معرفی و دانلود کتاب ناقوس عزا در سوگ که میزند
برای دانلود قانونی کتاب ناقوس عزا در سوگ که میزند و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب ناقوس عزا در سوگ که میزند
شاید اگر بگوییم کتاب ناقوس عزا در سوگ که میزند مانیفست ادبی ضد فاشیسم در قرن بیستم است، بیراه نگفته باشیم. ارنست همینگوی نویسنده برنده جایزه نوبل ادبیات در این اثر گرانسنگ، ما را به دل جنگهای داخلی اسپانیا برده و نشان میدهد که چگونه وفاداری، عشق و فداکاری همیشه در میدان نبرد با ظلم و استبداد پیروز هستند.
دربارهی کتاب ناقوس عزا در سوگ که میزند
جنگ همیشه در ذهن ما چهرهای زشت و زننده دارد؛ اما گاهی در میانهی جنگ ارزشهای انسانی خود را بیش از هر موقع دیگری به نمایش میگذارند. کتاب ناقوس عزا در سوگ که میزند (For Whom the Bell Tolls) اثر ارنست همینگوی (Ernest Hemingway) داستان فداکاریها، دوستی و عشق، در زمانهای است که مرگ از رگ گردن نزدیکتر است.
داستان کتاب ناقوس عزا در سوگ که میزند در میانهی جنگ داخلی اسپانیا میان جمهوریخواهان و فاشیستهای سلطنتطلب به رهبری ژنرال فرانکو در جریان است. رابرت جردن، شخصیت اصلی این کتاب مردی آمریکایی است که تا پیش از جنگ به عنوان استادیار در دانشگاه مشغول به تدریس بود، اما با شروع جنگ به اسپانیا آمد تا در مقابل فاشیسم بجنگد. او که متخصص تخریب است، مأموریت دارد پلی را که بر سر راه فاشیستها قرار دارد از بین ببرد و برای این کار باید از یک گروه چریکی کمک بگیرد. در شرایطی که مرگ برای از بین بردن آنها کمین کرده است، زندگی معنای دیگری پیدا میکند و ارزشهای انسانی که چون بارقههای نور هستند، در تاریکی مطلق شروع به تابیدن میکنند.
همینگوی، به شکلی استادانه در این اثر، حول مسئلهای نهچندان پیچیده مانند تخریب پل، چنان داستانی را به وجود میآورد که توجه هر خوانندهای را به خود جلب میکند.
اگرچه بسیاری، کتاب ناقوس عزا در سوگ که میزند را فرزند خلف رمان جنگ و صلح اثر استاد مسلم رماننویسی، یعنی لئو تولستوی میدانند؛ اما همینگوی توانسته است با قریحه و توانایی بینظیر خود رمانی را بیافریند که از استقلال و نوآوری برخوردار است.
اقتباسهای فرهنگی از کتاب ناقوس عزا در سوگ که میزند
- فیلم For Whom the Bell Tolls به کارگردانی سم وود در سال 1943
- اقتباس تلویزیونی با همین نام به کارگردانی جان فرانکنهایمر در 1959
- اقتباس تلویزیونی توسط BBC در سال 1965
- درام موزیکال به کارگردانی Takarazuka Revue در سال 1978
- اقتباس سریالی که سال 2014 توسط BBC Radio 4 پخش شد
نکوداشتهای کتاب ناقوس عزا در سوگ که میزند
- اثری فوقالعاده! (The New York Times)
- رمانی هیجان انگیز درباره وفاداری و رشادت. (New Yorker)
- رمانی غنی و پیچیده درباره جنگ داخلی اسپانیا. (Common Sense Media)
- تأثیرگذارترین کتابی که درمورد عواقب جنگ خواندهام. (Sebastian Junger)
- رمان مورد علاقهی من. این کتاب به من آموخت که دنیا را آنطور که هست ببینم، با تمام ظلم و فسادی که بر آن حاکم است، و باور کنم که با این حال، ارزش جنگیدن و حتی مردن را دارد. (John McCain)
کتاب ناقوس عزا در سوگ که میزند مناسب چه کسانی است؟
این کتاب برای تمام کسانی که به خواندن رمانهای کلاسیک و به خصوص آثار ارنست همینگوی علاقه دارند، جذاب خواهد بود.
با ارنست همینگوی بیشتر آشنا شویم
همینگوی، نویسندهی شهیر آمریکایی در قرن بیستم و برندهی جایزهی نوبل است. او به داستاننویسی و روزنامهنگاری اشتغال داشت و از آثار مشهور او میتوان به پیرمرد و دریا، برفهای کلیمانجارو، خورشید همچنان میدمد، وداع با اسلحه، داشتن و نداشتن و تپههای سبز آفریقا اشاره کرد.
همینگوی علاوه بر نویسندگی، به فعالیتهای متنوع دیگری نیز علاقه داشت؛ به عنوان مثال گاوبازی، ماهیگیری، شکار، قمار و مواردی از این دست، جزو تفریحات او به شمار میآمدند که تأثیرات شگرفی بر نویسندگی و داستانهای او داشتند. او همچنین در جنگ جهانی اول داوطلب خدمت در ارتش شد و چندی نیز به عنوان رانندهی آمبولانس و خبرنگار در جنگ حضور داشت. در نهایت، همینگوی در سال 1961 با شلیک گلولهای به زندگی خود پایان داد.
در بخشی از کتاب ناقوس عزا در سوگ که میزند میخوانیم
پسر جوان لبخند بلند بالایی زد و از رابرت جوردن پرسید: تو گاوهای وحشی رو دوست داری، دینامیتگذار؟
رابرت جوردن گفت: خیلی، خیلی زیاد.
خوآکین پرسید: اونا رو توی والادولید دیدهای؟
آره، در ماه سپتامبر، موقع بازار مکاره.
خوآکین گفت: اونجا زادگاهمه. چه شهر قشنگی. ولی چقدر مردهای خوبش تو این جنگ رنج کشیدن! بعد با قیافهای گرفته ادامه داد: اونا پدرمو تیربارون کردن. مادرم، شوهر خواهرم و حالا هم خواهرمو.
رابرت جوردن گفت: چه وحشیهایی.
تا به حال چند بار این حرفها را شنیده بود؟ چند بار شنیده بود که مردم به دشواری و با تلخکامی این حرفها را به زبان آورده بودند؟ چند بار دیده بود چشمهاشان از اشک پر شده، گلوشان گرفته و با ناراحتی گفته بودند: پدرم، یا برادرم، یا مادرم، یا خواهرم؟ حالا دیگر یادش نمیآمد چند بار دربارهی این کشتهشدهها حرفهایی شنیده بود. کم و بیش همیشه مردم آنطوری حرف میزدند که این پسر الان میزد، بهطور ناگهانی و با به میان آمدن اسم یک شهر، و هر بار میگفتند: چه وحشیهایی!
فقط آدم خبر کشته شدن را میشنید، ولی پدری را که تیرباران میشد، یا مثل فاشیستهایی که پیلار چند دقیقه پیش توی علفزار کنار رودخانه برایش تعریف کرده بود، کشته میشد، نمیدید. میدانستند که پدر مرده، در حیاطی یا کنار دیواری یا در مزرعهای یا باغچهای، یا شبانه زیر نور چراغهای یک کامیون، کنار یک جاده. نور چراغهای کامیون را از بالای تپهها دیده و صدای گلولهها را شنیده بودند، بعد از تپه پایین آمده و جسدها را کنار جاده یافته بودند. تیرباران شدن مادر، برادر و خواهر را ندیده بودند؛ دیگران خبرش را آورده بودند. آنها صدای گلولهها را شنیده و جسدها را دیده بودند.
پیلار برایش فاش کرده بود در شهر چه گذشته بود.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب ناقوس عزا در سوگ که میزند |
نویسنده | ارنست همینگوی |
مترجم | پرویز شهدی |
ناشر چاپی | نشر افکار |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 656 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-98628-6-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی خارجی |