معرفی و دانلود کتاب میوه درخت سرمستی

معرفی کتاب میوه درخت سرمستی

اینگرید روخاس کونترراس با قلم شاعرانه و در عین حال هیجان‌انگیز خود، شما را به دنیای پرآشوب بوگوتا در دهه‌های هشتاد و نود میلادی می‌برد. کتاب میوه درخت سرمستی که در سطح بین‌المللی بسیار پرفروش بوده است، روایت جذابی را از یک خانواده‌ی کلمبیایی در دوران قدرت‌نمایی پابلو اسکوبار در کلمبیا ارائه می‌دهد. این خانواده در ابتدا پشت دیوارهای خانه‌ی زیبای خود از آشوب‌ و فساد دنیای بیرون در امان بوده‌اند؛ اما با پذیرفتن خدمتکاری، اوضاعشان تغییر می‌کند.

درباره‌ی کتاب میوه درخت سرمستی

کتاب میوه درخت سرمستی (Fruit of the Drunken Tree)، رمانی پرکشش و جادویی است. عنوان کتاب اشاره‌ به گیاهی گرمسیری دارد که در آمریکای جنوبی، به‌ویژه در کلمبیا رشد می‌کند. این گیاه به‌خاطر گل‌های سفید و زرد زیبایش شناخت می‌شود؛ اما شهرت اصلی آن خواص روان‌گردان و توهم‌زای آن است. اینگرید روخاس کونترراس (Ingrid Rojas Contreras) با انتخاب این عنوان برای کتاب خود، بهترین استعاره را ساخته است. در واقع می‌توانیم میوه‌ی درخت سرمستی را نماد زیبایی و خطر بدانیم؛ درست مانند جامعه‌ی کلمبیا در دهه‌ی هشتاد و نود میلادی که در ظاهر زیبا اما در باطن پر از خشونت و فساد بود. این نام به نحوی هوشمندانه، تضاد میان معصومیت و خطر، امید و یأس و زیبایی و خشونت را در داستان منعکس می‌کند.

ماجرای کتاب میوه درخت سرمستی از جایی شروع می‌شود که خانواده‌ی کلمبیایی، دختری سیزده ساله به نام پترونا را به‌عنوان پیشخدمت در منزل خود می‌پذیرند. چولا دختر کوچک خانواده، هفت ساله است و خواهری نه ساله به نام کاساندرا دارد. پترونا برای خدمت به منزل این دخترهای نازپرورده وارد می‌شود و ظاهر ژولیده‌ و موهای بسیار کوتاهش، مایه‌ی شگفتی خانواده است.

چولا و خانواده‌اش در امنیت نسبی محله‌ای حفاظت‌شده زندگی می‌کنند؛ اما در بیرون از دیوارها، آدم‌ربایی، بمب‌گذاری و قتل‌های سیاسی به امری روزمره تبدیل شده است. راوی کتاب میوه درخت سرمستی، تقریبا یک فصل در میان عوض شده و داستان از زبان چولا و پترونا روایت می‌شود. زندگی پترونا با شروع کار در خانه‌ی جدید دستخوش تغییرات بسیاری می‌شود. او که از حلبی‌آبادهای بوگوتا به این خانه‌ی اشرافی آمده، با احساسات متناقضی دست و پنجه نرم می‌کند و درگیر عشق ممنوعه‌ای می‌شود که او را به سمت تصمیم‌های خطرناکی سوق می‌دهد.

کتاب میوه درخت سرمستی را می‌توانیم یک رمان تاریخی بدانیم که وقایع دوره‌ی خاصی را روایت می‌کند. برای مثال پابلو اسکوبار به‌عنوان یک چهره‌ی قدرتمند و ترسناک در پس‌زمینه‌ی کتاب حضور دارد و می‌توانیم او را نیرویی نامرئی بدانیم که زندگی شخصیت‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد. اسکوبار نه تنها سلطان مواد مخدر بود، بلکه در سیاست و اقتصاد کلمبیا نیز نفوذ داشت و با رشوه دادن به مقامات، تهدید مخالفان و حمایت از فقرا، تصویری دوگانه از خود ساخته بود: قدیس برای برخی و شیطان برای دیگری!

اینگرید روخاس کونترراس، نویسنده‌ای تیزبین است که در آثارش به تأثیرات اجتماعی و سیاسی خشونت در کلمبیا می‌پردازد و با نثر قوی خود، داستان‌هایی را روایت می‌کند که به‌شدت درگیرکننده هستند. کتاب میوه درخت سرمستی به کوشش سحر قدیمی به فارسی برگردانده شده و انتشارات ققنوس آن را در اختیار علاقه‌مندان قرار داده است.

جوایز و افتخارات کتاب میوه درخت سرمستی

• کتاب پرفروش ملی
• نامزد جایزه‌ی بهترین کتاب تاریخی گودریدز در سال 2018
• نامزد جایزه Readers' Favorite Debut Author در سال 2018
• معرفی‌شده به‌عنوان کتاب منتخب و‌ب‌سایت آمازون

نکوداشت‌های کتاب میوه درخت سرمستی

• رمانی زیبا از دوران اسکوبار در کلمبیا... نیازی نیست در بوگوتا بزرگ شده باشید تا مجذوب نثر ساده اما فراموش‌نشدنی اینگرید روخاس کونترراس شوید. (نیویورک تایمز)
• یکی از درخشان‌ترین و ویران‌کننده‌ترین رمان‌هایی که در این مدت خوانده‌ام. تصویری صمیمی و بی‌نظیر از دو زن جوان... فراموش‌نشدنی... (مجله‌ی سانفرانسیسکو کرونیکل)
• هم‌زمان پرکشش و شاعرانه؛ یادآور سبک نوشتن ایزابل آلنده! کتاب میوه درخت سرمستی برای بسیاری یک زنگ هشدار است. (اینترتینمنت ویکلی)
• اصیل، جسورانه و پرشور! رمان میوه درخت سرمستی داستانی از توانمندسازی زنان است که در این عصر به آن نیاز داریم. (مجله‌ی ووگ)

کتاب میوه درخت سرمستی برای چه کسانی مناسب است؟

این رمان برای علاقه‌مندان به داستان‌های تاریخی و اجتماعی و سیاسی بسیار جذاب است. دنبال‌کنندگان ادبیات آمریکای لاتین، داستان‌های واقع‌گرایانه و روایت‌های تأثیرگذار نیز از مطالعه‌ی این کتاب لذت خواهند برد.

در بخشی از کتاب میوه درخت سرمستی می‌خوانیم

در تپه‌ها از به یاد آوردن چیزهایی دربارۀ خانوادۀ سانتیاگو خنده‌ام می‌گرفت. به مامی گفتم که دختر کوچک خانواده از من خواست لباس شستن را یادش بدهم. مامی خندید و خندید. دختر پولداری که می‌خواهد شستشو یاد بگیرد! مامی مجبورم می‌کرد این داستان را برای تمام کسانی که جلو آلونکمان می‌ایستادند تا سلامی کنند تعریف کنم. همه به آن قسمتی که چولا اصرار داشت این کار را یاد بگیرد و می‌گفت روزی به کالج می‌رود و آن‌جا کسی نیست که لباس‌هایش را بشوید می‌خندیدند. ساکنان تپه شوخی‌کنان می‌گفتند از او بپرس دلش می‌خواهد شخم زدن یاد بگیرد؟ در کالج کسی این کار را برایش نمی‌کند!

چولا مرا یاد آئورورای کوچک می‌انداخت، حتی با این‌که آئورورا یک سال بزرگ‌تر بود و آن‌ها از زمین تا آسمان با هم فرق داشتند. هر دو عادت داشتند به خلأ خیره شوند و خیالبافی کنند.

برادر کوچکم التماس کرد چیزهایی برایمان بدزد. از آن چیزهایی که می‌خورند کمی برایمان بیاور. اما من مغرورتر از این حرف‌ها بودم و به رامون کوچک با آن گونه‌های سرخش گفتم روزی گوشت می‌آورم که آن را با دسترنج خودم به دست آورده باشم. سعی کردم با مباهات به کار او را تحت تأثیر قرار دهم. هنوز یادم بود که پاپی اعانۀ دولت، اعانۀ شبه‌نظامی‌ها، اعانۀ چریک‌ها را رد می‌کرد و در شب‌هایی که گرسنه می‌خوابیدیم, چون یکی از گروه‌ها یا گروهی دیگر محصولمان را برده بود، به ما می‌گفت بهتر است با وجدان راحت بخوابید تا این‌که انگل دولت یا یکی از آن گروه‌های نظامی‌ای باشید که فقط شکل دیگری از خود دولت‌اند.

به رامون کوچک گفتم با عرق جبینم برایتان تهیه می‌کنم، همان جوابی بود که از پاپی می‌شنیدم، وقتی با ناراحتی و گریه از شکم‌پیچۀ ناشی از گرسنگی پیش او می‌رفتم و می‌پرسیدم اگر به نظرش همۀ آن گروه‌ها به خاطر برداشتن سلاح و استفاده از خشونت یکی‌اند, پس چرا کمک یکی‌شان را قبول نمی‌کند؟

فهرست مطالب کتاب

1: عکس
2: دختره پترونا
3: موسکیتا موئرتا
پترونا
4: نقطۀ برزخی
پترونا
5: کفش دختر مُرده
پترونا
6: اولا پادره, اولا مادره
پترونا
7: میوۀ درخت سرمستی
پترونا
8: گالان! گالان! گالان!
9: پانیوالیتوس بلانکوس
پترونا
10: مسیرهای امن
11: ال سالادو
پترونا
12: باد اهریمنی
پترونا
13: وقتی موقع شام آتش دارید
پترونا
14: کلئوپاترا، ملکۀ مصر
15: شست خدا
پترونا
16: برچیده شدن کاملِ همه‌چیز
17: لاس اِرماناس کایه
18: تپه‌ها
پترونا
19: مشکی و آبی
پترونا
20: پیراهن و تور
پترونا
21: خرده‌شیشه‌ها
22: رؤیا
پترونا
23: دختره پترونا
24: حفره‌ها
پترونا
25: بارندگی
26: زمان مه
27: دهان گرگ
28: خانۀ ارواح
پترونا
29: ناخن خدا
30: دو انگشت
31: قبیله‌ای که قدرتش فراموشی بود
پترونا
32: فهرست
33: خانه‌ای برای تمام چیزهای از‌دست‌رفته
پترونا
یادداشت نویسنده