معرفی و دانلود کتاب نفر بعدی که در بهشت ملاقات میکنید
برای دانلود قانونی کتاب نفر بعدی که در بهشت ملاقات میکنید و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب نفر بعدی که در بهشت ملاقات میکنید
کتاب نفر بعدی که در بهشت ملاقات میکنید اثریست خواندنی از میچ آلبوم، داستانی پر از شادی، عاطفه و خرد؛ تذکری برای گرامی داشتن کسانی که ما را دوست دارند. این رمان، تصویر میچ آلبوم از آخرت را بازگو میکند که تنها یک رویاست، نه یک عقیده.
رمان نفر بعدی که در بهشت ملاقات میکنید (The next person you meet in heaven) پیچ و تابی غیر منتظره و هوشمندانه دارد که طرفداران پرشور، آن را تحسین خواهند کرد.
در دنباله خواندنی کتاب پرفروش پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید، میچ آلبوم (Mitch Albom) داستان تجدید دیدار ادی آسمانی با آنی - دختر کوچکی که او بر روی زمین نجاتش داد - را روایت میکند و در یک رمان فراموش نشدنی از چگونگی برخورد زندگی و مرگ ما، میگوید. پانزده سال پیش، در رمان محبوب میچ آلبوم، "پنج نفری که.." جهان عاشق ادی شد، کهنه سربازی که مکانیک ماشینهای یک پارک بازی شده بود و در حال نجات جان یک دختر جوان به نام آنی درگذشت.
سفر ادی به بهشت به او آموخت که هر زندگی اهمیت دارد. در این دنباله جادویی، میچ آلبوم داستان آنی را نشان میدهد. حادثهای که ادی را کشته بود، تأثیری ماندگار بر آنی به جا گذاشت. دست چپش را گرفت، که نیاز به جراحی داشت. آسیب دیده، زخمی و ناتوان در یادآوری است چرا که زندگی آنی برای همیشه توسط مادرش که او را از جهانی که میشناخته دور میکند، تغییر کرده است. آنی نمیتواند با همسالانش ارتباط خوبی داشته باشد و مغلوب چیزی شده که نمیتواند به خاطر بیاوردش، آنی برای پذیرفته شدن در جامعه تلاش میکند. هنگامی که، به عنوان یک زن جوان، با پائولو، عشق دوران کودکی خود ارتباط برقرار میکند، فکر میکند که بالاخره شادی را به دست آورده است.
داستان آنی از پایان شروع میشود، با سقوط آنی از آسمان. از آنجا که آنی جوان بود، هرگز به پایان نیاندیشید. هرگز به بهشت نیاندیشید. اما همه پایانها خود نیز آغازی هستند و بهشت همیشه به ما فکر میکند.
در زمان مرگش، آنی قد بلند و لاغر، با موهای بلند مجعد شکلاتی، آرنج و شانههای برآمده و پوستی که در مواقع خجالتزدگی دور گردنش قرمز مینمود. چشمانی درخشان به رنگ سبز زیتونی روشن داشت و صورت مهربان و کشیدهای که همکاران او را "زنی زیبا در هنگام لحظه برخورد" توصیف میکردند.
آنی در بیمارستانی نزدیک محل سکونتش به عنوان پرستار مشغول به کار بود. او بیشتر مواقع روپوش آبیرنگ و کفشهای اسپرت میپوشید. در همان بیمارستان بود که از این دنیا رخت بربست... پس از یک سانحه دلخراش... کمتر از یک ماه مانده به تولد سی و یک سالگیاش.
شاید بگویید برای مردن خیلی جوان است. اما چه چیزی برای زندگی خیلی جوان است؟ آنی یکبار در دوران کودکی از مرگ جان به در برده بود، در سانحه دیگری در جایی به اسم روبی پیر، در یک شهربازی کنار اقیانوسی خاکستری. عدهای میگفتند نجات او یک معجزه بود. بنابراین شاید او از آنچه که باید پیرتر بود...
همانطور که آنی درسهایش را درباره معنا و ارزش زندگی و مرگ میآموزد، میچ آلبوم این داستان عاطفی را با چرخشی کاملا غیر منتظره پیچیده میکند. این هشدار را به یاد داشته باشید که باید دستمالی برای پاک کردن اشکهایتان به همراه داشته باشید. این رمان از کتابهای پرفروش سال 2018 است.
میچ آلبوم درباره این کتاب میگوید: این داستان، به مثابه پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید، الهام گرفته از دایی عزیزم، ادی بیتشمن، کهنه سرباز جنگ جهانی دوم بود که گمان میکرد "فرد بیاهمیتی بود که هیچگاه کاری انجام نداده. زمانی که کودک بودم، ادی از شبی میگفت که در بیمارستان تا نزدیکی رفته بود، و دید که ارواح عزیزان رفتهاش، لب تخت، منتظرشاند.
از آن لحظه، بهشت را مکان مواجهه با کسانی دیدم که در روی زمین در تماس بودهایم و آنجاست که آنها را دوباره میبینیم. اما دریافتم که این تنها دیدگاه من است. دیدگاههای فراوانی با تعاریف دینی بسیار وجود دارد، و همه قابل احترام هستند.
بنابراین رمان نفر بعدی که در بهشت ملاقات میکنید، به مانند یک آرزوست. آرزویی که عزیزانی همچون ادی، آرامشی را مییابند که آنها را از زمین گریزان کرد و دریافتند که ما تا چه حد بر یکدیگر تاثیر میگذاریم؛ در هر روز از این زندگی با ارزش.
در بخشی از کتاب نفر بعدی که در بهشت ملاقات میکنید میخوانیم:
خبر سقوط بالون به سرعت در سرتاسر ایالت پخش شد و حتی به دورترین نقاط دنیا نیز رسید. مردم عکسها را به اشتراک گذاشتند و بر نااستواری زندگی نظر دادند.
داستان نقل شده از زوج تازه عروس و داماد، بالونبَر بیتجربه، و پایانی خوش یمن برای دو نفر از سه مسافر. خلبانی که بالون را به سیم برق زد، با پریدن از سبد جان به در برد. عروس با جانفشانی همسر شجاعش نجات یافت، که بعد پایین پرید و، باوجود جراحات زیاد، پس از دریافت ریه از همسرش، برای ساعاتی زنده ماند، اما در اتاق عمل در لحظهای که همسرش بر اثر پیچیدگیهای پیوند به کما رفت، جان داد.
چیزی که عدهای بسیار کمی از آن اطلاع داشتند این بود که پزشکان، به طور کوتاه، آنی را نیز از دست دادند. او در وضعیت اغما باقی ماند، پیش از آنکه توسط تیم پزشکی از جمله داییاش دنیس، احیا شود، وقتی دوباره قلبش به تپیدن گرفت، اشک از چشمانش جاری شد.
«حالت خوبه، آنی. خوب میشی.»
لبخندی زورکی زد: «ما رو ترسوندی.»
آنی پلک زد.
برای اولین بار در زندگی، ابدا احساس ترس نکرد.
زمان گذشت، مثل تکان دادن دانههای برف گوی برفی، زندگی آنهایی که شامل این تراژدی میشد به آرامی بر زمین نشست، نه بر محل همیشگی اما در آرامش. تدی به ایالت دیگری رفت، به کلیسا پیوست، و بیشتر وقتش را به بحث درباره شانسهای دوباره گذراند. تالبرت کسب و کارش را بست و زمین را فروخت. پنج ماه با خود کلنجار رفت تا به عروس بیوه شده نامه بنویسد. یک هفته بعد، جواب نامه را دریافت کرد.
فهرست مطالب کتاب
پایان
آنی اشتباه میکند
سفر
آنی اشتباه میکند
ورود
آنی اشتباه میکند
اولین نفری که آنی در بهشت ملاقات میکند
یکشنبه، 10:30 صبح
اولین درس
آنی اشتباه میکند
آنی اشتباه میکند
جاودانگی بعدی
دومین نفری که آنی در بهشت ملاقات میکند
آنی اشتباه میکند
درس دوم
یکشنبه، 11:14 صبح
جاودانگی بعدی
آنی اشتباه میکند
سومین نفری که آنی در بهشت ملاقات میکند
آنی اشتباه میکند
سومین درس
آنی اشتباه میکند
یکشنبه، 2:14 بعدازظهر
جاودانگی بعدی
آنی اشتباه میکند
چهارمین نفری که آنی در بهشت ملاقات میکند
آنی اشتباه میکند
چهارمین درس
یکشنبه، 3:07 بعدازظهر
آخرین جاودانگی
پنجمین نفری که آنی در بهشت ملاقات میکند
پنجمین درس
پس گفتار
یادداشت نویسنده
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب نفر بعدی که در بهشت ملاقات میکنید |
نویسنده | میچ آلبوم |
مترجم | راضیه عبدلی |
ناشر چاپی | نشر روزگار |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 190 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-374-880-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان روانشناسی خارجی |
عشق زمانی میآید که کاملا به آن احتیاج داشته باشید
عشق زمانی میآید که آماده دریافتش باشید یا قادر به انکارش نباشید
می آید وقتی باید بیاید به همین سادگی
((من این بخش از کتاب رو خیلی دوس داشتم برام هم این کتاب و هم کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید پر از حس خوب بود))