معرفی و دانلود بهترین کتابهای کیم یونگ ها
کیم یونگ ها نویسنده و مترجم کرهای است که کتابهای او به چندین زبان ترجمه شده و جوایز مختلفی را برای او به ارمغان آوردهاند. از میان بهترین کتابهای کیم یونگ ها میتوان به عناوینی چون «گل سیاه» و «خاطرات یک آدمکش» اشاره کرد.
زندگینامه کیم یونگ ها
کیم یونگ ها (Kim Young-ha) یازدهم نوامبر سال 1968 در کرهی جنوبی به دنیا آمد. از آن جایی که پدرش در ارتش کار میکرد، خانوادهی او مدام از شهری به شهر دیگر نقل مکان میکردند. کیم یونگ ها در کودکی دچار مسمویت با دود زغالسنگ شد و بر اثر این مسمومیت، حافظهی پیش از دهسالگی خود را به طور کامل از دست داد. با رسیدن به دوران جوانی، او تحصیلات عالی خود را در رشتهی مدیریت بازرگانی در یکی از دانشگاههای سئول آغاز کرد. کیم یونگ ها تحصیلات خود در این رشته را تا کسب مدرک کارشناسی ارشد ادامه داد، اما پس از آن دریافت که این رشته به درد او نمیخورد و باید به دنبال علاقهی خود، یعنی نویسندگی برود.
کیم یونگ ها پس از فارغالتحصیلی به خدمت سربازی رفت و دوران سربازی خود را در نیروی پلیس کرهی جنوبی گذراند. در طی این مدت، دستیار کاراگاه بود و همین تجربه به او کمک کرد تا بعدها به عنوان یک نویسنده، رمانهای جنایی جذابی بنویسد. کیم یونگ ها در سال 1995 با انتشار یک داستان کوتاه، نام خود را به عنوان نویسنده تثبیت کرد. او سال بعد، رمان «من حق دارم که خود را نابود کنم» را منتشر کرد که هم به محبوبیتی در میان مخاطبان عمومی دست یافت و هم تحسین منتقدان را برانگیخت. بهصورت کلی، رمانهای این نویسنده از چنان جذابیتی برخوردارند که تابهحال مورد اقتباس فیلمهای سینمایی مختلفی قرار گرفتهاند.
طی سالهای گذشته، کیم یونگ ها علاوه بر نویسندگی، به فعالیتهای فرهنگی و علمی دیگری نیز میپرداخت که در سال 2008 تصمیم گرفت از همهی آنها کنارهگیری کند و وقت خود را منحصراً به نویسندگی اختصاص دهد. او در دانشکدهی نمایشِ دانشگاه هنر ملی کره تدریس میکرد و میزبان یک برنامهی فرهنگی رادیویی بود. کیم یونگ ها به ترجمهی آثار ادبی انگلیسی نیز میپردازد و در یک نمونه از ترجمههای خود، کتاب «گتسبی بزرگ (The Great Gatsby)» اثر اسکات فیتز جرالد را به زبان کرهای برگردانده است.
کیم یونگ ها بهعنوان فیلمنامهنویس
کیم یونگ ها نویسندگی خود را تنها به انتشار رمان و کتاب محدود نکرده و به سراغ نگارش فیلمنامه نیز رفته است. او در یکی از فعالیتهای خود، نگارش فیلمنامهی فیلم «فرصتی برای به یادآوردن (A Moment to Remember)» را برعهده داشته است. این فیلم به کارگردانی جان لی (John H. Lee) جلوی دوربین رفت و در سال 2004 در سینماها به نمایش درآمد. این فیلم به ماجرای زندگی زوج جوانی میپردازد که یکی از آنها در بیستوهفتسالگی دچار بیماری آلزایمر میشود و زندگی مشترکشان اینچنین مورد آزمایش قرار میگیرد.
بهترین کتابهای کیم یونگ ها
کتاب خاطرات یک آدمکش (Diary of a Murderer): کیم یونگ ها در این کتاب، داستانی تریلر و نفسگیر از شخصیتی با ویژگیهای روانی عجیب را روایت میکند که در جوانی، قاتل سریالی بوده و اکنون که به سن پیری رسیده است، میخواهد برای آخرین قتل خود نقشه بکشد. اگر به رمانهایی با درونمایهی روانشناسانه و فلسفی علاقهمند هستید، کتاب خاطرات یک آدمکش را از دست ندهید. این کتاب با عنوان «خاطرات یک قاتل» هم در ایران ترجمه و منتشر شده است. شما میتوانید کتاب الکترونیک و صوتی خاطرات یک آدمکش که از بهترین کتابهای کیم یونگ ها محسوب میشود را از سایت یا اپلیکیشن کتابراه دریافت کنید. گفتنیست که یکی از نسخههای صوتی این کتاب، با صدای هنرمند محبوب، هوتن شکیبا در قالب کتاب صوتی درآمده و در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.
کتاب گل سیاه (Black Flower): این کتاب، داستان خود را در ابتدای قرن بیستم روایت میکند. در سال 1904 پس از در گرفتن جنگی سخت، مردم بسیاری آواره میشوند و به آنها وعده داده میشود که میتوانند در مکزیک سرزمین دیگری برای خود بسازند. آنها در پی این وعده به سختی از دریا عبور میکنند، اما متوجه میشوند که در سرزمین جدید برده خواهند بود. کیم یونگ ها در این رمان که برای اولین بار در سال 2012 به دست دوستداران کتاب رسید، از مخاطب یک پرسش مشخص را میپرسد: آیا ممکن است که ملتی برای همیشه نابود شود؟
کتاب من حق دارم که خود را نابود کنم (I have the right to destroy myself): کیم یونگ ها در این کتاب همچون کتابهای دیگرش، از طریق روایت یک داستان به ما کمک میکند تا به پرسشهای عمیق فلسفی، بهتر بیندیشیم. او در کتاب حاضر به دغدغههای مهم انسان در عصر مدرن، مانند تنهایی و بیمعنایی میپردازد و از برادرانی میگوید که شغل عجیبی را برای خود انتخاب کردهاند.
کتاب من صدای تو را میشنوم (I Hear Your Voice): این کتاب دربارهی مطرودان جامعه است. کیم یونگ ها از کسانی میگوید که در خیابانها زندگی میکنند و برای رفع نیازهای خود، جذب گروههای خلافکار میشوند. شخصیت اصلی این رمان، پسری است که همراه با بردارش به یک باند مخفی موتورسواری میپیوندد. او تا رهبری این گروه ارتقا پیدا کرده و آن را خشنتر از گذشته میکند. همین موضوع باعث میشود که این گروه، به هدف اول پلیس کره تبدیل گردد.
سبک نگارش و دیدگاههای کیم یونگ ها
کیم یونگ ها در آثار خود از ترکیب داستانهای تاریخی، مذهبی و خیالی استفاده میکند و اثر خود را میآفریند. به عنوان مثال در کتاب گل سیاه، از تلفیق قومنگاریهای مذهبی و تاریخ این کشور بهره میبرد و داستانی منحصربهفرد و متمایز را در اختیار مخاطبانش قرار میدهد. از دیگر ویژگیهای آثار کیم یونگ ها، میتوان به وجوه اجتماعی رمانهای او اشاره کرد. او تلاش میکند، به مشکلات و تحولاتی در جامعهی کرهی جنوبی اشاره کند که بعضاً در رسانهها نادیده گرفته میشوند؛ مشکلات و تحولاتی که به دلیل گسترش مدرنیته و نظام سرمایهداری در این کشور به وجود آمده است.
جوایز و افتخارات کیم یونگ ها
کیم یونگ ها یکی از چهرههای شناختهشدهی ادبیات داستانی در کرهی جنوبی بهشمار میآید و به همین دلیل تابهحال به جوایز و افتخارات مختلفی دست یافته است:
- او در سال 1996 برای رمان «من حق دارم خود را نابود کنم»، به جایزهی بهترین نویسندهی جوان در کرهی جنوبی دست یافت.
- در سال 2004 نیز جایزهی لی سان به او اهدا شد.
- از میان دیگر جوایز کسبشده توسط کیم یونگ ها، میتوان به جایزهی ئی سانگ در سال 2012 اشاره کرد.
اقتباسهای سینمایی از آثار کیم یونگ ها
به دلیل جذابیت و محبوبیت رمانهای کیم یونگ ها، در سراسر دنیا فیلمهای سینمایی مختلفی براساس آثار او ساخته شده است که در این بخش به معرفی دو مورد از بهترینهایشان خواهیم پرداخت:
- فیلم خاطرات یک قاتل (Memoir of a Murderer): هیوک بیون این فیلم را با اقتباس از رمان خاطرات یک آدمکش کارگردانی کرد. کیم یونگ ها نیز خود در گروه نویسندگان این فیلم حضور داشت. این فیلم برای نخستین بار در سال 2004 بر پردهی نقرهای سینماها نقش بست.
- فیلم خاطرات یک آدمکش (Memoir of a Murderer): این رمان مشهور کیم یونگ ها، مجدداً در سال 2017 مورد اقتباس کارگردان دیگری از کرهی جنوبی، به نام ون شینیون (Won Shin-yun) قرار گرفت و محصول آن تبدیل به فیلمی مهیج و محبوب شد.
جملات برگزیده کیم یونگ ها
- گاهی اوقات خیالات از رویدادهای واقعی راحتتر فهمیده میشوند. (کتاب من حق دارم که خود را نابود کنم)
- تنها دو راه برای تبدیلشدن به خدا وجود دارد، آفریدن و کشتن. (کتاب من حق دارم که خود را نابود کنم)
- هنوز هم همه چیز شبیه هم است. با وجود آن که من تمام تلاشم را کردم، تا جای ممکن دور شوم. (کتاب من حق دارم که خود را نابود کنم)
- سختترین بخش زندگی سروکلهزدن با انسانها است. (کتاب خاطرات یک آدمکش)