معرفی و دانلود کتاب صوتی ملت عشق (چهل قانون عشق)

عکس جلد کتاب صوتی ملت عشق (چهل قانون عشق)
قیمت:
۷۸۰۰۰ ۳۹,۰۰۰ تومان ۵۰%
خرید کتاب صوتی
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی ملت عشق (چهل قانون عشق) و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی ملت عشق (چهل قانون عشق) و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی ملت عشق (چهل قانون عشق)

کتاب صوتی ملت عشق (چهل قانون عشق) اثر شگفت‌انگیز الیف شافاک، داستان زندگی آرام و یکنواخت زنی به نام اِللا است که خود را درگیر اندیشه‌های عرفانی شرقی می‌کند. این اثر در چند سال اخیر بیش از 500 بار به زبان‌های گوناگون تجدید چاپ شده و رکورد پرفروش‌ترین کتاب ترکیه را به خود اختصاص داده. این کتاب صوتی به صورت مشترک با همکاری کتابراه و ماه آوا تولید شده است.

کتاب صوتی چهل قانون عشق (The Forty Rules of Love) یا همان رمان ملت عشق، روایتی فلسفی، عاشقانه و عرفانی درباره‌ی مولانا و شمس است که موضوع و مفهومی بسیار عمیق و مانا دارد. شنیدن این اثر بدون شک به ما کمک می‌کند که به خودمان، به دیگران و جهانی که از هر طرف ما را احاطه کرده، عمیق‌تر بنگریم و زیباتر و بهتر از قبل زندگی کنیم.

اللا زنی میانسال است که در 20 سال زندگی مشترکش با مردی دندان‌پزشک هیچ چیزی جز زندگی روزمره و تکراری را تجربه نکرده است، تنها دلیلی که سمت و سوی زندگی‌اش را مشخص می‌کند خانه و آرامش خانواده‌اش است. او در طول این 20 سال اخیر همه آرزوهایش، تمام دوستان و تصمیماتش را تنها و تنها در جهت زندگی زناشویی‌اش هماهنگ کرده بوده است. شوهرش دیوید دندانپزشک حاذقی بود و در کارش موفق و درآمد بالایی داشت. آن‌ها روابط خوبی با هم نداشتند، اِللا این موضوع را به خوبی‌ می‌دانست، اما بر این عقیده بود که با گذشت سالیان زیاد از زندگی مشترک دیگر نیازی به روابط عاطفی نیست.

از نظر او موضوعات مهم‌تری از عشق و علاقه مثل درک متقابل، مهربانی، تفاهم و بخشندگی در زندگی آن‌ها وجود داشت. عشق در زندگی اِللا جزو اولویت‌های بعدی‌اش به شمار‌ می‌آمد. تنها در داستان‌ها و فیلم‌های عاشقانه بود که شخصیت‌های اصلی طوری بالاتر از زندگی روزمره مانند عشق افسانه‌ای دیوانه‌وار به هم عشق‌ می‌ورزیدند. تا اینکه بعد از 20 سال زندگی مشترک یک روز صبح تصمیم می‌گیرد خود را از بند این زندگی رها کند و سفری بدون برگشت را شروع می‌کند. شاید عشق تنها عاملی است که اللا را از زندگی روزمره و تکراری‌اش رها کرده و عازم ترکیه می‌کند و در مسیری پر فراز و نشیب قرار می‌دهد.

ملت عشق رمانی از دلدادگی و رهایی اللا است که در کنار آن داستانی از مولانا و شمس تبریزی نیز تعریف می‌شود، مردی به نام مولانا (Jalal ad-Din Muhammad Rumi) در قرن هفتم هجری و در اوج خوش‌نامی و فرخندگی و موفقیت و مشهوریت، در برخوردی تخریب‌گر با درویش غریب و ساده‌پوش و حقیقت‌جویی به گونه‌ای متحول می‌شود که هم‌ مدرسه و خیمه و خرگاه را فراموش می‌کند، هم از آنچه تا آن روز برایش اصل بوده یعنی از «قیل» و «قال» می‌گذرد و یکسره در «عشق» و «حال» مستحیل می‌گردد. چنان‌ که از آن‌ پس هر چه می‌سُراید همه از شدت عشق و طراوت جهانی است که شمس دیده‌ی او را به تماشای آن باز کرده است. این دوستی به پیوند و الفت قلب یگانه‌ای انجامید. طوری که پیوند این دو را صوفیان آینده به اتصال دو اقیانوس تشبیه کرده‌اند. در سایه این همنشینی بود که مولوی توانست، از یک فقیه و عالم شرع، از تمام آنچه که به آن خو گرفته بود، رها شود، و به یک اهل دل، مدافع پرشور عشق، آفریننده سماع و یک شاعر پرشور تبدیل شود. مولوی خود و شمس را یکی می‌دانست و دیوان بزرگ اشعارش را نیز نه دیوان مولانا بلکه «دیوان غزلیات شمس تبریزی» نامید. این داستان پس از گذشت حدودا 800 سال، هنوز هم یکی از شگفت‌انگیزترین و حیرت‌آورترین داستان‌های عالم بشریت است.

میان مولانا و شمس تبریزی، این دو عارف بزرگ بسیار نوشته‌اند، اما ملت عشق اثر ماندنی‌تر و شنیدنی‌تری نسبت به آثار دیگر است. در حقیقت این اثر بافته شده‌ی دو رمان امروزی و دیروزی در یکدیگر است. به گونه‌ای که از هم جدا نمی‌شوند و ترکیب آن‌ها باعث جذابیت اثر شده است.

الیف شافاک (Elif Shafak) نویسنده‌ای ترک‌ تبار است و دکترای علوم سیاسی دارد، او در فرانسه متولد شده و در سال 2004 موفق به کسب درجه‌ی استادیاری از دانشگاه میشیگان شده است. او طی 4 سال ستون‌نویس روزنامه مشهور Time بوده است. شافاک، در سال 2012، برای کتاب «چهل قانون عشق»، نامزد جایزه بین‌المللی ادبی دوبلین (IMPAC) شد. این جایزه یکی از جوایز ادبی معتبر به شما می‌آید. همچنین این نویسنده تاکنون برنده‌ی جایزه بهترین داستان از سوی انجمن نویسندگان ترکیه برای رمان «محرم»، جایزه بنیاد نویسندگان و روزنامه‌نگاران ترکیه شده است. این نویسنده‌ی 45 ساله تاکنون 9 رمان به زبان‌های ترکی، انگلیسی و فرانسوی را به نگارش درآورده است. رمان‌هایی از او که به فارسی ترجمه شده‌اند عبارت‌اند از: آینه‌های شهر و شپش پالاس، من و استادم، مَحرم و ملت عشق.

در قسمتی از کتاب صوتی چهل قانون عشق (ملت عشق) می‌شنویم:

مردم فکر‌ می‌کنند، چون من زن مرد عالمی مثل مولانا شده‌ام، پس به علما بیشتر اهمیت‌ می‌دهم، اما این‌طور نیست. علما شاید چیز‌های زیادی در مورد دین بدانند اما ایمان که صرفا کلامی نیست، ایمان را باید در قلب افراد جست و جو کرد. بعضی اوقات اهل دین حرف‌هایی می‌زنند که از درک آن‌ها عاجزم. مسلمانان از آن جا که مسیحیان به تثلیث اعتقاد دارند، آن‌ها را قبول ندارند. مسیحیان هم مسلمانان را به خاطر ادعای عدم تحریف قرآن قبول ندارند. هر دویشان طوری حرف‌ می‌زنند که انگار هر دو دین فرسنگ‌ها از هم دورند. اما با این حال بین مردم مسیحی و مسلمان ساکن در آناتولی، نقاط مشترک زیادی وجود دارد. فرزندان یک آب و خاکیم و زیر یک آسمان زندگی‌ می‌کنیم.

می‌گویند مشکل‌ترین چیز برای مسلمانی که مسیحی‌ می‌شود پذیرفتن تثلیث است. و برای مسیحی که مسلمان‌ می‌شود سخت‌ترین مرحله رها کردن تثلیث است. اما برای من قبول این‌که عیسی بنده خدا است و نه فرزند او، کار سختی نبود. در قرآن حضرت عیسی چه‌ می‌گوید؟ من بنده خدا هستم، به من کتاب داد و من را به پیامبری برگزیده است. روزی که اسلام آوردم، از همان ابتدا این را پذیرفتم. اما دشوارترین بخش، ترک حضرت مریم بود. این را به هیچ‌کس نگفتم حتی به مولانا، بعضی اوقات دلم برای آن چشمان قهوه‌ای و مهربان مریم تنگ‌ می‌شود. صورتش همیشه به من آرامش‌ می‌داد.

از وقتی که شمس تبریزی به خانه ما آمده، آن‌قدر ذهنم آشفته شده که بیشتر از همیشه در حسرت مریم هستم. خیلی با خودم کلنجار‌ می‌روم تا به آستان مریم مقدس دعا نکنم. در چنین مواقعی احساس گناه‌ می‌کنم. یعنی با فکر کردن به مریم از اسلام دور‌ می‌شوم؟ دوست داشتم این سوال را از مولانا بپرسم، اما وقتی صورتش را هم به زور‌ می‌دیدم، چه‌طور ممکن بود بتوانم چنین سوال مهمی را از او بپرسم؟ از این راز حتی همسایه‌ام صفیه که هر سوالی داشتم از او‌ می‌پرسیدم، خبر نداشت. اما در این مورد او نمی‌توانست به من کمک کند. کاش‌ می‌توانستم با همسرم حرف بزنم. اما چه‌طور؟‌ می‌ترسم با این سوال او را بیشتر از خودم دور کنم. مولانا قبلا همه چیز زندگی‌ام بود اما حالا با سایه‌ها تفاوتی ندارد.

نمی‌دانستم، اما فهمیدم‌ می‌شود زیر یک سقف با مردی زندگی کنی، همبسترش شوی، اما باز در حسرتش باشی. پس انسان فقط دلتنگ کسی که از او دور است نمی‌شود. می‌شود گاه در حسرت نزدیک‌ترین کَس‌ات هم باشی. پس‌ می‌شود یک روز صبح بیدار شوی و ببینی همسری که سال‌ها با او هم بالین بودی، برایت به غریبه‌ای بَدَل شده است.

فهرست مطالب کتاب صوتی

نمونه
10 دقیقه
مقدمه
28 دقیقه
اِللا - نورتمپتون، 17مه 2008 - بخش اول
6 دقیقه
اِللا - نورتمپتون، 17مه 2008 - بخش دوم
5 دقیقه
ملت عشق: ع. ز. زاهارا
13 دقیقه
قاتل: اسکندریه نوامبر 1252میلادی
21 دقیقه
فصل اول: خاک - شمس: کاروانسرای نزدیک سمرقند، مارس 1242
9 دقیقه
اِللا: نورتمپتون 18مه 2008
9 دقیقه
شمس: کاروانسرایی در اطراف سمرقند، مارس 1242
1 دقیقه
اِللا: نورتمپتون 19مه 2008
22 دقیقه
استاد: بغداد آوریل 1242
7 دقیقه
اِللا: نورتمپتون 20 مه 2008
13 دقیقه
شاگرد: بغداد آوریل 1242
12 دقیقه
اِللا: نورتمپتون 21 مه 2008
14 دقیقه
استاد: بغداد 26 ژانویه 1243
14 دقیقه
شمس: بغداد 18 دسامبر 1243
8 دقیقه
اِللا: نورتمپتون 22 مه 2008
6 دقیقه
نامه از بغداد به قیصریه - 29 سپتامبر 1243
10 دقیقه
شاگرد: بغداد 29 سپتامبر 1243
5 دقیقه
شمس: بغداد 30 سپتامبر 1243
6 دقیقه
شاگرد: بغداد 30 سپتامبر 1243
9 دقیقه
اِللا: نورتمپتون 24 مه 2008
9 دقیقه
فصل دوم: آب - مولوی: قونیه 15 اکتبر 1244
10 دقیقه
شمس: قونیه 16 اکتبر 1243
18 دقیقه
حسن گدا: قونیه 18 اکتبر 1244
13 دقیقه
شمس: قونیه 18 اکتبر 1244
7 دقیقه
اِللا: نورتمپتون 28 مه 2008
19 دقیقه
گل صحرا: قونیه 17 اکتبر 1244
12 دقیقه
حسن گدا: قونیه 18 اکتبر 1244
8 دقیقه
سلیمان مست: قونیه اکتبر 1244
10 دقیقه
اِللا: نورتمپتون 30 مه 2008
14 دقیقه
گل صحرا: قونیه 18 اکتبر 1244
15 دقیقه
سلیمان مست: قونیه 18 اکتبر 1244
5 دقیقه
اِللا: نورتمپتون 3 ژوئن 2008
7 دقیقه
اِللا: نورتمپتون 5 ژوئن 2008
13 دقیقه
فصل سوم: باد - متعصب: قونیه 19 اکتبر 1244
8 دقیقه
شمس: قونيه 29 اکتبر 1244
13 دقیقه
مولوی: قونيه 30 اکتبر 1244
7 دقیقه
اِللا: نورتمپتون 8 ژوئن 2008
9 دقیقه
علاءالدین: قونيه 10 دسامبر 1244
8 دقیقه
مولوی: قونیه دسامبر 1247
6 دقیقه
کرا خاتون: قونیه دسامبر 1244
13 دقیقه
كیمیا: قونیه دسامبر 1244
9 دقیقه
اِللا: نورتمپتون 9 ژوئن 2008
8 دقیقه
کرا: قونیه 5 می‌ 1244
14 دقیقه
شمس: قونيه 12 ژوئن 1245
7 دقیقه
اِللا: نورتمپتون 12 ژوئن 2008
8 دقیقه
بایبارس جنگاور: قونيه 10 جولای 1245
3 دقیقه
اِللا: بوستون 13 ژوئن 2008
8 دقیقه
مولوی: قونیه 2 آگوست 1245
4 دقیقه
کیمیا: قونيه 17 اگوست 1245
9 دقیقه
سلطان ولد: قونيه 4 سپتامبر 1245
5 دقیقه
کرا: قونيه 22 اکتبر 1245
9 دقیقه
مولوی: قونیه دسامبر 1245
9 دقیقه
سلطان ولد: قونیه دسامبر 1245
10 دقیقه
عزیز: نورتمپتون 15 ژوئن 2008
19 دقیقه
گل صحرا: قونیه ژانویه 1245
14 دقیقه
کيميا: قونیه ژانویه 1245
7 دقیقه
شمس: قونیه ژانویه 1246
9 دقیقه
عزیز: نورتمپتون 11 ژوئن 2008
6 دقیقه
گل صحرا: قونیه فوریه 1246
11 دقیقه
اِللا: بوستون 19 ژوئن 2008
6 دقیقه
شمس: قونيه فوریه 1246
12 دقیقه
فصل چهارم: آتش - سليمان مست: قونيه فوریه 1246
6 دقیقه
علاءالدين: قونيه فوریه 1246
7 دقیقه
شمس: قونيه فوریه 1246
12 دقیقه
اِللا: نورتمپتون 26 ژوئن 2008
9 دقیقه
متعصب: قونيه فوریه 1246
19 دقیقه
حسام شاگرد: قونيه فوریه 1246
5 دقیقه
بایبارس جنگاور: قونيه مارس 1246
5 دقیقه
اللا: نورتمپتون 26 ژوئن 2008
8 دقیقه
کرا خاتون: قونيه مارس 1246
7 دقیقه
سلطان ولد: قونیه ژوئن 1246
5 دقیقه
سليمان مست: قونيه ژوئن 1246
8 دقیقه
علاءالدين: قونيه ژوئن 1246
9 دقیقه
شمس: قونيه ژوئن 1246
13 دقیقه
اِللا: نورتمپتون 29 ژوئن 2008
9 دقیقه
فصل پنجم: خلاء - سلطان ولد: قونیه ژوئیه 1246
12 دقیقه
مولوی: قونيه اگوست 1246
7 دقیقه
شمس: دمشق اوریل 1247
9 دقیقه
کيميا: قونیه مه 1247
7 دقیقه
کرا: قونيه مه 1247
11 دقیقه
اِللا: نورتمپتون 29 ژوئن 2008
6 دقیقه
شمس: قونیه مه 1247
5 دقیقه
علاءالدین: قونيه مه 1247
10 دقیقه
کيميا: قونیه نوامبر 1247
5 دقیقه
گل صحرا: قونیه نوامبر 1247
11 دقیقه
کيميا: قونیه دسامبر 1247
17 دقیقه
اِللا: نورتمپتون 29 جولای 2008
9 دقیقه
سليمان مست: قونیه دسامبر 1247
13 دقیقه
قاتل: قونيه 8 دسامبر 1247، پنج‌شنبه
4 دقیقه
اِللا - نورتمپتون 3 اوت 2008
4 دقیقه
علاءالدين: قونیه دسامبر 1247
4 دقیقه
سلطان ولد - قونيه فوریه 1245
13 دقیقه
مولودی: قونيه 30 اکتبر 1260
21 دقیقه
اِللا: قونیه 7 سپتامبر 2009

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی ملت عشق (چهل قانون عشق)
نویسنده
مترجمراضیه عبدلی
راویرضا عمرانی
ناشر چاپینشر روزگار
ناشر صوتینشر ماه آوا
سال انتشار۱۳۹۸
فرمت کتابMP3
مدت۱۵ ساعت و ۳۲ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان عاشقانه خارجی
قیمت نسخه صوتی
۷۸۰۰۰ ۳۹,۰۰۰ ت ۵۰%
خرید کتاب صوتی

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی ملت عشق (چهل قانون عشق)

حامد رزمجو جلودار
۱۳۹۹/۰۶/۰۴
کتاب از دو قسمت جدید و قدیم تشکیل شده
قسمت جدیدش از همون اول رنگ و بوی خیانت میده و اصلا جای بحث نداره
قسمت قدیمش شمس رو به اوج آسمونا میبره و با کله میزنه زمین
چطور فردی که تو اوایل داستان وقتی میخواد وارد شهری بشه با ارواح بزرگان اون شهر ارتباط برقرار میکنه و از اونا اجازه میگیره ولی همین و
فرد تو آخر داستان با دختری ازدواج میکنه ولی به اون بی تفاوتی نشون میده
یا این فرد ناآگاهه نمیدونه چی کار داره میکنه و یا خودخواهه و به خاطر بودن در کنار مولوی کیمیا رو قربانی میکنه
یه نکته هم این که بی اعتنایی شمس به کیمیا و رد کردن اللا توسط عزیز رو پشت سر هم آورده تا به خواننده این طور القا کنه که این دوتا از یک جنس هستن در صورتی که عزیز اصولا نباید حتی دستش را هم به اللا میزد ولی وظیفه شمس بود که به دختری که ازدواج کرده محبت نشون بده و به نیاز هاش توجه کنه
اما چهل تا قانون و گوینده و صدا گذاری خوب بودن
محسن بابایی
۱۴۰۱/۱۱/۰۹
کتاب به شکل صوتی وبا صدای شیواودلنشین رضا عمرانی بیان شده بود وبا موسیقی‌های زمانه خود درهر بخش که بکار رفته بود محتوای کتاب را دوچندان جذابتر کرده بود که شاید با مطالعه کردن ازاین کیفیت برخوردار نباشد که جای تشکر وخسته نباشید دارد ازعوامل این کار....
محتوای کتاب برگرفته از دو داستان که موازی هم
بود که یکی از دنیای امروزی مدرن که به شکل ونوع شرقی حرکت می‌کردودیگری از داستان عرفانی مولوی و شمس تبریزی بود ودر هردوداستان جستجو برای عشق مسیر زندگی هرکدام رابه یک سمت وسوی سوق داده بود.
در داستان اول بحث خیانت تو ذهن خواننده شکل میگیره که نویسنده میتونست رفتن الا رو به صورت دیگه عنوان کنه که داستان شکل قشنگی بخود بگیره
داستان دوم ازدواج شمس بود که به افسردگی ومرگ کیمیا منجر شد که توی این داستان عنوان نشده بود که به اسرار مولانا بوده که شمس ازدواج کردو طبق میل شمس نبود وشاید دلیل دیگر داشته
جدا از این بحث هامولانایک چهره جهانی پیدا کرده که همه ساله آثارش تو جهان چاپ میشه وتدریس میشه چرا ما نباید در کشورمان با این همه تمدن ازاین میراث ملی تبلیغ کنیم صدا سیما درمورد این عالمان مستند یا فیلم بسازه که اینها به این نسل منتقل بشه بیشترشناخته بشه که این شخصیت‌های برای تمدن ایرانه.. مولوی که ایرانی اصل چندین هزار بیت اشعار فارسی داره کشور ترکیه بیادبرا خودش بدونه هر سال کتاباشو به روسای کشورها هدیه بده ازجمله به مسولین خودمون هدیه بده وما هم قبول کنیم ویا شمس تبریزی که اینه همه مولوی شیفته او بوده ما چه شناختی از آثارش داریم ولی درعوض اینقدر ازمرگ روزنامه نگار خاشقچی به ماه گفتن که ما مغزمون پرشده....
نادیا اقلیمی
۱۴۰۱/۰۵/۱۷
صدای عالی گوینده که با انتخاب و تغییر صداها نسبت به شخصیت‌های افراد واقعا جای تقدیر داره البته از بقیه عوامل ضبط هم باید تشکر کرد
ضمنا موضوع کتاب که تلفیق رمان و واقعیت اشنایی مولانا و شمس بود.. و مطالبی که کاملا ادم رو به تفکر وا می‌داشت.. عشق به خدا رو مهمترین عشق می‌دونست و منظورش این بود که و
فقط نماز اعمال خاص کافی نیست بلکه اگر عشق به خدا نداشته باشی و با شناخت کامل نباشه ارزش نداره... دین و مسایلی رو به زیبایی بررسی میکرد. یعنی فوق العاده و تاثیر گذار بود
ولی همچین کتاب و کتاب‌هایی رو باید خواند و دوباره خواند تا همیشگی تاثیر بگذارند در روان و رفتارمون
فقط جریان الا و عزیز شاید به نوعی خیانت باشه. ولی میخواد اینو برسونه که موندن در زندگی بدون علاقه و عشق همیشگی خیانت به خودت. شوهرت و بچه هات زندکی بی روح ارزش نداره
و الا هر روز عاشق کسی نمیشد مثل شوهرش
عاشق شخصیت و اخلاق عزیز شد نه قیافه چون بعد مدت‌ها دیدش
بس تغییر در زندگی که عذاب هست بهتر از موندن در اون زندگیه
و یه چیزی شدیدا درگیرم کرده شمس بااین همه منطق و درک همه از هر جور شخصیتی
چرا ازدواج کرد وقتی از اصل ازدواج خبر داشت و کیمیا خواسته غیر معقولی نداشت ذاتا و به نوعی بی توجهی شمس باعث افسردگی و مرگ کیمیا شد.. یا ازدواج نمیکرد. یا قبلش باید راجب دیدش بابت ازدواج با کیمیا حرف میزد.. بازم به قول شمس قضاوت مخصوص خداست و حتما هیچ انسانی کامل نیست و کامل مطلق خداست
فاطمه غضنفری
۱۴۰۳/۰۱/۰۴
حس من در مورد کتاب مثل گوهری است که توی گل افتاده، من در مورد شخصیت فردی شمس چیزی نمی‌دانستم اما همیشه در ذهنم شخصیت بسیار والایی داشت اما در داستانی که خواندم شخصیت شمس در نظرم کوچکتر شد رفتار شمس با کیمیا واقعا حتی در حد یک آدم عادی با وجدان هم نبود چه برسد به یک عارف و مورد دوم که شخصیت اون را و در نظرم کوچک کرد این بود که اویی که باطن افراد را می‌دید نتونست علاءالدین که یک پسر نوجوان ۱۷ ساله بود را درک کنه چطور نتونست بفهمه این پسر که مادر نداره الان حس میکنه پدر نداره با اینکه باطن او را می‌دید چطور نفهمید به کیمیا علاقه داره و ازدواج او با کیمیا علاءالدین را در نهایت بحران روحی قرار میده واقعا این حد بی توجهی از کسی که عارف هست گذشته و آینده و باطن افراد را میبینه عادی نیست، حرف‌های زیبا و عرفانی در سراسر داستان بود ولی در زمان عمل در مورد دو مورد بالا حرف‌های عرفانی به عمل نرسیدند و در حد حرف باقی موندند در هر حال من این موارد را ذهنیت نویسنده دیدم اگرنه اگر شمس چنین شخصیت ضعیفی داشت هرگز آنقدر در مولانا اثر نمیگذاشت که شهره عالمیان شود، دومین عیب بزرگ کتاب تاثیر داستان بر روی الا بود، عشق را در حد یک هوس و احساس تغییر در زندگی روزمره پایین آورده بود و واقعا بدون نگاه مذهبی یا متعصبانه از جانب من، تصور میکنم عشق را بی یک عنصر ویران کننده‌ی زندگی خانوادگی تنزل داده بود، از هم پاشیدن زندگی خانوادگی در شرایط بحرانی اولین و راحت‌ترین راه هست اگر با برداشت صحیح از عشق وضعیت آشفته خانوادگی را بهبود دادی هنر هست و قابل تحسین، از خواندن کتاب پشیمان نیستم اما واقعا حسم به کتاب همون جمله اولیه است که در صدر گفتم، و اما در مورد صدای راوی کتاب واقعا خوب بود و قابل تحسین بود
Iia_leila Najafi
۱۴۰۱/۰۴/۲۶
کتاب قشنگی بود صدای راوی قشنگیش رو صدبرابر میکرد درس‌های زیادی مثل همه روبایه چشم دیدن، نگران حزف مردم نبودن و...، توش بود ولی قابل نقد هم بود، خیلی جاها مولوی وشمس اطرافیانشون رو نادیده میگرفتن، وبه ظاهر به خاطر خدا اطرافیانشون روناراحت میکردند، چه دلیلی داشت مولوی بعدازدیدار باشمس ازهمسرش تااین پسرهاوخانوادش حد فاصله بگیره یعنی هرکس بخواد به خدا شناسی برسه باید توی این دنیا زندگی نکنه؟ یعنی راه زسیدن به خدا اینه که ما نسبت به تمام امورات دنیوی بی تفادت باشیم مال، خانواده و... یعنی نمیشد یجوری بخدا رسید که بذر کینه توی دل پسر کوچیکش نکاشت، یانمیشد هم درویش بود وهم با کیمیا مثل زن واقعیش رفتازمیکرد
توی این رمان درسته مولوی وشمس به فاحشه ومست وگدا وشاه و... توجه کردند ولی نزدیک‌ترین افراد زندگیشون روازخودشون روندن
درباره الا هم میشه گفت چون توی این رمان هست بهش لقب عشق وتغییر روند زندگی دادند ولی ایا در واقعیت همچین چیزی ممکن وپسندیده است؟ که زنی بخاطر مرد دیگه‌ای صرفا بخاطرخودش نه اعتقاداتش قید خانواده وفرزندانش روبزنه وبدون اینکه طلاق بگیره اونهاروترک کنه؟؟ درسته ازهمسرش خیلی خیانت دیده بود ولی اونم دقیقا همینکاروتکرار کرد
نور پیروز
۱۴۰۳/۰۴/۲۵
کتابی عالی با گویشی دلنشین. بیانگر دو عشق که هر دو برگرفته از عرفان است. عشق مولوی و شمس و عشق عزیز و اللا، زنی فراموش شده که اگرچه در مقام مادری کامل است اما تحمل رنج خیانت همسرش و نادیده گرفته شدن او فرو رفتن در لاک سکوتی تلخ رو به همراه دارد و لایه‌های زیرین شخصیت او با جرقه‌های توجه عزیز سبب از رهایی بندرنج‌های تنهایی‌اش می‌شود واگرچه نویسنده خانمی یهودی است اما با ظرافت از شهرهای مذهبی مسلمین سخن می‌گویدو در پایان با اشاره به عمیق‌ترین شعار مسلمانان که اذان است فوت عزیز رو عرفانی و شاعرانه بیان می‌کند. اما اینکه در پایان می‌گوید اللا هنوز طلاق نگرفته جای توجه دارد چرا که عزیز که مسلمان بوده توجیهی برای ارتباطش نداشته. از سوی دیگر عشق مولانا و شمس رو بخوبی بیان کرده. حسادتهای اطرافیان دور و نزدیک مولوی، و نجات گل صحرا و نگاه‌های جامعه به او در خور توجه است. ۴۰ قانون صوفی‌ها براحتی در قالب داستان گفته شده. شنیدن و مطالعه‌ی کتاب رو به کتاب دوستان توصیه می‌کنم‌. چندبار این کتاب رو مطالعه کرده بودم دوبار هم نسخه صوتی رو شنیدم عالی بود. عالی
زینب جعفری
۱۴۰۳/۰۴/۱۱
قبلا در مورد این کتاب نظرات منفی زیادی شنیده بودم و قصد خواندنش رو نداشتم اما بالاخره این کتاب را خواندم و شاهکار بود. واقعا من رو به فکر فروبرد و لذت بردم. ترجمه و گوینده هم به قدری خوب بود که ادم رو از زمان و مکان خارج میکرد. من برای گوش دادن به این کتاب شب‌ها خوابم نمیبرد و بعد این همه نظر منفی رو درک کردم. در قسمتی از کتاب شمس میگه آدم‌ها چیزی رو که درک نمیکنند، نمیپذیرند. به نظرم درک زندگی صوفیان و عارفان برای انسان‌های معمولی سخته و در عجبم از ادم‌هایی که بعد از خواندن این کتاب به این نتیجه رسیدند که درمورد داستان کیمیا و یا زندگی الا قضاوت کنند. مگر فلسفه‌ی کتاب جز این نیست که زشتی و زیبایی رو ما نمیتونیم ببینیم و ممکنه فردی در ظاهر فاحشه باشه اما در باطن فرد محبوبی نزد خداباشه. من چطور میتونم از روی چند خط کتاب فردی رو قضاوت کنم. همیشه وقتی یک کتاب را میخوانیم یا فیلم میبینیم خودمان را در جایگاه قاضی قرار میدهیم. مگر قضاوت فقط کار خداوند نیست؟؟؟ زندگی پر از تصمیمات مختلفه و پر از تصمیمات درست و غلطه. منی که زندگیم با کلی تصمیمات درست و غلط پر شده چطور میتونم فرد دیگری رو قضاوت کنم و با چند خط کتاب بگویم که کارش درست و یا غلط بوده. من واقعا میتونم بگم که این کتاب بهترین کتابیه که خواندم و ذهنم رو به روی خدا باز کرده.
ehsanmosleh
۱۴۰۲/۰۶/۲۳
این کتاب از چند بعد قابل بررسی هستش که به طور خلاصه به اونها اشاره میکنم:
۱- من کتاب‌های دیگه‌ای هم از اقای عمرانی شنیده بودم اما تو این کتاب ایشون فوق العاده بودن و واقعا شنیدنش لذت بخش بود ۲- این کتاب به درخواست بنیاد مولانا و به نوعی با هدف جذب گردشگر در قونیه توسط زنی ترکیه‌ای فرانسوی نوشته و
شد که خودش رو یک فمنیست میدونه اثر این موضوع خودش رو در داستان موازی اللا نشو میداد. اما طبیعتا برای ما ایرانیا که خودمون رو یه سر این داستان میدونیم قابل پذیرش نیست که زنی خانوادش رو برای یک مرده دیگه ول کنه. همونطور که ساکت موندن در مقابل خیانت شوهرش اون هم در جامعه غربی قابل درک نیست.
۳- داستان اللا اصلا جذابیت داستان مولوی و شمس رو نداشت و همسان سازی این دو عشق اصلا جالب نبود. اون عشق الهی و پرمعنا کجا و عشق زمینی و به نوعی خیانتکارانه کجا
۴- سبک نوشتن اول شخص فوق العاده بود و واقعا لذت بردم. از همه زوایا میشد با داستان (بخش شمس و مولانا) ارتباط برقرار کرد
۵- میشد با تحقیق بیشتر ترجمه بهتری از این کتاب داشت که اشعار مولانا به یکسری از قوانین ضمیمه بشه چون شنیدم در نسخه اصلی این موضوع وجود داره
در انتها این کتاب رو به همه توصیه میکنم. بسیار شنیدنی و لذتبخش بود. ممنون از کتابراه و ماه اوا
bozorgi omid
۱۴۰۲/۰۶/۱۷
با سلام در ابتدا تشکر و سپاس از کتابراه که این امکان را فراهم کرده تا براحتی به دنیای کتاب دسترسی آسان و راحتی داشته باشیم. تشکر و قدردانی از گوینده که خیلی جذاب و عالی این کتاب را نقالی کرد و برای من جزو معدود کتابهائی بود که ارتباط عمیقی با گوینده برقرار شد و در طی این داستان حتی موقعیت ها را و و تجسم میکردم اشخاص قصه را می دیدم واقعا حسشون میکردم. در لحظاتی اشک را روی گونه هایم جاری می کرد. اما درباره داستان و خصوصا چند بخش پایانی، باید عرض کنم که درباره شمس و ازدواج ایشان با دخترخوانده حضرت مولانا اختلاف نظراتی وجود دارد و گروهی این ازدواج و وصلت را نفی می کنند، و نظر من هم بر اینست که چنین اتفاقی نبوده، اما در مورد الا و عزیز و خصوصا تشبیه عزیز به شمس اصلا مورد پسند واقع نشد. چرا که یک اتفاق غیر اخلاقی و فوق العاده بد و زشت رقم خورد، و بدآموزی دارد و به عینه دیدم که نمونه این کار و شاید حتی با الهام از این کتاب انجام شده، زندگی مقوله ای بسیار پیچیده هست و مجموعه تفاوتها و اختلافات و تشابه و تفاهم هاست، ازدواج یک تعهد هست و خصوصا زمانی که بچه ای در زندگی مشترک هست، راه و روال زندگی بسیار متفاوت هست و پدر و مادر دیگر تعلق به خودشان ندارند، اینکه آن مرد راه خیانت و عیاشی پیشه کرده اصلا قابل بخشش و توجیه نیست، اما آن زن هم کاری بدتر از آن همسر پیشه کرد. اینجا چه تفاوتی بین الا و همسرش هست و چه بسا کار الا بدتر و بدتر بود. اگر بعنوان انتقام این کار را کرد که قابل پذیرش نیست چرا که در مصرعی از حضرت مولانا گفته شده که # گر تو با بد، بد کنی پس فرق چیست؟ و اگر هم از روی هوا و هوس بود که خب بدتر، پس تعهد، شرافت، و مسوولیت و فضایل اخلاقی کجا قرار دارد؟
سمانه فیاضی
۱۴۰۱/۱۲/۲۴
با سلام و احترام کتاب را به طور کامل گوش کردم اما با بخش‌هایی از داستان و روند‌ها و اتفاقات آن نتوانستم ارتباط معنایی درستی برقرار کنم. به نظر من ودیعه عشق الهی در قلب انسان ودیعه هدایت‌گری به سمت کمال است. و دیعه‌ای است که به عنوان بال برای انسان، عامل پرواز به سوی اهداف والای انسانی و کمک به برای انسان ساختن جهانی بهتر برای زندگی است، مادامی که انسان در جهان زندگی می‌کنند. اگر جز این باشد، اصول و علل خلقت انسان و جهان را زیر سوال برده ایم. پس اگر عشق چنین نقشی ایفا نکند، کارکرد اصلی خود را نداشته است. من چنین حسی برای طول مسیر و انجام شخصیت‌های داستان داشتم. چه شمس، چه مولانا و... از سوی دیگر افراط در هر حوزه‌ای جذاب نیست. افراط یک جانبه گرایانه در عشق هم همان دافعه‌ی افراط یک جانبه گرایانه در عقل را دارد. من این حس را در داستان داشتم. از سوی دیگر اگر این داستان راوی عشق متعالی در دنیای امروز است، تصمیم اللا در پایان باید به نحو دیگری می‌بود. حتی اگر جدایی از دیوید را بپذیریم بخش‌هایی از تصمیم متناسب با سرچشمه نیست. در کل انتظار بیشتری از این کتاب داشتم که برآورده نشد. اما از بخش‌های خوب داستان نیز استفاده کردم.
نبی حسینی
۱۴۰۱/۰۷/۰۱
کتاب بسیار خوبی بود اماروایت داستان عزیز و الا مغایر با معنی و مغهوم اسلام و عشق و حتی انسانیت بود این قسمت از کتاب میتواند تمامی معیارها را در هم بشکند و برای سامان دادن دوباره معیارها باید تسلط زیادی بر بسیاری از ابعاد انسانی داشت مغهوم ازدواج بسیار پیچیده است و این قسمت از کتاب نقاط مبهم مفهوم و ازدواج را دست خوش تغییر میکند اما من در اینجا به چند اصل اشاره میکنم
اول ابنکه ازدواج بر مبنای یک تعهد پیمان شکل میگیرد اینکه دو طرف به هم قول میدهند با جنس مخالف وارد رابطه عاشقانه نشوند
دوم اینکه در اسلام یک اصل وجود دارد ان اینکه معامله روی معامله حرام است
الا اولا از عهد خارج میشود و دوم اینکه رسم انسانیت و اسلامی این است اول رابطه اول را تمام کنی و بعد به دنبال عشق بگردی حال انکه الا همزمان با شوهرش وارد رابطه دیگری میشود
رضا نوروزی
۱۴۰۲/۰۵/۰۴
این کتاب انقدر قشنگ و زیبا هستش که انسان نمی‌تونه نقاط ضعفش رو به زبان بیاره. در جواب اون دوستی که گفته بودم شمس چرا به کیمیا توجه نکرد باید عرض کنم نظر شخصی من این هستش که شمس می‌خواست کیمیا پاک و باکره از دنیا بره و وقتی که مولانا برای کارهای شمس دنبال دلیل نمی‌گشت و همه تصمیم‌های او را برحق ما و می‌دانست نباید در این باره قضاوت کنیم که چرا شمس اینگونه رفتار کرد با کیمیا. اگر چشممون رو به زیباییا باز کنیم دیگه اون یه ذره لکه رو توی اقیانوس زلال نمیبینیم. جالب تر از همه اینه که دقیقاً داخل همین کتاب جواب سوال خیلی از دوستان رو داده تاکید کرده که قاضی خداست اینکه بعضی از دوستان کل رو کنار گذاشتن و تمام توجهشان را به جز کردند. کسی که دنبال عشق و راه مولانا و شمس هستش الا و دیگر داستان‌های این چنینی روی او و شخصیت و زندگیاش تاثیری نخواهد گذاشت. یا علی
علی قربانی
۱۴۰۰/۰۹/۰۸
خیلی از کتاب لذت بردم. دیدم که برخی از دوستان به ماجرای خیانت در کتاب پرداختند. راستش صحبت‌های شمس و مولانا اینقدر درس داره که خیلی به موارد دیگه توجه نخواهید کرد. هر چند اگر انصاف را در نظر بگیریم، باید به مردی که هر روز به همسرش خیانت میکرد را ابتدا در نظر بگیریم و بعد رفتار خانم را. ولی جدا از و این مطلب، این کتاب سرشار از نکات زیبا انسانی و عارفانه است که روح شما را جلا میدهد. خواندن این کتاب به شما آرامش میدهد و احتمالا پس از مطالعه این کتاب سراغ دیگر کتابها در مورد شخصیت فرهیخته شمس میروید. البته این نکته که شمس هم به عنوان یک انسان در اواخر داستان و در مورد کیمیا اشتباه میکند هم بسیار جالب است و نشان میدهد که شمس هم دچار خطا میشود.
mohaddeseh gorbanzadeh
۱۴۰۰/۰۴/۲۶
*ملت عشق* کتاب عجیبی بود! کاملا اعتیاد آور و غرق کننده؛ چهل قانون‌اش بینظیر بود، فهمیدم که شمس چقدر انسان بزرگی بوده، چقدر بزرگ...
شاید انتقاد وجود داشته باشد، اما بنظرم این انتقاد ناشی از ناآگاه بودن ما است. کتاب متفاوتی است، و شایدم خیلی معنای عمیق تری دارد.
. ولی آخر این کتاب عجیب دلم را تنگ
کرد. تنها ماندن اللا!... مرگ شمس و اندوه دردناک مولانا. البته که در همه‌ی آن‌ها حکمتی نهفته بود...
مقبره شمس تبریزی در نزدیکی ماست، ولی تاحالا نرفته ام؛ اما به گمانم از این به بعد هر روز بروم و با او سخن بگویم؛ سخن عشق♡ ^^
خلاصه، کتاب خوبی بود، من که پسندیدم:)
مینا قنبری نیا
۱۴۰۳/۰۷/۱۷
این کتاب بسیار عالی وبی نقص عشق بی قید و شرط خداوند رو نسبت به بنده‌اش بیان می‌کند جایی که شمس از مولانا می‌پرسد تو کیستی و مولانا می‌گوید من جلال الدین محمد بلخی هستم و بعد از چهل روز دوباره از او می‌پرسد کیسای او می‌گوید من هیچ کس نیستم و این مقام هیچ کس با ریاضت به دست آمده عشق آگاپه در این است داستان کاملا مشهود اما اللا که اکثر دوستان از منظر یک خانن او را دیده‌اند واقعا خائن نبود از اینکه خانواده‌اش مسیر رشد را طی کرده بودند ولی مادر خانواده دائم در فداکاری بود خسته شد ‌ای کاش فداکاری مادر بیشتر دیده میشد! این کتاب بی نظیر‌ترین کتابی است که می‌توان عشق به الوهیت را دید! این کتاب زندگی من رو تغییر داد مسیرم رو عوض کرد
مشاهده همه نظرات 585

راهنمای مطالعه کتاب صوتی ملت عشق (چهل قانون عشق)

برای دریافت کتاب صوتی ملت عشق (چهل قانون عشق) و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.