معرفی و دانلود کتاب صوتی پرواز بر فراز آشیانه فاخته

عکس جلد کتاب صوتی پرواز بر فراز آشیانه فاخته
قیمت:
۱۱۲,۰۰۰ تومان
خرید کتاب صوتی
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی پرواز بر فراز آشیانه فاخته و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی پرواز بر فراز آشیانه فاخته و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی پرواز بر فراز آشیانه فاخته

کتاب صوتی پرواز بر فراز آشیانه فاخته نوشته کن کیزی، داستان دیوانه‌خانه‌ای را به تصویر می‌کشد که در آن فردی خودکامه در قالب یک ابَرقدرت با سوء استفاده از ضعف‌های باوری و عاطفی بیماران و پزشکان بر آن‌ها فرمانروایی می‌کند.

راوی رمان پرواز بر فراز آشیانه فاخته (One Flew Over the Cuckoo's Nest) یک بیمار روانی دورگه قوی هیکل ولی بی‌جربزه به نام چیف برامدون است. او نزد دیگران وانمود کرده که کر و لال است و از این راه رازها و حرف‌های بین کارکنان آسایشگاه را می‌فهمد. او که از قدیمی‌ترین بیماران روانی آن آسایشگاه به شمار می‌رود با اینکه در سال‌های گذشته به طور حرفه‌ای فعالیت ورزشی انجام می‌داده، بعد از حضور در جنگ جهانی دوم به بیماری روانی مبتلا شده است.

در ظاهر سرپرست این آسایشگاه روانی یک دکتر روانشناس است اما در حقیقت قدرت اصلی در دست یک پرستار به نام رچد معروف به پرستار بزرگ است که با انضباط بسیار خشک و سختی که دارد، باعث رنج و عذاب بیماران و کارکنان و خجالت آنان نزد دیگران شده و همه چیز را تحت اختیار خود قرار داده.

قهرمان اصلی رمان، یک زندانی معمولی به نام رندال مک مورفی از سربازهای جنگ کره است که به دلیل هم‌بستر شدن با دختری جوان‌تر از سن قانونی، به زندان محکوم شده اما برای اینکه از کار اجباری فرار کند خود را به دیوانگی زده تا بتواند دوران راحتی را در آسایشگاه روانی سپری کند. مردی که جامعه نتوانسته او را سر به راه و فرمان‌بردار کند در مقابل پرستار بزرگ می‌ایستد تا قدرت را از دستانش بگیرد.

این کتاب نگاهی دارد به ساختارهای قدرت در سازمان‌ها. همچنین رمان به نقد مکتب روانشناسی رفتارگرایی و ستایش اصول انسانی می‌پردازد. کن کیزی (Ken Kesey) مدتی در سِمَت کارمند در بیمارستان روانی در منلوپارک کالیفرنیا به کار مشغول بود و نسبت به بیماران روانی شناخت خوبی داشت.بیمارستان در این رمان را می‌توان نماد و استعاره‌ای از جامعه‌ای خودکامه دانست که با ظاهر دموکرات و باطن دیکتاتوری، روح و روان افراد را تحت فشار می‌گذارند و آن‌قدر باورها و ترس‌های آن‌ها را تحت سلطه خود قرار می‌دهند که به نوعی به فلج شدن آنان می‌انجامد و با وجود آگاهی جرأت و جسارت انجام هیچ کاری را ندارند.

کن کیزی در اثر خود به عمیق‌ترین لایه‌های روحی شخصیت‌های داستان می‌پردازد و از وجود تک‌تک آن‌ها، قهرمان‌ها و انسان‌های منفوری می‌آفریند که جهان واقعی را بازتاب می‌دهند. از نوشته او می‌توان این‌گونه استنباط کرد که منظورش فقط بیمارستان روانی نبوده است. او این آسایشگاه را به سراسر دنیای مدرن نسبت می‌دهد.

افتخارات کتاب پرواز بر فراز آشیانه فاخته:

مجله تایم رمان پرواز بر فراز آشیانه فاخته را در فهرست 100 رمان برتر انگلیسی زبان بین سال‌های 1923 و 2005 قرار داده است. این کتاب ابتدا به صورت یک نمایش‌نامه درآمد و سپس در سال 1975 فیلمی به کارگردانی میلوش فورمن و بازی درخشان جک نیکلسون براساس این رمان ساخته شد. این فیلم موفق به دریافت 5 جایزه اسکار گردید.

در بخشی از کتاب صوتی پرواز بر فراز آشیانه فاخته می‌شنویم:

از امروز صبح چیزی به یادم نمی‌آید. آن‌ها از آن چیزهایی که اسمش را قرص گذاشته‌اند، آنقدر به من دادند که تا قبل از باز شدن در بخش چیزی به یاد نمی‌آورم. باز شدن در بخش، یعنی اینکه ساعت هشت صبح است، و این یعنی اینکه من دست‌کم یک ساعت و نیم در انفرادی سرد بوده‌ام؛ در حالیکه مسئولان فنی آمده‌اند و چیزهایی که پرستار گنده به آن‌ها گفته است نصب کرده‌اند و من کوچک‌ترین تصوری از این چیزها ندارم.

از سمت در بخش صداهایی می‌شنوم که بالای هال و دور از دیدرس من است. باز شدن آن در از ساعت هشت صبح شروع می‌شود و هزاران بار باز و بسته می‌شود. هر روز صبح ما به ترتیب در کنار دیوارهای سالن روز می‌نشینیم و بعد از صبحانه پازل درست می‌کنیم، گوش به زنگ کلیدی هستیم که در قفل می‌چرخد و منتظریم تا ببینیم چه پیش می‌آید. کار زیاد دیگری برای انجام دادن نداریم. بعضی وقت‌ها یکی از رزیدنت‌های جوان پشت در می‌ایستد تا ببیند ما پیش از خوردن قرص‌هایمان چطوری هستیم. اسمش را گذاشته‌اند بی. ام. بعضی وقت‌ها همسر یکی از بیماران با کفش‌های پاشنه بلند و کیفی که به‌سختی به شکمش چسبانده است، برای ملاقات می‌آید. بعضی وقت‌ها گروهی از معلمان مدارس ابتدایی می‌آیند و آن نماینده‌ی احمق روابط عمومی بیمارستان راهنماییشان می‌کند؛ همان که همیشه دست‌های خیسش را به هم می‌زند و می‌گوید چقدر خوشحال است که این بیمارستان روانی همه‌ی بی‌رحمی‌های قدیمی را از بین برده است: «چه فضای بشاشی! قبول ندارین؟» او دور معلمانی که برای حفظ امنیتشان به هم دیگر چسبیده‌اند، می‌چرخد و دستانش را به هم می‌زند.

«وقتی به اون روزای قدیمی فکر می‌کنم، به پلیدی‌ها، غذاهای بد، بله حتی به وحشیگری، اوه بله خانما اون وقته که می‌فهمم که توی این کارزارمون چه راه طولانی‌ای رو طی کردیم.» هرکس به این طبقه می‌آید، معمولاً ناامید می‌شود؛ البته دراین‌صورت همیشه شانسی وجود دارد، و وقتی کلیدی در قفل در می‌چرخد، همه‌ی سرها رو به بالا می‌چرخد؛ انگار‌که همه به یک رشته بسته شده‌اند. «وقتی به اون روزای قدیمی فکر می‌کنم، به پلیدی‌ها، غذاهای بد، بله حتی به وحشیگری، اوه بله خانما اون‌وقته که می‌فهمم که توی این کارزارمون چه راه طولانی‌ای رو طی کردیم.» هرکس به این طبقه می‌آید، معمولاً ناامید می‌شود؛ البته دراین‌صورت همیشه شانسی وجود دارد، و وقتی کلیدی در قفل در می‌چرخد، همه‌ی سرها رو به بالا می‌چرخد؛ انگار‌ که همه به یک رشته بسته شده‌اند.

فهرست مطالب کتاب صوتی

نمونه
1 دقیقه
شناسنامه
1 دقیقه
متن پشت جلد
5 دقیقه
یادداشت مترجم
4 دقیقه
پیش‌نویس
17 دقیقه
بخش اول - یک
16 دقیقه
دو
11 دقیقه
سه - قسمت اول
22 دقیقه
سه - قسمت دوم
22 دقیقه
چهار - قسمت اول
22 دقیقه
چهار - قسمت دوم
21 دقیقه
پنج - قسمت اول
21 دقیقه
پنج - قسمت دوم
17 دقیقه
پنج - قسمت سوم
18 دقیقه
پنج - قسمت چهارم
14 دقیقه
پنج - قسمت پنجم
25 دقیقه
شش
19 دقیقه
هفت
13 دقیقه
هشت - قسمت اول
17 دقیقه
هشت - قسمت دوم
14 دقیقه
نه - قسمت اول
19 دقیقه
نه - قسمت دوم
6 دقیقه
ده
24 دقیقه
یازده
6 دقیقه
دوازده - سیزده - چهارده
20 دقیقه
پانزده - قسمت اول
21 دقیقه
پانزده - قسمت دوم
27 دقیقه
بخش دوم - شانزده
21 دقیقه
هفده
22 دقیقه
هجده
13 دقیقه
نوزده - بیست
16 دقیقه
بیست‌ویک
23 دقیقه
بیست‌ودو
13 دقیقه
بیست‌وسه
12 دقیقه
بخش سوم - بیست‌وچهار - قسمت اول
17 دقیقه
بیست‌وچهار - قسمت دوم
24 دقیقه
بیست‌وچهار - قسمت سوم
17 دقیقه
بیست‌وپنج - قسمت اول
21 دقیقه
بیست‌و‌پنج - قسمت دوم
17 دقیقه
بیست‌وپنج - قسمت سوم
21 دقیقه
بیست‌وپنج - قسمت چهارم
15 دقیقه
بیست‌وپنج - قسمت پنجم
19 دقیقه
بخش چهارم - بیست‌وشش - قسمت اول
20 دقیقه
بیست‌وشش - قسمت دوم
15 دقیقه
بیست‌وهفت - قسمت اول
20 دقیقه
بیست‌وهفت - قسمت دوم
17 دقیقه
بیست‌وهشت - قسمت اول
23 دقیقه
بیست‌وهشت - قسمت دوم
16 دقیقه
بیست‌وهشت - قسمت سوم
19 دقیقه
بیست‌ونه - قسمت اول
27 دقیقه
بیست‌ونه - قسمت دوم

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی پرواز بر فراز آشیانه فاخته
نویسنده
مترجمحسین کاظمی یزدی
راویفرهاد اتقیایی
ناشر چاپیانتشارات کتابسرای نیک
ناشر صوتیانتشارات کتابسرای نیک
سال انتشار۱۳۹۹
فرمت کتابMP3
مدت۱۴ ساعت و ۱۱ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان روانشناسی خارجی
قیمت نسخه صوتی

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی پرواز بر فراز آشیانه فاخته

الهه عباسی
۱۴۰۲/۱/۳۰
کتاب پرواز برفراز آشیانه فاخته اثری بسیار زیبا و تاثیر گذار و درون مایه حقیقت تلخ زندگیست. این کتاب را میبایست بارها و بارها گوش کرد و خواند.
تحلیل انسانها و تشخیص بیمار روانی از انسان سالم کاری دشوار است و شاید به همین علت روانکاو و روانپزشک هر کدام دو دنیای مختلف را تحت درمان قرار میدهند یکی با
داروهای شیمیایی و دیگری با پرواز بر فراز آشیانه روح هر انسان....
مک مورفی قهرمان داستان سعی داشت خودش باشد با تمام نقایص و صفات خوب و بدش. سعی میکرد زندگی را مزه مزه کند و این حس خوب را به دیگران منتقل کند شاید بسیاری از قوانین یا بهتر بگویم چهار چوب‌های جامعه امروزی خوشایند دیگران نباشد وهنجار شکنی انگشت اتهام جنون را به سوی انسان بکشد اما به راستی معنای آزادی پذیرش دیگران همانگونه که هستند نیست؟؟؟!!!
ترس‌ها، ضعف‌ها، مدیریت دیگران تاثیر گذاری و تاثیر پذیری، قضاوت یکدیگر به گونه‌ای زیبا در این کتاب به تصویر کشیده شده است
Behruz guy
۱۴۰۲/۱/۱۸
با توجه به اینکه کتاب درباره موضوع پرواز و تلاش برای دستیابی به کمال است، محتوای آن می‌تواند ایده‌آل برای کسانی باشد که به دنبال انگیزه و الهام هستند و به دنبال روش‌های جدید برای بهبود زندگی خود هستند.
از طرفی، ارزش کتاب برای هر فرد ممکن است متفاوت باشد و بستگی به سلیقه‌ی هر فرد دارد. همچنین، این
خواندن کتاب ممکن است برای بعضی افراد به دلیل محتوای آن که به بعضی افراد به نظر ممکن است ساده باشد، جذابیت کافی نداشته باشد.
در مورد سوال آیا کتاب دیگری هم باید در همان موضوع خوانده شود؟ بستگی به تفضیلات هر فرد دارد. اگر شما به دنبال کتابی مشابه "پرواز بر فراز آشیانه‌ها" هستید که درباره پرواز و رسیدن به کمال است، می‌توانید به کتاب‌هایی مانند "مرغی با پرهای بلند" اثر کریستینا هنریکز و "جناح غربی" اثر ریچارد باخ نیز مراجعه کنید.
بنابراین، به طور کلی، می‌توان گفت کتاب "پرواز بر فراز آشیانه‌ها" برای بسیاری از افراد می‌تواند الهام‌بخش
Mahyar Fotohi
۱۴۰۲/۲/۶
مک‌مورفی وارد جمعی می‌شود و سعی می‌کند آن‌ها را نجات دهد و در نهایت خودش در این راه کشته می‌شود. خودش را قربانی این هدف می‌کند و تاثیرش را در جامعه خودش می‌گذارد. در طول رمان مشاهده می‌کنید که با برخی بیماران صحبت می‌کند و به آن‌ها یاد آور می‌شود که شما انسان هستید؛ باید آنچه را که می‌خواهید انجام دهید، آزادی و اراده‌تان باید دست خودتان باشد. صحنه بسیار قشنگی در این رمان وجود دارد که در فیلم نیز نمایش داده می‌شود.
صحنه‌ای که مک مورفی می‌خواهد در یک رای‌گیری برای اینکه بتوانند مسابقات بیسبال را نگاه کنند همه را ترغیب ‌کند تا برای خودشان و برای آنچه که دوست دارند تصمیم بگیرند و رای بدهند، در حالی که پرستار رچد قصد دارد قواعد آن سیستم را به بیماران تحمیل کند. او به شکل قهرمان و ناجی وارد جامعه‌ای می‌شود که تمام وجوه حیات خود را از دست داده است. مک مورفی حیات را به جامعه تزریق می‌کند ولی گویی از وجود خود به این اجتماع تزریق می‌کند و جان خود را از دست می‌دهد تا بقیه را جاندار ‌کند. به نظر من مک‌مورفی به معنای واقعی کلمه بک ناجی و قهرمان است.
رقیه حضرتی
۱۴۰۳/۴/۱۴
با سلام خدمت کتابراهی های عزیز. اگر من نویسنده این کتاب بودم اسم آن را می گذاشتم تغیر سریع فرهنگ ها و عدم تطبیق جامعه با آن زیرا اسم پرواز بر فراز آشیانه فاخته یا دیوانه ای از قفس پرید هیچ سنخیتی با کاراکترهایی این داستان ندارن چرا که گفتار ورفتار هیچ یک از آن ها شباهتی به رفتار و گفتار دیوانگان که ندارد بلکه شبیه آدم هایی است صاحب فرهنگی هستند و ناگهان این فرهنگ در جامعه ارزش خود را از دست می دهد و صاحبان ان در برابر این تغیر منفی نمی دانند چه کاری کنند. نه می توانند فرهنگ خود را حفظ کنند ونه می توانند خود را با فرهنگ جدید وفق دهند ودر نتیجه دچار احساس بی هویتی شده دست به کارهایی می زنند که از یک انسان عاقل بعید است نمونه اش اقای برآمدن که در نهایت به این نتیجه رسیده راه حفظ فرهنگ اولیه را انتخاب کرده و از این آسایشگاه فرار می کند. در جایی از این داستان راوی شنونده را می برد به زمان نوجوانی خود وداستان آمدن شهری روستایشان را تعریف می کند و از آسایشگاه یاد می کند در حالی در آن زمان با آسایشگاه آشنا نشده بوده است.
Monir Naghikhani
۱۴۰۳/۲/۱۲
واقعا محشره، هم فیلمش و از آن بهتر کتاب، و اجرای خوب، به استثنای صدای پرستار، که اوایل گیج کننده بود و نمیدانستم که خانم پرستاره یا کس دیگر، متأسفانه دنیای ما اصلا دنیای زیبایی نیست، البته نظر من این است، از تبعیض نژادی، سیاهان، سرخپوستان، واصلا فکر نمیکنم که این داستان است، به نظرم حقیقتی زشت است، همیشه گروهی زورگو، و اگر کسی پیدا شود که شجاعت داشته باشد و اعتراض کند اینچنین میشود، با اینکه فیلم راخیلی سال قبل دیده بودم، همان تازگی را داشت، وبارها دوباره گوش کردم، بعضی از کتابها خوانده میشود، ولی به دست فراموشی سپرده میشود واین کتاب از آنهایی است که هرگز فراموش نمیشود، دوستش داشتم و سپاس بیکران برای شماعزیزان، گرچه نه که بگم گران است، خیر ولی بودجه کم کم است، باور نمیکنید که من از کودکی ازخیلی چیزها عبور میکردم تا کتاب رو تهیه کنم و به نوعی معتاد شدم، امابایدبگم که تقریبا تمام آنچه را که قبلا خوانده ودر کتابخانه دارم را باز گوش میدهم، وبه نظرم آثار قدیمی خیلی خیلی از کتابهای جدید بهتر هستن، که علمی تخیلی، و چگونه پولدار شوید و غیره،،، گرچه نمیتوانم بگویم تخیلی، چون در آینده نزدیک همان تخیلیها به حقیقت می‌پیوندند، که بسیار تلخ و دنیایی وحشتناک خواهدشد، سپاسگزارم
ن د ا ز ر ن د ی
۱۴۰۳/۱/۶
پرواز بر فراز آشیانه فاخته، نام زیبایی را کن کیزی برای کتابش انتخاب کرده است. ابتدا و در سال‌های خیلی دور شاید هم نه چندان دور فیلمش را با بازی جک نیکلسون دیدم. روزگاری که الفبای شناخت روحیات را کمتر بلد بودم و آشنا به زبان این دنیا نبودم. بنابراین داستان برای من در آن زمان، خسته کننده بود. نویسنده به درستی می‌داند که باید از پیش گفتار و توضیح برای لوکیشن داستان در ابتدای کتابش استفاده کند و این به خواننده دیدگاه و چشم‌انداز مناسبی برای ارتباط با داستان کتاب را می‌دهد. داستان کمی تخصصی است و خواننده خاص خودش را می‌طلبد اما روان بیان شده است. تاثیر علم انسان را بر شخصیت رفتاری افراد همنوعانش، این بار با روندی بیان شده است که ابتدا و انتهای مشخص را برای خواننده ترسیم می‌کند. خواننده را گیج نمی‌کند. کتاب را سوای هر تصورات گذشته که دارم و دیدم، می‌خوانم. فکر می‌کنم این بهتر از این است که قیاس شود. البته کتاب کمی تاثیرگذار بر ذهن است که باید بااحتیاط خواندش.
نازيلا هادی نژاد
۱۴۰۲/۵/۲۵
در ابتدا زیاد از داستان خوشم نیومد و سر سری گوش میدادم. اواسط داستان تصمیم گرفتم فیلمش را نگاه کنم بعداز دین فیلم موضوع برام جالب تر شد و با علاقه کتاب تمام کردم. نکته ای که در این داستان وجود دارد " اعتماد به نفس" است. نشان میدهد که چطور افراد با تسلط داشتن روی دیگران و خرد کردن شخصیتشان خود را می بزرگ کنند و اعتماد به نفس را از آن ها می گیرند همانطور که پرستار گنده اینکار را میکرد. و زمانی که بیماران توانستند اعتماد به نفس خود را بدست بیاورند خود را نجات دادند. از نظر من خیلی جالب بود که اشخاصی که اعتماد به نفس بالایی داشتند گنده و آنهایی که اعتماد به نفسشان پایین بود کوچک خطاب میشدن بدون در نظر گرفتن جثه واقعی شان. همانطور که رئیس با داشتن جثه ای بزرگ خود را ضعیف می دید و کوچک بود و پرستار گنده با اینکه واقعا گنده نبود اینطور خطاب میشد. پس هرکس جایگاه و شخصیت خودش را در ذهنش میسازد و جایگاه افراد بستگی به ذهنیت خودشان دارد. با تشکر از کتابراه
مهدیه قائمی
۱۴۰۲/۴/۲۵
سلام خدمت مجموعه دوست داشتنی و فعال کتابراه و تمامی همراهانش... کتاب پرواز بر فراز آشیانه فاخته کتاب ارزشمند و خواندنی هست که صد در صد باید در لیست کتاب‌هایی که خوندیم باشه.. نویسنده کتاب بسیار ریز و موشکافانه تمام حس و دانش خودش رو درباره یک تیمارستان روانی به تصویر کشیده به صورتی که دقیقا به در و پاراگراف پارگراف خودمو لابه لای کارکتر‌ها دیدم این یعنی نویسنده چطور در این کتاب دمیده و واقعا اثری ورای یک کتاب معمولی ویا حتی فوق العاده خلق کرده... خیلی جاها با تمام وجود درد را احساس کردم.. خیلی جاها از ته دل خندیدم و واقعا لذت بردم.. آخر کتاب هم خیلی برای مک مورفی ناراحت شدم شخصیتی که دوست داشتم طاقت بیاره بیشتر کنترل داشته باشه دلم میخواست اون دیوانه‌ای باشه که از قفس میپره.... البته اگه این کتابو خونده بودم فک نمیکنم به اندازه صوتی این کتاب لذت می‌بردم دلم میخواد یه تشکر بسیار ویژه از آقای فرهاد اتقیایی داشته باشم که اینقدر با جذابیت زیاد این کتابو خونده است... ممنون از کتابراه ان شاءالله برقرار باشی همیشه
ساغر کاشانی
۱۴۰۳/۵/۱۵
کیزی با نثری قوی و توصیف های دقیق، دنیای بیمارستان و مشکلات بیماران روانی را به تصویر می کشد. شخصیت ها به خوبی پرداخته شده اند و خواننده می تواند به راحتی با آن ها هم دردی کند. مک مورفی، شخصیت اصلی، به عنوان فردی که با روحیه ای مبارز وارد سیستم می شود، به تقابل با مدیر بیمارستان، خانم رتشید، و دیگر کارکنان می پردازد و تضادهای جالبی ایجاد می کند. یکی از نقاط قوت این کتاب، نقد اجتماعی و سیاسی آن نسبت به سیستم های بهداشت روانی و قدرت است. کیزی به خوبی نشان می دهد که چگونه این سیستم ها می توانند فردیت و آزادی انسان ها را سرکوب کنند. همچنین، کتاب به بررسی تأثیرات روانی و اجتماعی چنین سیستم هایی بر بیماران می پردازد. با این حال، برخی از بخش های کتاب ممکن است برای خوانندگان حساسیت زا یا ناراحت کننده باشد، چرا که داستان به مسائل جدی مانند استثمار و کنترل به شکل خام و بی پرده می پردازد.
بهرو بهشادفر
۱۴۰۲/۵/۳۰
کتابی که خواندم با وجود اینکه نویسنده معروف و شناخته شده‌ای نداشت اما کتاب کم نظیری بود. توصیف حالات روانی هر یک از شخصیتهای داستان واقعا عالی بود و گاهی واقعا من رو به فکر فرو میبرد که کسانیکه دچار بیماریهای روحی و روانی هستند چه دنیای متفاوتی دارند و چه چیزها که در ذهنشان نمیگذرد! از اواسط داستان همه چیز جالب و جالبتر شد تا قسمتهای پایانی که غم انگیز میشد و در نهایت پایان زیبایی که باعث شد نفسم حبس شود چون واقعا غیر قابل پیش بینی بود! شخصی که برای بهتر شدن زندگی دیگران تلاش کرد و در نهایت، همان دیگران، به زندگیش پایان دادند. شاید اگر همرنگ جماعت میشد این اتفاق نمی‌افتاد. شاید ما دیوانه نباشیم اما در زندگی کم ندیدیم از این عاقل‌ها که جانشان را در راه بهتر شدن زندگی ما داده‌اند و شاید خودِ ما جانشان را گرفته باشیم بدون اینکه بدانیم! نمونه کوچکی از جامعه.
رها
۱۴۰۲/۲/۸
یکی از کتاب‌های بسیار خوبی بود که خوندم.
شخصیت پردازی عالی.
پر از ماجراهای تاثیر گذار. مفاهیم انسانی.
نمایش عادت انسانها به رنج کشیدن و در اسارت بودن. ترس از آزادی. و متاسفانه وادادن در برابر ظلم و ستم انسان نماها.
آزادی حق هر انسان هست و در مرحله اول ما افراد جامعه باید همدیگر رو همونطور و
که هستیم بپذیریم هیچ فرد و نیرویی نباید به خودش حق بده آزادی و حق انتخاب رو از انسان دیگه بگیره.
و در نهایت اشاره به یکی از بزرگترین ننگ‌های تاریخ پزشکی یعنی: (لوبوتومی)
بی نهایت از جناب فرهاد اتقیایی بابت اجرای عالی و خوندن این کتاب متشکرم.
_ راستش چندبار این جمله رو نوشتم و پاک کردم اما نتونستم ازش چشم بپوشم پس مینویسم:
[یه صفحه‌ی دیگه از سرگذشت جنایات بشر در حق هم نوع خودش جلو چشمم ورق خورد.]
Tαɾα 𝘎𝘩𝘰𝘳𝘣𝘢𝘯𝘪
۱۴۰۲/۷/۱۶
از شنیدنش خیلی لذت بردم. اینکه ماجرا از زبون یه بیمار روایت میشد و ما رو هم توی توهماتش شریک می‌کرد خیلی کتاب و جذاب تر کرده بود. هرچند دلم یه پایان تلخ تر برای دوشیزه رچت میخواست ولی همینم بد نبود.
یه مساله‌ی آزار دهنده توی نظرات اینه که دوستان میان بدون هیچ هشداری آخر کتاب رو لو میدن و این کلی
اشاره‌ی نیست بلکه کاملا میگن واسه شخصیت اصلی چه اتفاقی میفته!! اگه میخواین نقد کنین بکنید عزیزان ولی لذت خوندن کتاب رو از بین نبرید. چه معنی‌ای داره که توی خط اول نظرات میاید میگید در انتهای کتاب چه اتفاقی واسه مک مورفی میفته؟!! نقد کردن با خلاصه‌ای از اتفاقات کتاب و نوشتن فرق داره.
متاسفانه قبل از اینکه کتابراه امتیاز ۵۰ رو برای نقد نوشتن در نظر بگیره نقدا خیلی حرفه‌ای تر و صادقانه تر بود.
میترا اعظمی
۱۴۰۲/۲/۱۱
داستان جالبی بود داستان یک بیمارستان روانی و تعدادی بیمار که به ظاهر و یا واقعا بیمار بودند پرستارانی که به اسم قوانین بیماران را مجبور میکردند آن گونه که آن‌ها میخواهند زندگی کنند اگر کسی میخواست به سلیقه و یا علایق خود توجه کند او را بیمار حاد می‌نامیدند و با او رفتاری بسیار خصمانه میکردند و اسم این کار را میگداشتند روش درمان که به نفع بیمار است، آن پرستاران به گونه ایی با آن افراد برخورد کرده بودند که آن‌ها باورشان شده بود که بیمارند و رفتار‌ها و کارهای پرستار به صلاح آنان است و آن‌ها هیچ اراده ایی از خود نداشتند تا اینکه مک مورفی به آن جا آمد و با رفتارها و صحبتهای خود آن بیماران را آگاه کرد و اراده و قدرت تصمیم گیری را به آن‌ها برگرداند ولی در این راه جان خود را فدا کرد
Mahi Yellow
۱۴۰۲/۱۰/۱۹
مک مورفی امید و حس آزادی رو همراهِ خودش به بیمارستان روانی برد. به بیمار‌ها یادآور شد که انها هنوز هم میتونن برای خواسته هاشون تلاش کنن و باید ترس و بی امیدی رو کنار بذارن. در واقع فکر میکنم میشه به عنوان یک داستان نمادین هم بهش نگاه کرد. اینکه شجاعت، تلاش و ایستادن در برابر ظلم و سلب آزادی باید در همه آدم‌ها وجود داشته باشه. البته به نظرم این نکته که شرایط و محیطی که انسان‌ها در ان زندگی میکنن تاثیر بسیاری روی این قضیه داره رو نباید فراموش کرد. دقیقا مثل محیط و شرایط بیمارها. وقتی که احساس میکنی تا ابد محبوس شدی؛ ناخواسته حسِ نا امیدی بهت غلبه میکنه. و اینکه چطور توی شرایط سخت هم برای همه چیز بجنگی مهمه. ممنون از تیم کتابراه
رها زند
۱۴۰۲/۳/۱۷
کتاب پرواز بر فراز آشیانه فاخته، رمانی روانشناسانه نوشته‌ی کن کیسی است که به عنوان یکی از تأثیرگذارترین رمان‌های عصر کنونی شناخته می‌شود. این رمان که با هنرمندی تمام، تعریف جدیدی را از سلامت عقل و دیوانگی ارائه کرد، به داستان فراموش نشدنی یک آسایشگاه روانی و ساکنین آن می‌پردازد. مردی جنجال طلب و به عاشق خوشگذرانی نام راندل پاتریک مک مورفی تازه به این آسایشگاه آمده و نمی‌تواند با اوامر پرستاری بدخلق و مستبد به نام خانم راچد کنار بیاید. راوی داستان، بیماری سرخ پوست و دو رگه است که شاهد تلاش‌های قهرمانانه‌ی مک مورفی برای مقابله با کسانی است که همه‌ی بیماران را در این آسایشگاه زندانی کرده‌اند.
فیلم داستان به قشنگی کتابش نیست
مشاهده همه نظرات 186

راهنمای مطالعه کتاب صوتی پرواز بر فراز آشیانه فاخته

برای دریافت کتاب صوتی پرواز بر فراز آشیانه فاخته و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.