معرفی و دانلود کتاب صوتی ایرانیان در نبرد با ستمگران: کتاب هفدهم مجموعه داستان‌های شاهنامه

معرفی کتاب صوتی ایرانیان در نبرد با ستمگران: کتاب هفدهم مجموعه داستان‌های شاهنامه

وقت انتقامی خونین فرا رسیده! محسن دامادی در قسمت هفدهم از سلسله‌ داستان‌های شاهنامه‌ی ابوالقاسم فردوسی، کتاب صوتی ایرانیان در نبرد با ستمگران، صحنه‌ی دیگری از جنگ‌های تن‌به‌تن را با زبانی امروزی روایت می‌کند. خبر مرگ سیاوش هول و هراس زیادی در مردم به پا کرده است. افراسیاب مرتکب اشتباه بزرگی شده. بدگمانی او به سیاوش عاقبت خوبی نداشت و حالا که خون این جوان پاک‌سرشت بر زمین ریخته شده، چاره‌ای جز انتقام باقی نمی‌ماند.

درباره‌ی کتاب صوتی ایرانیان در نبرد با ستمگران

هیچ ستمی بدون انتقام باقی نمی‌ماند، مخصوصاً در اساطیر و افسانه‌های کهن فارسی. هر کسی باید به جزای اعمال خود برسد و حالا در کتاب صوتی ایرانیان در نبرد با ستمگران، وقت آن رسیده که افراسیاب نیز تقاص اعمال شوم خود را پس دهد. اما این‌که آیا رستم و سپاه ایرانیان می‌توانند انتقام خون سیاوش را بگیرند یا نه، باید از محسن دامادی پرسید. او تمام داستان‌های شاهنامه‌ی ابوالقاسم فردوسی (Ferdowsi) را به زبان امروزی درآورده و در قسمت هفدهم مجموعه‌ داستان‌های شاهنامه آماده است تا ادامه‌ی ماجرا را برای ما تعریف کند.

گرچه سیاوش ظلمی به افراسیاب نکرده بود، اما عاقبت، این داماد ناکام و تیره‌بخت اسیر دروغ و فتنه‌انگیزی درباریان شد و در نهایت تیغ خشم افراسیاب جان او را گرفت. فرنگیس، همسر باوفای سیاوش، به سوگ او نشست و داغ و نفرین عظیمی میان مردم پدید آمد. همه می‌دانستند فرمان کشتن سیاوش به دست افراسیاب، به معنی فصل تازه‌ای از نبرد میان ایرانیان و تورانیان بود. نیرنگ بر پاکی، و سیاهی بر سفیدی پیروز شده بود و ایرانیان ابداً تحمل چنین ننگ بزرگی را نداشتند. عاقبت، خبر این حادثه‌ی تلخ به گوش رستم نیز می‌رسد.

رستم، در سوگ سیاوش

رستم با وجودی سراسر خشم راهی پایتخت می‌شود. او دلی چرکین دارد و از مرگ سیاوش رخت عزا بر تن کرده، اما انتقام تنها مأموریت او در این سفر نیست. ظلم افراسیاب پایانی ندارد. او بعد از دستور قتل سیاوش، حال در صدد است که فرنگیس یعنی دختر خود را نیز به کام مرگ ببرد. هیچ چیز در جهان لرزه بر تن افراسیاب نمی‌اندازد، جز آن‌که کیخسرو، یعنی فرزند فرنگیس و سیاوش، به تخت پادشاهی بنشیند. رستم باید هر طور شده مانع از این واقعه‌ی شوم شود و از کیان ایرانیان در برابر این ظلم آشکار محافظت کند.

کتاب صوتی ایرانیان در نبرد با ستمگران روایت عین‌به‌عین ماجراهای شاهنامه است که با نثری شیوا و همراهی ابیات به گوش شما می‌رسد. قلم روان و امروزی محسن دامادی، در عین حفظ محتوا و غنای ادبی دفتر ابوالقاسم فردوسی، از پیچیدگی‌های شعری آن کاسته و اثری خلق کرده که برای مخاطب امروز قابل درک و آشناست. توضیحات ویژه‌ی او در مورد اصطلاحات خاص شاهنامه از دیگر نکات طلایی این اثر است که ارتباط صمیمی‌تری میان ما و زبان پدران کهن سرزمین‌مان می‌سازد.

هر یک از داستان‌های شاهنامه حال‌وهوای مخصوص خود را دارد، اما داستان صوتی ایرانیان در نبرد با ستمگران یکی از تأثیرگذارترین قسمت‌های این مجموعه است. افراسیاب شدیداً به پیشگویی و خرافات خود باور دارد و همین موضوع سرنوشت اطرافیان او را دستخوش حوادث ناگوار می‌کند. او نیز مانند بسیاری از پادشاهان ستمگر، نگران تاج و تخت پادشاهی خود است و در برابر دست تقدیر احساس ضعف و بی‌مایگی می‌کند. اما این‌که عاقبت افراسیاب بر سرنوشت محتوم خود چیره خواهد شد یا نه، حسی سراسر تعلیق و همراه با بیم و امید در شنونده بیدار می‌کند.

فردوسی استاد فصاحت است. احساسات در زبان او با صراحت و قدرت تمام بیان می‌شوند و غم و اندوه، خشم، شادی و ترس از دل هم برمی‌خیزند. کتاب صوتی ایرانیان در نبرد با ستمگران نیز درست مانند تمام داستان‌های این مجموعه سرشار از نکات اخلاقی و اندرزهای عمیق است. از این جهت نیز باید شاهنامه را نه یک داستان و یا قصه، بلکه راهنمایی برای زندگی خردمندانه دانست.

اگر شما نیز به دنبال فرصتی برای سفر میان اسطوره‌های قدیم ایرانی هستید، پیشنهاد می‌کنیم به کتاب صوتی ایرانیان در نبرد با ستمگران گوش بسپارید. این کتاب با تلاش نشر صوتی نیک و یاری انتشارات کتابسرای نیک به دست شما رسیده. فرهاد اتقیایی نیز با صدا و لحن پرکشش خود، جذابیت دوچندانی به موضوع داستان بخشیده است.

کتاب صوتی ایرانیان در نبرد با ستمگران برای شما مناسب است اگر

• دوست دارید اشعار کهن پارسی را با زبان ساده و امروزی دنبال کنید.
• به روایت‌های اسطوره‌ای و افسانه‌های قدیمی علاقه دارید.

در بخشی از کتاب صوتی ایرانیان در نبرد با ستمگران: کتاب هفدهم مجموعه داستان‌های شاهنامه می‌شنویم

زمانی که نخستین پرتوِ خورشید مانندِ تیغه‌ی شمشیر از کمانِ زمین بالا آمد تا ابرِ سیاهِ شب روی پنهان کند، پهلوان پیران بیدار شد و شتابان برای دیدارِ شاه توران ‌رفت. (نوزاد را با خود نبرد.)

بدان گَه که بنمود خورشید تیغ
به خواب اندر آمد سَرِ تیره میغ
چو بیدار شد پهلوانِ سپاه
دوان اَندَر آمد به نزدیکِ شاه

پیران شکیبایی کرد تا افراسیاب تنها باشد. به تختِ شاهِ نامدارِ توران نزدیک شد و گفت: ای بزرگِ خورشید نما، (بدان) که جهاندارِ بینا و دانا و افسونگرِ دل‌ها، دیشب بنده‌ای بر اهلِ زمین افزود که گویی به وجودِ او شهدِ بزرگی نوشانده باشد.

هَمی بود تا جای پَردَخته شد
به نزدیکِ آن ناموَرِ تخت شد
بِدو گفت خورشید فَش مِهتَرا
جهاندار و بیدار و افسونگرا
به دَر بَر یکی بنده بِفزود دوش
تو گویی وِرا مایه دادَست نوش

شاید افراسیاب با شگفتی گوش سپرد و پیران گفت: از خوبیِ نوزاد چه بگویم که مانندِ او در گیتی نیست، گویی ماه در گهواره باشد. اگر تور به دنیا بیاید، برای این است که نیازمندِ دیدنِ روی این نوزاد است! در هیچ سرایی، نگاری به زیبایی او نیست، با این کودک، شوکتِ پادشاهیِ تورانی نو می‌شود، انگار فریدونِ دلاور دوباره به دنیا آمده باشد، با همان شکوه در سیما و دست و پای.

نَمانَد زِ خوبی به گیتی به کس
تو گویی به گهواره ماهَست و بس
اگر تور را روز باز آمدی
به دیدار و چِهرَش نیاز آمدی
به ایوان چُنو کس نبیند نِگار
بِدو تازه شد فَرَه شهریار
فریدونِ گُردست گویی به جای
به فَر و به چِهر و به دست و به پای

فهرست مطالب کتاب صوتی