معرفی و دانلود کتاب صوتی خداوند الموت
برای دانلود قانونی کتاب صوتی خداوند الموت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی خداوند الموت
قصهای که به بوی خون و صدای چکاچک شمشیر آلوده است... پل آمیر که حواشی بسیاری نیز در پیرامون اسمش وجود دارد، در کتاب صوتی خداوند الموت به سراغ یکی از شخصیتهای تأثیرگذار تاریخ ایران رفته تا داستان فرقهی حشاشین و اولین قاتلان فرقهای، یا همان اسسینهای تاریخ جهان را روایت کند.
دربارهی کتاب صوتی خداوند الموت
حالا بعد از گذشت صدها سال، قصهی قاتلان فرقهای یا همان اسسینها به موضوع جذابی در دنیای ادبیات داستانی بدل شده و ملل مختلفی خود را بخشی از این فرهنگ میبینند، اما شاید جالب باشد که بدانیم اولین اسسینهای واقعی تاریخ، جایی در ایران زمان سلجوقیان شکل گرفتند...
کتاب صوتی خداوند الموت (The Lord of Alamut) یکی از پربحثترین کتابهای موجود در بازار نشر امروز است. اگر به شناسنامهی کتاب رجوع کنید، نام پل آمیر (Paul Amir) را بهعنوان نویسنده و نام ذبیح الله منصوری را بهعنوان مترجم میبینید. اما امروزه بحثهای زیادی وجود دارد که وجود فردی به نام پل آمیر در تاریخ فرانسه را زیر سؤال میبرند. بسیاری معتقدند که ذبیح الله منصوری در این کتاب، در نقش مؤلف و مترجم ظاهر شده است. حتی بهطور دقیقتر، اینطور نقل میشود که ذبیح الله منصوری با مطالعهی داستانی در یک مجلهی فرانسوی، ترغیب شده تا داستان کتاب صوتی خداوند الموت را به رشتهی تحریر درآورد. گرچه این کتاب ماهیت زندگینامهای و بیوگرافی دارد و هدف این بوده که در آن، داستان زندگی حسن صباح، مؤسس فرقهی حشاشین یا همان اسسینها روایت شود، اما ارزش تاریخی آن از سمت منابع مختلف مورد پرسش واقع شده است. اینطور به نظر میرسد که ذبیح الله منصوری در این اثر، وقایع تاریخی واقعی را با خلاقیت داستاننویسی خود ترکیب کرده و با هدف افزودن بر جذابیت نوشته، برخی مضامین و اتفاقات را به شکلی متفاوت از آنچه واقعاً رخ داده، روایت کرده است. نتیجهی کار داستانی جذاب است که تا حد زیادی، از واقعیت پیروی میکند.
داستان کتاب صوتی خداوند الموت، از جایی در میان تپههای الموت قزوین در دورهی سلجوقیان آغاز میشود. کوهپایهای سرسبز، با دشتهای پهناوری که درختان زیتون در آن قد میکشیدند، جنگلهای متراکمی که خانهی قرقاولان بود و زمینهای کشاورزی که اهالی الموت رزقشان را از آن برداشت میکردند. اما الموت چیزی بیش از اینها بود. مردمان این ناحیه، از دل کوهستان گیاهان دارویی را بیرون میکشیدند و فراوانی انواع داروها، این منطقه را نهتنها به صادرکنندهی انواع داروهای گیاهی و دستساز بدل کرده، بلکه یکی از مهمترین بیمارستانهای تاریخ نیز در همین منطقه ساخته شده بود که از نقاط مختلف، پذیرای بیمارانی میشد که دیگر اطبا از درمانشان دستشسته بودند. مهمتر از همه، الموت پایگاه اصلی و دژ مستحکم فرقهی حشاشین بود؛ فرقهای با نگرشهای متعصبانهی مذهبی که پیش از هر چیز، از آنها بهعنوان داروسازان خبره یاد میشد.
الموت جایی بود که حسن صباح در آن زندگی میکرد؛ مردی جوان و خوشسیما که چهرهاش با آن چشمان مشکی درشت و بینی استخوانی، نشان از اصالت نژاد آریاییاش میداد. در آن حوالی مردم حسن صباح را با نام خودش صدا نمیزدند، بلکه او را «خداوندگار» مینامیدند. کسی که عقاید خاص خودش را داشت و صاحب کسبوکار صادرات دارو در آن منطقه بود. حسن صباح از کودکی تحت تعالیم پدرش رشد کرد و به مردی صاحبسخن در زمینهی فلسفه، هندسه، نجوم و سیاست بدل شد. اما در نقطهای از زندگی، تصمیم گرفت تا بر خلاف تعالیم مذهبیاش بهعنوان یک شیعهی دوازدهامامی، فرقهی اسماعیلیه را تأسیس کند.
پیروان فرقهی اسماعیلیه مسلمانانی متعصب بودند که تنها تا امام ششم، یعنی امام جعفر صادق را بهعنوان پیشوا قبول داشتند. آنها اعتقاد داشتند که پس از ایشان، پسرش اسماعیل امام مسلمانان است، نه امام موسی کاظم. از طرفی آنها اعتقاد داشتند که قرآن شامل مضامینی پنهانی است که تنها حسن صباح از پس درک آن برمیآید. برای همین هم در اجرای دستورات دین گوش به دهان وی داشتند و هر چه را که میگفت. به کلام خدا نسبت میدادند. دشمنی صباح با برخی رقیبانش همچون خلیفهی بغداد، فرقهی حشاشین را به سمتی هدایت کرد که دست به خشونت زدند. آنها تبدیل به اولین قاتلان فرقهای در تاریخ شدند که برای نیل به اهداف سیاسی و مذهبیشان، افراد مختلف را ترور میکردند و برای این قتلها نیز، شیوهها و ابزارهای مخفی و منحصربهفرد خودشان را داشتند. این خونریزیها تا به حدی بود که حسن صباح دو فرزندش را نیز به جرم عمل نکردن به دستورات دین از بین برد؛ یکی را به جرم شرابخواری و دیگری را به گناه دخالت در قتل داعی حسین قائنی که البته پس از مدتی نیز مشخص شد وی نقشی در آن ماجرا نداشته و بیگناه بوده است. از دیگر کسانی که جانش را در راه مبارزه با فرقهی اسماعیلیه گذاشت، خواجه نظامالملک بود که به گفتهی برخی از منابع، دوست دوران نوجوانی حسن صباح بود.
کتاب صوتی خداوند الموت با تمام حواشی و بحثهای پیرامونش، داستانی جذاب و پرکشش از مقطعی از تاریخ ایران است که در آن تعصب مذهبی، قدرتطلبی و میل به خونریزی دستبهدست هم داده بودند تا یکی از خطرناکترین و باهوشترین فرقههای آدمکش در جهان را شکل دهند؛ مردمانی که بعدها قصهشان به گوش دیگر ملل جهان نیز رسید و آنها نیز تلاش کردند تا جنبههای مختلفی از زندگی ایشان را، چه در طب و دانش داروسازی و چه در قتل و آدمکشی، به رویهای مشابه در زندگی خود بدل کنند.
کتاب صوتی خداوند الموت کاری از نشر صوتی آوانامه و انتشارت نگاه است. این کتاب را با ترجمهی ذبیح الله منصوری در اختیار دارید.
کتاب صوتی خداوند الموت برای چه کسانی مناسب است؟
علاقهمندان به داستانهای تاریخی، از شنیدن این اثر لذت خواهند برد.
در بخشی از کتاب صوتی خداوند الموت میشنویم
حسن صباح پرسید: «آیا قبل از اینکه به راه بیفتی، شرفالدین طوسی مضمون این نامه را به تو گفت؟» پیک جواب داد: «نه ای خداوندگار. من از مضمون این نامه بیاطلاعم.» حسن صباح گفت: «گزارش امسال شرفالدین طوسی راجع به مدرسهی نظامیه هنوز از سوی او فرستاده نشده و من نمیدانم که ما امروز در نظامیهی خراسان چند فدایی داریم. لیکن سال گذشته در آن مدرسه 25 فدایی داشتیم.» موسی نیشابوری گفت: «ای خداوند، امسال شمار فداییان در مدرسهی نظامیه بیش از سال گذشته است. خود من یکی از آنها هستم.»
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی خداوند الموت |
نویسنده | پل آمیر |
مترجم | ذبیح الله منصوری |
راوی | مهدی صفری |
ناشر چاپی | انتشارات نگاه |
ناشر صوتی | آوانامه |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۴۲ ساعت و ۲۰ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای صوتی داستان و رمان تاریخی خارجی، کتابهای صوتی تاریخ سلسله سلجوقیان |