معرفی و دانلود کتاب صوتی جنگ و صلح (جلد چهارم)
برای دانلود قانونی کتاب صوتی جنگ و صلح (جلد چهارم) و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی جنگ و صلح (جلد چهارم)
به سرسرای کاخ اشرافزادگان روسی پا بگذارید، جایی که برق آینههایش چشم را میزند اما از درز پنجرههای آن بوی خون و باروت میآید؛ همانجایی که ماجرای کتاب صوتی جنگ و صلح (جلد چهارم) به دست لئو تولستوی خلق خواهد شد. غبار و آتش جنگی که ناپلئون بناپارت به پا کرده هنوز آرام نگرفته و رد پای آن به مهمانیهای پرزرق و برق کنتها نیز رسیده. اما این جنگ دیگر شکل و شمایل اول خود را ندارد. در قسمت چهارم از این رمان بیهمتا، وحشت نبرد با گلوله جای خود را به نبرد و کشاکش درونی میدهد.
دربارهی کتاب صوتی جنگ و صلح (جلد چهارم)
زمانی که جنگ بر سر قدرت و ثروت به بحران معنای زندگی درمیآمیزد، شاهکاری مثل کتاب صوتی جنگ و صلح (جلد چهارم) (War and Peace) خلق میشود. نبرد و خونریزی در میدان جنگ مشقتبارتر است؟ یا آشوب مدام میان عقل و احساس؟ لئو تولستوی (Leo Tolstoy) نویسندهی بیمانند تاریخ روسیه در آخرین قسمت از رمان خود، دوئلی نفسگیر میان این دو برگزار میکند، دوئلی که هزار صفحه به درازا کشیده است.
با آشوب عجیب ناپلئون بناپارت، مناسبات کاخهای تزاری و تشریفات درباری در هم پیچید، درست مانند صفحهی شطرنجی که دستی غضبناک آن را بر هم زند. جایگاه پییر، فرزند نامشروع کنت کریل ولادیمیرویچ بزوخوف و فرد نامحبوب خانواده اکنون هیچ شباهتی به گذشته ندارد. فرزند بیجربزهی کنت که روزی ناامیدانه در سنپترزبورگ پرسه میزد تا شاید کسی نگاهی از سر توجه به او بیندازد، اکنون ارتشی از طمعکاران ثروت بادآوردهی پدر را از سر راه کنار زده. چه کسی تصورش را هم میکرد؟
برای یافتن معنای زندگی چند سکهی طلا لازم است؟ ثروتی که دست پییر را از منجلاب تاریکی و انزوا بیرون کشید، عاقبت آرامشی برای او به بار نیاورد. در سه قسمت قبلی کتاب صوتی جنگ و صلح (جلد چهارم) شاهد بودیم که پییر چگونه برای یافتن هدف واقعی زندگی دستوپا زد و در یافتن آن ناکام ماند. اما گاه از پیکرهی بزرگترین مصیبتهای زندگی، عمیقترین معناها تراش میخورند. درست مانند دیگر اشرافزادهی داستان یعنی آندری بالکونسکی که به محض شنیدن آواز جنگ ناپلئون، ردای اشرافزادگی را به لباس سربازی در میدان جنگ بخشید.
ناتاشا؛ دختری میان عشق و ویرانی جنگ
ممکن است در چنین شرایطی از پنجرهی کاخ اشرافی خود فاصله بگیرید تا مبادا صحنهی جان دادن افراد خاطراتان را مکدر کند. اما فراموش نکنید حتی اگر سوار بر کالسکه از این منظرهی مرگ و خونریزی بگریزید خاکستر جنگ عاقبت بر شانهی شما نیز خواهد نشست. ناتاشا، دختری که چهرهاش از چلچراغهای کاخهای روسی نیز درخشانتر بود، کسی که جز تخت ابریشمی و نرم و خانوادهی گرم و پرمحبت چیز دیگری از زندگی نشناخته بود و هرروز به عاشقانی که با سبدی گل به استقبالش میآمدند دست رد میزد، لاجرم چشم باز میکند و به جای سینیهای خوراکی چشمنواز و مجالس رقص و خوشگذرانی، خانهای را میبیند که سایهی حضور جنگ بر سر اهالی آن سنگینی کرده است.
تا به اینجای داستان جنگ و صلح، خونهای زیادی ریخته شدهاند. همه به یک اندازه سرخ هستند، چه خون اشرافزادهای سرشناس یا چه خون کشاورزی بینامونشان. در این بین هرگز نمیشود به اخبار پیروزی دلخوش بود زیرا دیر یا زود خبر شکست در نقطهی دیگری از کشور به گوش میرسد. گویی آتش این جنگ هیچوقت به سردی نخواهد رفت، درست برعکس رابطهی پییر و همسرش کنتس بزوهووا که از همان ابتدا نیز سرد و بیروح بود و حالا نفسهای آخر را به سختی فرو میداد.
جلد چهارم رمان صوتی جنگ و صلح؛ اوج تعلیق و شکوه تولستوی
نوبت به جلد چهارم رمان صوتی جنگ و صلح میرسد، به عبارتی قسمت آخر از سری حوادث سیاسی، اجتماعی و عاشقانهای که دستان تولستوی جادوگرانه آن را به هم تندیده و از آن اثری ساخته که در تاریخ ادبیات همتا ندارد. رمانی که در آن پیروزی و شکست، عشق و نفرت و صلح و جنگ پابهپای هم پیش میروند و دائماً از هم پیشی میگیرند. ماجرای شهری که چراغ خانههای آن همیشه سوسو میزند اما هرگز از نور امید خاموش نمیشود.
شاید برای همین باشد که رمانی با بیش از پنجاه شخصیت اصلی، مخاطب را پیگیرانه به دنبال خود میکشاند و به صفحهی هزارم میرساند. نویسندهی این شاهکار به معنای حقیقی مفهوم صلح و جنگ را در هر بند داستان خود گنجانده و از آن تعلیقی ساخته که کمتر مانندش پیدا میشود. این حس و حال پردلهره و وهمناک را باید صادقانهترین تصویری دانست که میتوان از آن روزهای روسیه ترسیم کرد. مخاطبی که این داستان را میشنود گویی همانند دیگر مردم روسیهی تزاری در خیابانهای یخبندان مسکو قدم میزند و به یک اندازه تحولات بیرونی و درونی خود را نظاره میکند.
در کتاب صوتی جنگ و صلح (جلد چهارم) همه منتظر رسیدن نامهای از نبرد بارادینو کوتوزف هستند. آیا مسکو در برابر حملهی فرانسویان تسلیم خواهد شد؟ آیا ارتش آشفتهی ناپلئون شکوه و عظمت قبلی خود را به دست خواهد آورد یا غارتچیان مثل موریانه پیکر آن را از درون خواهند بلعید؟ عاقبت آندری بالکونسکی که زندگی پرزرقوبرق خود را قربانی یافتن معنای زندگی در جنگ کرده بود به کجا میرسد؟ پییر معنای حقیقت را در کجا پیدا میکند؟ در کنار همسرش که عمری را به خیانت و اختلاف کنار هم گذرانده بودند؟ آیا عاقبت این جنگ به صلح میرسد؟
برای رقم زدن یکی از فراموشنشدنیترین تجربههای زندگی خود پیشنهاد میکنیم شنیدن رمان صوتی جنگ و صلح (جلد چهارم) را آغاز کنید.
این کتاب با تلاش نشر صوتی آوانامه و یاری انتشارات نیلوفر تهیه شده. ترجمهی اثر کاری از سروش حبیبی است و روایت آن با صدای گرم و دلنشین گروهی از گویندگان مطرح کشور، همچون آرمان سلطان زاده و اکبر منانی به گوش شما میرسد.
اقتباسهای سینمایی از کتاب جنگ و صلح
- جنگ و صلح نام یک فیلم سینمایی است که با اقتباس از رمان تولستوی، در سال 1956 و به کارگردانی کینگ ویدور به پردهی نمایش درآمد. آدری هپبورن و هنری فوندا دو نقش اصلی این فیلم تاریخی را ایفا کردهاند.
- در سال 1966، و در زمان حکومت شوروی، فیلم سینمایی دیگری با اقتباس از رمان جنگ و صلح ساخته شد. کارگردانی این فیلم که یکی از بهترین اقتباسهای این داستان محسوب میشود را سرگئی باندارچوک برعهده داشت.
- رمان جنگ و صلح در قالب دو مینی سریال در دو سال مختلف 2007 و 2016 نیز اقتباس شد.
کتاب صوتی جنگ و صلح (جلد چهارم) برای شما مناسب است اگر
- از علاقهمندان داستانهای تاریخی و رمانهای عاشقانه هستید.
- ادبیات کلاسیک روسیه و بهویژه آثار نویسندگان کلاسیک و سرشناس آن را دوست دارید.
در بخشی از کتاب صوتی جنگ و صلح (جلد چهارم) میشنویم
خبر وحشت اثر نبرد بارادینو و ضایعات آن از کشته و زخمی، و از آن دردناکتر خبر تسلیم مسکو در اواسط سپتامبر به وارانش رسید. پرنسس ماریا خبر زخمی شدن برادرش را در روزنامه خواند و چون از حال او بیخبر بود آماده شد که به جستجوی او برود. نیکولای این احوال را از دیگران دانست. خود دیگر به دیدار او نمیرفت. روستوف چون خبر نبرد بارادینو و تسلیم مسکو را شنید نه احساس یأس کرد و نه خشم و نه میل به انتقام و از این قبیل در دلش بیدار شد اما ناگهان جای خود را در وارانش تنگ یافت و احساس ملال و ناراحتی وجدان و شرمندگی کرد. صحبتهایی که میشنید به نظرش میرسید که همه به تظاهر آمیختهاند. نمیدانست بر اینها همه چگونه قضاوت کند و احساس میکرد که فقط در هنگ همه چیز پیش نظرش واضح جلوه خواهد کرد. خواست کار خرید اسب را به شتاب پایان دهد. آتشی میشد و به گماشته و استوارش خشم میگرفت.
چند روزی پیش از عزیمت رستوف مراسم شکرگزاری به مناسبت پیروزی ارتش روس در کلیسا برپا میشد و نیکولای برای شرکت در این مراسم به کلیسا رفت. با چند ردیف فاصله پشت سر استاندار قرار گرفت و با وقاری نظامی و با ذهنی مشغول به مسائل گوناگون تا پایان مراسم همانجا ماند. چون دعا پایان یافت، همسر استاندار او را نزد خویش خواند. با سر به جانب بانوی سیاهپوشی که پشت همسرایان ایستاده بود اشاره کرد و گفت: «پرنسس را دیدی؟» نیکولای به یک نگاه پرنسس را به جا آورد. اما نه از نیمرخش که از زیر کلاه پیدا بود بلکه از احساس احتیاط و دلشوره و ترحمی که به دیدن او بیدرنگ در دلش پدید آمد. پرنسس ماریا آشکارا در افکار خود غرقه بود و پیش از ترک کلیسا آخرین خاجها را به خود میکشید. نیکولای تعجبزده به چهرهی او مینگریست. همان چهرهای بود که پیش از آن دیده بود و آثار همان کوشایی و ظرافت روحانی و درونی در آن آشکار بود. اما این بار بهطور کلی غیر از پیش روشن شده بود.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی جنگ و صلح (جلد چهارم) |
نویسنده | لئو تولستوی |
مترجم | سروش حبیبی |
راوی | آرمان سلطان زاده، اکبر منانی |
ناشر چاپی | انتشارات نیلوفر |
ناشر صوتی | آوانامه |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۱۷ ساعت و ۴۲ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای صوتی داستان و رمان تاریخی خارجی، کتابهای صوتی ادبیات کلاسیک، کتابهای صوتی داستان و رمان اجتماعی خارجی |