معرفی و دانلود کتاب صوتی خداحافظ گاری کوپر

معرفی کتاب صوتی خداحافظ گاری کوپر

کتاب صوتی خداحافظ گاری کوپر اثر رومن گاری، به روایت یکی از حساس‌ترین دوره‌های سیاسی - اجتماعی جامعه آمریکا، یعنی دهه‌ی شصت میلادی می‌پردازد و درباره‌ی جوانی به نام لنی است که پدرش را در جنگ از دست داده، مادرش او را ترک کرده و او بیزار از شرکت در جنگ ویتنام، وطن خود، آمریکا، را رها کرده و به کوه‌های آند در سوئیس پناه آورده است.

کتاب صوتی خداحافظ گاری کوپر (Adieu Gary Cooper) درباره‌ی نسلی است که از دل جنگ و خونریزی بیرون آمده‌اند و از نزدیک شدن به آن خودداری می‌کنند و شعار آن‌ها آزادی از هرگونه تعلقی است. نسلی که از جامعه خود بریده‌اند و با ملیت‌ها و افکار متفاوت در یک خانه کوهستانی در ارتفاعات آلپِ سوئیس جمع شده‌اند.

رومن گاری (Romain Gary) در این اثر قهرمانی ساخته که با نگاهی درویش مانند به زندگی می‌نگرد و آن‌قدر خود را از زندگی و متعلقات معنوی‌اش دور می‌بیند که حتی متوجه عشقی که از راه رسیده نیز نمی‌شود و اهمیت آن را درک نمی‌کند. او حتی از این واقعیت می‌گریزد و زمانی که به زندگی بی‌قید و رهای خود در کلبه‌ای بر راز کوهستان‌های سوئیس باز می‌گردد از طریق دوست دیگری به اهمیت عشق پی می‌برد. در واقع این اثر روایت چگونگی برخورد لنی با موانع و مشکلات پیش رویش در مسیر رسیدن به رویاهایش است.

لنی این جوان 20 ساله پس از انتشار این کتاب به یکی از چهره‌های مورد علاقه‌ی جوانان در سراسر جهان تبدیل شد و جماعت بسیاری با او همذات پنداری کردند. لنی در این اثر روحیه‌ای مستقل، بیزار از جنگ و در عین حال بی‌پروا و دریادل دارد. شخصیت اصلی این اثر شباهت بسیاری به گاری کوپر هنرپیشه آمریکایی دارد که به بیان اتفاقات، افکار و عقاید فلسفی و سیاسی خود در این اقامتگاه می‌پردازد.

این کتاب رمانی سیاسی - فلسفی است که در آن نویسنده به بیان دیدگاه‌های فلسفی و سیاسی زمان خود می‌پردازد. این کتاب که در سال 1969 منتشر شده با وقایع زمان خود پیوندی تنگاتنگ داشت چرا که لنی سربازی آمریکایی است که از رفتن به جبهه‌های ویتنام سرباز زده و این کلبه‌ی دنج و زندگی بی‌فردا را بر زندگی‌ای که دیگران به او تحمیل کرده‌اند، ترجیح می‌دهد.

گاری نویسنده‌ای برجسته و توانا در سال 1914 در شهر موسکو از مادری اهل لیتوانی و پدری روسی و در خانواده‌ای یهودی به دنیا آمد. او در طول زندگی پربار ادبی‌اش 21 رمان با نام حقیقی، یک رمان با نام مستعار فوسکو سینی بالدی و چهار رمان با نام مستعار امیل آژار نوشته است. این نویسنده اسرارآمیز در سال‌های پایانی حیاتش یادداشتی پشت جلد یکی از کتاب‌هایش نوشت با عنوان «زندگی و مرگ امیل آژار» که اعترافی بود درباره ترفندی که موجب شد او با امضای دروغین «امیل آژار» خود را نویسنده‌ای جوان جا بزند و در سال 1975 جایزه گنکور را تصاحب کند. حال آن که نوزده سال قبل از آن با نام رومن گاری موفق به کسب این جایزه شده بود. بدین سبب تنها نویسنده‌ای است که دو بار موفق به دریافت جایزه ادبی گنکور شده است.

رومن گاری در 2 دسامبر 1980 در آپارتمانش واقع در پاریس دراز کشید و سر یک تپانچه کالیبر 38 مارک «اسمیت و وسون» را در دهانش گذاشت و به زندگی یکی از پرکارترین نویسنده فرانسوی پایان داد. از او آثار زیادی برجای مانده است که می‌توان به «ریشه‌های آسمان»، «شب آرام خواهد بود»، «شاه سلیمان»، «گذر روزگار» و... اشاره کرد.

جملات برگزیده کتاب صوتی خداحافظ گاری کوپر:

- کسانی که عقاید احمقانه‌شان را ابزار می‌کنند اغلب بسیار حساس‌اند. هر قدر عقاید کسی احمقانه‌تر باشد کمتر باید با او مخالفت کرد.
- دیگر خود را رها کرده و اصول اخلاقی‌اش را به دور انداخته بود. همیشه که نمی‌شود با اصول زندگی کرد. گاهی هم باید خود را به جریان وقایع سپرد.
- هرچیز حدی دارد، حتی تصمیم آدم به کلنجار رفتن با واقعیات. وقتی آدم به آن حد رسید، دیگر کاری نمی‌شود کرد. واقعیات باید بروند یکی دیگر را پیدا کنند.
- این قدر بچه نبود که بگذارد عزیزترین چیزش را، آزادیش را از او بگیرند. حتی از پول و پله می‌ترسید. پول بد تله‌ای‌ست. اول آدم صاحب پول است، بعد پول صاحب آدم می‌شود.
- هیچ‌کس تا به حال دو مرتبه در عمرش عاشق نشده، عشق دوم، عشق سوم، این‌ها بی‌معنی است. فقط رفت و آمد است. افت و خیز است. معاشرت می‌کنند و اسمش را می‌گذارند عشق.

در قسمت‌هایی از کتاب صوتی خداحافظ گاری کوپر می‌شنویم:

اغلب خیال می‌کنند که مرغ‌های دریایی غم بزرگی در دل دارند و حال انکه این خیالی پوچ است. اشکالات روانی خود ادم است که این احساس را به وجود می‌اورد. ادم همه جا چیزهایی می‌بیند که وجود ندارند. این چیزها در درون خود ادم است. همه به یک درونگو مبدل می‌شویم که همه چیز را به زبان می‌اورد. مرغ‌های دریایی، آسمان، باد، همه چیز. صدای عرعر خری را می‌شنوید. خری است و بسیار هم خوشبخت است. آن‌قدر خوشبخت که فقط برای یک خر ممکن است ولی آدم با خودش می‌گوید: خدایا چه قدر غمناک است!

میلیون‌ها و میلیارد‌ها آدم توی این دنیا هست که همشون می‌تونن بی تو زندگی کنن. اما آخه چرا من نمی‌تونم؟! این درد رو کجا ببرم؟! من نمی‌تونم بی تو زندگی کنم! کاری که هر کسی می‌تونه بکنه، کاری که از یه بچه‌ی پنج ساله بر می‌آد از من بر نمی‌آد. دنیا را باید عوض کرد. باید همه باهم متحد بشن تا دنیارو عوض کنن. ولی آخه اگه همه می‌تونستن باهم متحد بشن دیگه برای چی دنیارو عوض کنن؟

فهرست مطالب کتاب صوتی