معرفی و دانلود کتاب صوتی شهر و دیوارهای نامشخصش
برای دانلود قانونی کتاب صوتی شهر و دیوارهای نامشخصش و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی شهر و دیوارهای نامشخصش
هر شهر قانونی دارد، قانون شهری که هاروکی موراکامی در کتاب صوتی شهر و دیوارهای نامشخصش خلق کرده، یک چیز است: نباید سایهی خود را به همراه بیاورید. و این یعنی ورود هر داشتهی دیگری در این شهر نیز ممکن نیست. با تمام اینها، قهرمان این رمان ژاپنی پرفروش تمام قوانین را میپذیرد و از دیوارهی شهر عبور میکند. شاید برای اینکه چارهای دیگر ندارد، یا چون تنها در آنجا است میتواند خود را دوباره پیدا کند.
دربارهی کتاب صوتی شهر و دیوارهای نامشخصش
به تعداد شهرهایی که روی نقشه دیده میشود، شهرهای ناپیدایی وجود دارد که فقط رد آن را میتوان در نقشهی ذهن دنبال کرد؛ شهرهایی که به اندازهی قلم بینظیر هاروکی موراکامی (The City and Its Uncertain Walls) خیالانگیز و گاه وهمناکاند. در کتاب صوتی شهر و دیوارهای نامشخصش (Haruki Murakami) به یکی از همین قلمروها قدم میگذاریم.
قرار است راهی عجیبترین سفر زندگی خود شوید. افراد زیادی دوست دارند از مرزهای ناپیدای این سرزمین عبور کنند، اما ورود به آنجا کار هر کسی نیست. حالا نوبت به شما رسیده. برای ورود به این شهر باید تمام داشتههای خود را ببخشید، حتی سایهی خود را. میپذیرید؟ اگر به شما بگویند به محض برداشتن اولین قدم در این شهر تمام عواطف خود را از دست میدهید، چطور؟ باز حاضر هستید متفاوتترین تجربهی زندگی خود را رقم بزنید؟
راوی داستان موراکامی، در شهری که سایهها حق ورود به آن را ندارند
راوی داستان شهر و دیوارهای نامشخصش پشت صندلی یکی از کتابخانههای این شهر نشسته. او نه احساسی دارد و نه حتی سایهای. با این حال مشغول خواندن یک کتاب است؛ اما نه یک کتاب معمولی. او به رویاهای خود مینگرد. این در حالی است که سایهی او پشت دیوار شهر ایستاده و جرئت عبور از آن را ندارد. فراموش نکنید که در شهر خیالی داستان هاروکی موراکامی هیچ سایهای زنده نخواهد ماند.
سایهها همچون آدمها محصور در دیوارهای شهر نیستند. آنها میتوانند بگریزند و پرواز کنند و زندگی دیگری برای خود بسازند، عاشق شوند و یا حتی دیگری را عاشق خود کنند. پیوند راوی داستان با این شهر و سایههای آن، سابقهی طولانی دارد. او در نوجوانی و زمانی که تنها هفده سال سن داشت، به یکی از دختران شهر محصور دل بسته بود، البته نه به خود دختر بلکه سایهی او. حالا بعد از گذشت سالها از غیب شدن سایه، راوی پشت میز کتابخانه نشسته، کتابخانهای که دختر روزی در آن کار میکرد و شاید هنوز هم در آن کار میکند.
شهر و دیوارهای نامشخصش، داستانی که منطق واقعیت را به بازی میگیرد
در رمان صوتی شهر و دیوارهای نامشخصش، نباید انتظار مرزی مشخص میان واقعیت و خیال داشت؛ اصلاً لطف و زیبایی شنیدن داستانهای هاروکی موراکامی همین است؛ اینکه وقفهای برای رهایی از واقعیت بسازیم و به عالمی قدم بگذاریم که فراتر از قواعد و چارچوبهای منطقی ماست. در چنین داستانی افراد به تواناییهای زمینی محدود نیستند، آنها میتوانند زندگی را در ابعاد مختلفی تجربه کنند. عاقبت چنین شورشی علیه واقعیت چه خواهد بود؟ شاید آشوب و ویرانی و یا شاید هم برعکس، رویارویی با خود و نجات و رهایی از دیوارهای ناپیدا.
روایت غیرخطی و خطوط روایی موازی یکی از اصلیترین ویژگیهای قلم نویسندهی این داستان است. در یکی از این خطوط با شخصیت نوجوان راوی روبهرو میشویم، همان پسری که در آن عشق یک سایه سوخته را تجربه میکند؛ در جای دیگر همان پسر را در قامت مردی میانسال میبینیم و در نقاط دیگر داستان با شخصیتهایی روبهرو میشویم که هر یک در نوع خودشان شگفتانگیز هستند، مانند پسری که تمام کتابهای کتابخانه را از بر میکند و پیرمرد عجیبی که صاحب کتابخانه است. پیوند مکرر این شخصیتها در نقاط مختلف داستان و فضای همواره در گردش و آمیخته به خیال ماجرا، از این کتاب همان اثری را میسازد که خوانندگان سبک سورئال و رمانهای تخیلی عاشقش خواهند شد.
به آینه نگاه کنید، شاید در چشمان خود با یکی از همین شهرهای نامرئی روبهرو شدید. برای قدم گذاشتن به آن آمادهاید؟ پیشنهاد میکنیم به داستان فلسفی شهر و دیوارهای نامشخصش گوش بسپارید.
این کتاب با تلاش نشر صوتی موج کتاب و یاری انتشارات بامداد سیام روانهی بازار شده و شما میتوانید آن را با صدای سبحان اکرامی و ترجمهی مریم حسین نژاد گوش کنید.
جوایز و افتخارات کتاب شهر و دیوارهای نامشخصش
- از پرفروشترین آثار داستانی بلند سایت ساندیتایمز
- نامزد فهرست بلند جایزهی «خروس» تورمنت برای کتابهای «اخبار صبح»، سال 2025
- لیست آثار برتر منتخب مجلهی Real Simple، سال 2024
نکوداشتهای کتاب شهر و دیوارهای نامشخصش
- هیچ نویسندهٔ دیگری نمیتواند به این شکل عناصر روزمره، شگفتانگیز و اسرارآمیز را با سایههای عجیب و افسونکننده بیامیزد. (فایننشال تایمز)
- تأملی عمیق و باشکوه دربارهٔ زمان، گذر عمر و عشق. (مجلهی بریتانیایی Woman and Home)
- موراکامی با مهارت عناصر عجیب و فریبنده را با تهدید و خطر ترکیب میکند، درست مانند دیگر هنرمند برجستهٔ ژاپنی، هایائو میازاکی. (گاردین)
کتاب صوتی شهر و دیوارهای نامشخصش برای شما مناسب است اگر
- به رمانهای فلسفی و روانشناسانه با مایهی رویا و تخیل علاقهمندید.
- پیگیر ادبیات داستانی کشور ژاپن هستید و آثار نویسندگان مطرح آن را دنبال میکنید.
- ساحت ادبیات و داستان را مجالی برای خودشناسی و رهایی از سایهها و گرههای ذهنی میدانید.
در بخشی از کتاب صوتی شهر و دیوارهای نامشخصش میشنویم
سه روز پس از ورودم به شهر یک روز غروب در آن ساختمان را باز کردم. ساختمان خاصی نبود و از سنگ قدیمی ساخته شده بود. باید به سمت شرق و در امتداد جادهای که به موازات رودخانه بود میرفتی و از میدان مرکزی مقابل پل قدیمی عبور میکردی تا به آن برسی. ورودی، هیچ نشانی نداشت تا بدانی کتابخانه است. فقط تابلویی برنجی با شمارهی شانزده وجود داشت که به طور نسبی با بیتوجهی نصب شده بود. رنگ تابلوی برنجی پریده و خواندنش دشوار بود.
در چوبی سنگین به آرامی با صدای جیر جیر باز شد. جایی که اتاق مربع شکل کمنوری وجود داشت. کسی دیده نمیشد. سقف بلند بود. چراغهای دیواری نوری ضعیف میتاباندند و هوای داخل بوی عرق خشک شده میداد. تاریکی سبب میشد همه چیز کمی مهآلود به نظر برسد. انگار به مولکول شکسته شده و جایی در حال مکیده شدن بودند. تختههای کف ساخته شده از صدر کهنه زیر پا جیرجیر میکردند. دو پنجرهی عمودی داشت و هیچ اثاثیهای در آن به چشم نمیخورد.
در انتهای دور اتاق دری وجود داشت. یک در چوبی ساده با پنجره شیشهای مات در سطح چشم. شمارهی شانزده هم رویش نوشته شده بود با خط قدیمی و تزیینی. نوری ضعیف از شیشه به داخل میآمد. دو بار به آرامی بر در کوبیدم و منتظر ماندم اما پاسخی نیامد. صدای پا هم به گوش نمیرسید. کمی منتظر ماندم. نفسم را آرام کردم و سپس دستگیرهی برنجی رنگپریده را چرخاندم. و به آرامی در را هول دادم. در جیرجیر کرد. انگار هشدار میداد کسی وارد شده است.
داخل اتاق دیگری با ابعاد تقریباً چهار متر از هر طرف وجود داشت. سقفش به بلندی اتاق اول نبود. آنجا هم کسی نبود. هیچ پنجرهای نداشت. فقط دیوارهای گچی. هیچ نقاشی، عکسی، پوستر یا تقویمی وجود نداشت و البته هیچ ساعتی. فقط دیوارهای خالی و صیقلی. یک نیمکت چوبی زبر، دو صندلی کوچک یک میز و یک رخت آویز چوبی وجود داشت بدون هیچ کت آویزان.ی وسط اتاق یک بخاری چوبی قدیمی و زنگ زده بود که آتشش میسوخت و کتری بزرگ سیاهی رویش بخار میزد عقب اتاق چیزی شبیه پیشخان کتابخانه وجود داشت با یک دفتر باز. انگار فردی وسط کار به خاطر موضوعی فوری آنجا را ترک کرده بود.بیتردید به زودی قطعاً یکی از کارکنان کتابخانه برمیگشت.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی شهر و دیوارهای نامشخصش |
نویسنده | هاروکی موراکامی |
مترجم | مریم حسین نژاد |
راوی | سبحان اکرامی |
ناشر چاپی | انتشارات بامداد سیام |
ناشر صوتی | انتشارات موج کتاب |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۱۹ ساعت و ۲۶ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای صوتی داستان و رمان فلسفی خارجی، کتابهای صوتی داستان و رمان علمی و تخیلی خارجی |