معرفی و دانلود کتاب اعترافات

معرفی کتاب اعترافات

ژان ژاک روسو در کتاب اعترافات داستان زندگی‌اش را تعریف می‌کند؛ از تجربیاتش در دوران کودکی ساده‌اش در ژنو گرفته تا زمانی که در سراسر دنیا به‌عنوان فیلسوف و رمان‌نویس معروف شد. همچنین از دورانی می‌گوید که از سوی دولت به تبعید فرستاده شد و از جهان مدرن و تمدن دور ماند. ژان ژاک روسو به‌منظور توضیح این مسئله که چطور به این هویت رسید و به سوژه‌ی تحسین و توهین دیگران تبدیل شد، رابطه‌ی بین باطن و هویت‌های گوناگون اجتماعی را با نگرشی منحصربه‌فرد تجزیه‌وتحلیل کند.

درباره‌ی کتاب اعترافات

ژان ژاک روسو (Jean-Jacques Rousseau) کتاب اعترافات را با این ادعا شروع می‌کند که قرار است ما را به سفری مخاطره‌آمیز ببرد. او تصویری از خود نشان می‌دهد که از هر لحاظ صادق است و چیزی از نظر پنهان نیست. ژاک ژان روسو در ادامه‌ی کتاب اعترافات (The Confessions) داستان خانواده‌اش را و اینکه مادرش در هنگام تولد او از دنیا رفت، شرح می‌دهد. اولین چیزهایی که او به یاد می‌آورد، مربوط به خاطرات پنج‌سالگی‌اش است. سنی که سرآغاز آگاهی‌اش از پیرامون است و دست‌آخر به یادگیری خواندن منتهی می‌شود. ژان ژاک روسو از سال‌های پیش از رفتن پدرش و زمانی می‌گوید که در شانزده‌سالگی تصمیم گرفت به دیدن دنیا برود. او در بخش‌های زیادی از کتاب اعترافات غالباً همین اتفاقات به‌ظاهر ناچیز را تعریف می‌کند که برای خودش از اهمیت بالایی برخوردار بودند. ژان ژاک روسو در سراسر کتاب اعترافات مکرراً از تجربیات ناگوار یا خجالت‌آور در زندگی‌اش می‌گوید و بخش‌های ابتدایی کتاب را به این موضوعات اختصاص داده است.

ژان ژاک روسو قصه‌ی زندگی‌اش را به همین منوال شرح می‌‍دهد تا سرانجام به بزرگسالی می‌رسد. نویسنده در ادامه‌ی کتاب اعترافات کمتر به مکان‌هایی که سفر کرده و کارهایی که به آن‌ها مشغول بوده می‌پردازد و بیشتر از مصیبت‌های شخصی، عشق‌های یک‌طرفه و روابط نافرجامش صحبت می‌کند. از این مشکلات و رابطه‌های نافرجام که عبور می‌کند، راجع‌به آثار و نوشته‌های روشنفکرانه‌اش و روابطش با فیلسوفان هم‌عصر خودش می‌نویسد. ژان ژاک روسو کتاب اعترافات را در سال 1765 وقتی پنجاه و پنج سال داشت به پایان برد. تمام آثار فلسفی برجسته‌ی او در این زمان منتشر شده و ترسش از آزار و اذیت‌ها بیشتر شده بود.

گرچه قبل از انتشار کتاب اعترافات ژان ژاک روسو، چند خودزندگینامه‌ی برجسته در اروپا وجود داشت، این اثر از بسیاری جوانب دارای فرم ادبی کاملاً جدیدی است. بااینکه آثاری مثل «اعترافات» سن‌آگوستین - فیلسوف و اندیشمند مشهور دوران باستان - را خیلی‌ها خواندند و تعریف و تمجید کردند، اما آثار مذهبی مانند این تفاوت عمده‌ای با کتاب اعترافات ژان ژاک روسو دارد؛ چراکه نویسندگان آن دسته از آثار به دنبال انتقال داستان‌های الهام‌بخش از فضایل دینی بودند؛ اما ژان ژاک روسو در کتاب اعترافات برعکس تمام این آثار، قصد دارد تا زندگی خودش را با تمام جزئیات، از قبیل تمام ناقصی‌ها، فضایل، روان‌رنجوری‌ها و تجربیات سازنده در دوران کودکی‌اش، شرح دهد تا به این طریق بتواند نگرش‌ها و هویت خود را در بزرگسالی توجیه کند.

هرچند که ژان ژاک روسو اذعان می‌دارد که کتاب اعترافات را نباید شرح‌حالی دانست که در بحث زمان و اتفاقات خطا نداشته باشد و اعتراف می‌کند که وقتی حافظه‌اش به‌خوبی یاری نمی‌کند، تاریخ و اتفاقات را دقیق نمی‌گوید؛ ولی هدف و رسالت این کتاب تاریخ دقیق رویدادها نیست. او می‌نویسد که گرچه تاریخ یک‌سری اتفاقات خاص را با یکدیگر اشتباه می‌گیرد، هرگز درباره‌ی احساساتی که آن موقع تجربه کرده، اشتباه نمی‌کند. کارهایی که این احساسات او را وادار به انجامشان کرده‌اند، موضوع اصلی کتاب اعترافات هستند. ژان ژاک روسو با وجود تمام نقاط ضعف، امیال شهوانی و ناکامی‌های طبیعی‌اش، این کتاب را ننوشته تا تواضعش را نشان بدهد یا خودش را سرزنش کند. بلکه برعکس، این کار را به‌مثابه‌ی راه نجاتی انجام می‌دهد که نشان بدهد او نیز باوجود تمام ضعف‌هایش، همانند همه‌ی ما انسانی اساساً خوب و صادق است. کل فلسفه‌ی ژان ژاک روسو حول محور این اصل می‌چرخد و اعترافاتش را به باقی آثارش متصل می‌کند. کتاب اعترافات کلیدی برای فهم تمام آثار ژان ژاک روسو است.

اثرگذاری کتاب اعترافات فراتر از فلسفه می‌رود و به‌عنوان یک اثر ادبی، دریچه‌ای جدید به روی سبک خودزندگینامه باز می‌کند و چنان تأثیری روی فن روایت می‌گذارد که نویسندگان بزرگ قرون بعد، از آن کمال بهره را می‌گیرند. تأکید ژان ژاک روسو بر روی اثراتی که دوران کودکی روی بزرگسالی می‌گذارد، خاصه در مورد پیشرفت مسائل جنسی، حاکی از آثار انقلابی زیگموند فروید در بحث روان‌شناسی است. ژان ژاک روسو را پدر جنبش رمانتیک می‌دانند زیرا روی اهمیت تجربه‌ی ذهنی،‌ فردی و حسی از جهان تأکید می‌کند و می‌توان این عناصر را در کتاب اعترافات او دید. ژان ژاک روسو در کتاب اعترافات جهانی را بازآفرینی کرده که او در آن از یک حکاک نالایق به یک فرد بسیار موفق بدل می‌شود. اشتیاق او برای تجربه کردن، عشقش به طبیعت و شخصیت بی‌پروایش باعث شد که او به یک الگوی بی‌نظیر برای اروپای قرن نوزدهم تبدیل کند.

حال می‌توانید این شاهکار را با ترجمه‌ی محمود بهفروزى که به همت نشر جامی چاپ و منتشر شده، تهیه کرده و از خواندن آن لذت ببرید.

کتاب اعترافات برای چه کسانی مناسب است؟

اگر از طرف‌داران اندیشه‌های ژان ژاک روسو هستید و علاقه دارید تا به جهان او و زندگی‌اش سفر کنید، از خواندن این کتاب غافل نشوید.

در بخشی از کتاب اعترافات می‌خوانیم

با تعمق در احوال وجودى خویشتن و کنکاش در اشخاص دیگرى که چنین خلقیات و ویژگى‌هاى متفاوتى داشتند دریافتم که تفاوت‌هاى حالات شخصیه، به‌میزان زیادى وابسته به‌تأثیرات و برداشت‌هاى پیشین آنان از عوامل بیرونى است که به‌طور مداوم تحت تأثیر حواس و اندام‌ها تغییر شکل مى‌دهند و ناخودآگاه در تفکرات، احساسات، نوع نگرش و اعمالمان دخالت مى‌کنند. مشاهدات متعدد و حیرت‌انگیزى که جمع‌آورى کرده بودم، قاطعیتى بى‌چون و چرا داشتند و از طریق اصول فیزیکى‌شان به‌نظر من مى‌توانستند یک نظام بیرونى به‌وجود آورند که متنوع و متلون طبق شرایط زمانى و مکانى، روح را در مناسب‌ترین حالتِ فضیلت قرار دهند یا حفظ کنند. اگر مى‌شد نفس حیوانى که غالبا نظام اخلاقى را متزلزل مى‌کند، از میان برداشت، عقل از چه انحرافاتى درامان مى‌ماند و از پیدایش چه مفاسدى جلوگیرى مى‌شد! شرایط اقلیمى، فصول سال، صداها، رنگ‌ها، تاریکى‌ها، روشنایى‌ها، عناصر، تغذیه، هیاهو، سکوت، فعالیت، استراحت، همه و همه روى دستگاه دقیق و ظریف جسمى و روحى ما تأثیر مى‌گذارند، در نتیجه هزاران دستمایه مطمئن در اختیارمان مى‌گذارند تا احساسات فروخفته‌مان را از همان سرچشمه هدایت کنند. این اساس تفکرى بود که طرح آن را روى کاغذ ترسیم کرده و امیدوار بودم تأثیرى بسیار مطمئن روى مردى اصیل و دوستدار صمیمى فضیلت داشته باشد و آن‌ها را از اسارت ضعف‌هایشان برهاند. به‌خصوص که به‌نظر مى‌رسید در این‌باره مى‌توان به‌آسانى کتابى خواندنى تألیف کرد، چنان که همین‌گونه هم بود. با این حال خیلى کم روى این اثر، کار کردم که عنوانش اخلاقیات احساسى یا مادی‌گرایى عقلانى بود. گرفتارى‌هایى که علت آن را به‌زودى خواهم گفت مانع شدند که به‌آن بپردازم و خواهید دید طرح من چه سرنوشتى پیدا کرد که بیش آن چه به‌نظر آید متعلق به‌من بود.