معرفی و دانلود کتاب صوتی اشباح

معرفی کتاب صوتی اشباح

کتاب صوتی اشباح مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه اثر مونتاگ رودز جیمز، نویسنده‌ی نام‌آشنای انگلیسی است. او که به استاد قصه‌های اشباح شهرت دارد، با بهره‌گیری از عناصر ادبیات گوتیک در داستان‌های این کتاب، روایت‌هایی هراس‌آور و معماگونه را از عمارتی برای شما بازگو کرده است که صدای خنده‌های عجیبِ اشباح همیشه در آن طنین‌انداز است.

درباره‌ی کتاب صوتی اشباح

کتاب صوتی اشباح (Ghost-stories of an antiquary) با منظره‌ای زیبا و جادویی از یک خانه‌ی سلطنتی در شرق انگلستان آغاز می‌شود؛ منظره و تصویری مدهوش‌کننده و بسیار جذاب که کمتر کسی می‌تواند آن را به روایاتی دلهره‌آور و دهشتناک از اشباح ارتباط دهد اما این کاری است که مونتاگ رودز جیمز (Montague Rhodes James) با تبحری منحصربه‌فرد و چیره‌دستی بسیار آن را انجام داده است. مردی که صاحبِ این عمارت باشکوه است، علیه خانم مادرسول شهادت می‌دهد و شهادت او باعث می‌شود تا این زن به جرم جادوگری، زنده‌زنده سوزانده شود و مرگ او برخلاف تمایل مرد، نه پایان که تازه آغاز ماجراست...

مونتاگ رودز جیمز به‌عنوان استاد تعلیق و پدر داستان‌های گوتیک انگلیسی شهرت دارد. جیمز برای روایت داستان‌های خود از شیوه‌هایی علمی و مدون بهره می‌بُرد. او که استاد دانشگاه کمبریج بود، از دانش خود درباره‌ی دوره‌ی گوتیک استفاده می‌کرد و با به‌کارگیری برجسته‌ترین ویژگی‌های آثار ادبی و هنری این دوران، دست به خلق آثاری می‌زد که به راهنما و مرجع بسیاری از نویسندگان پس از او، از اچ پی لاوکرفت گرفته تا استیون کینگ، تبدیل شد. ادبیات گوتیک، ادبیات وحشت است؛ ادبیاتی که به‌واسطه‌ی صحنه‌های دلهره‌آور و ترسناک، جنون، ناامیدی، روایاتِ دراماتیک، فضاهای عجیب و متفاوت مانند خانه‌های متروکه و قلعه‌های ویرانه (که تصویر آن‌ها اغلب با شرح معماریِ ویژه‌ی آن دوران در ذهنِ مخاطب متبادر می‌شود) و شخصیت‌های ترسناکی که در آن زندگی می‌کنند، از دیگر آثار ادبی متمایز می‌گردد.

در اغلب آثار مونتاگ جیمز، ارواح خبیث حضوری همیشگی دارند. جیمز همچنین صاحب سبکی در روایت داستان است که امروزه آن را به‌عنوان «جیمزین» می‌شناسند. او باور داشت داستان باید به شیوه‌ای روایت شود که مخاطب را در موقعیتی آشنا قرار دهد؛ به‌طوری که با خود بگوید: چنین اتفاقی برای من هم رخ داده است.

اشباح اثری کلاسیک در ژانر وحشت و مجموعه‌ای از دلهره‌آورترین داستان‌های کوتاه مونتاگ جیمز است. این داستان‌های کوتاه که در اوایل دهه‌ی 1990 به انتشار رسیدند، هنوز و همچنان مورد اقبال مخاطبان و علاقه‌مندان آثاری از این دست قرار دارند. شاید جیمز هیج‌گاه تصور نمی‌کرد قصه‌هایی که برای سرگرمی دوستانش در شب عید کریسمس نوشته است، باعث شود تغییراتی در این سبک به‌وجود بیاید و آن را مدرن‌تر کند. او درباره‌ی داستان‌های خود این‌طور نوشته است: «اگر هر کدام از این داستان‌ها موفق شده باشند در خوانندگان شب‌هنگام که در جاده‌هایی خلوت راه می‌روند یا دیروقت که دربرابر آتشی در حال خاموش شدن نشسته‌اند، احساس ناراحتی ایجاد کنند، من به هدفم از نوشتنِ آن‌ها رسیده‌ام.»

مونتاگ جیمز در کتاب صوتی اشباح از المان‌های گوتیک استفاده می‌کند و به معماری و مشخصه‌های محیطی اشاره‌های فراوان دارد. با وجود این که در برخی موارد، نثر داستان اندکی قدیمی و فاقد عناصر طنز و احساسات به نظر می‌رسد، درک و برقراری ارتباط با آن برای مخاطب امروزی دشوار نیست.

کتاب صوتی اشباح را به همت نشر جیحون در همکاری با انتشارات کتاب‌سرای نیک، با ترجمه‌ی حسین کاظمی یزدی و خوانش هوتن شاطری‌پور می‌شنوید.

کتاب صوتی اشباح برای چه کسانی مناسب است؟

شنیدنِ کتاب صوتی اشباح را به علاقه‌مندانِ داستان‌هایی معمایی و رازآلود و همین‌طور طرفداران داستان‌های کوتاه گوتیک و دوست‌داران ادبیات انگلستان پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب صوتی اشباح می‌شنویم

بعد من گفتم که علاقه‌ی زیادی به شنیدن در این باره دارم و دقایق زیادی با کشیش بخش در خیابان روستا قدم زدم؛ کشیش هم چند کلامی در مورد اهالی بخش و کمی هم درباره‌ی خانه‌ی کشیش بخش صحبت کرد، همان‌جایی که مرا به اتاق مطالعه‌اش برد. او در راه متوجه شد که من واقعاً به فولکلور علاقه‌مند هستم و فقط یک مسافر معمولی نیستم. بنابراین اشتیاق زیادی به صحبت کردن پیدا کرد و من بسیار تعجب کردم که این افسانه‌ی خاص چرا تا به حال چاپ نشده است. خود کشیش بخش نظرش این بود: «همیشه در این بخش‌ها اعتقاد خاصی به این تاج‌های مقدس وجود داشته است. قدیمی‌ها می‌گویند این تاج‌ها در نقاط مختلف نزدیک ساحل دفن شده‌اند تا دانمارکی‌ها، فرانسویان و آلمانی‌ها را از اینجا دور کنند. آن‌ها می‌گویند یکی از این تاج‌ها سال‌ها پیش کشف شده است، یکی دیگر هم با بالاآمدن آب دریا ناپدید شده است، ولی سومی هنوز هست و به وظیفه‌اش عمل می‌کند و متجاوزان را از خاک سرزمین دور می‌کند و حالا شما اگر راهنماها و تاریخچه‌های معمولی این سرزمین را خوانده باشید، احتمالاً به یاد می‌آورید که در 1687 تاجی که گفته می‌شد تاج ردوالد، پادشاه انگلستان شرقی بوده است، در رندلشم کشف شده است و افسوس و صد افسوس که پیش از آن‌که از رویش نقشی کشیده شود یا توصیف شود، ذوب شده است. خُب، رندلشم کنار ساحل نیست، البته خیلی هم از ساحل دور نیست و روی خط دسترسی بسیار مهمی است. من معتقدم منظور مردم از تاجی که کشف شده است، همین تاج است. شما هیچ‌وقت از من نمی‌پرسید که کاخ سلطنتی ساکسون در قسمت جنوبی کجاست، چون حالا زیر آب است، مگر نه؟ خُب من می‌گویم تاج دوم هم آن‌جاست و مردم می‌گویند غیر از این دو تاج یک تاج سومی هم وجود دارد.»

فهرست مطالب کتاب صوتی