معرفی و دانلود کتاب برآمدن آفتاب زمستانی
برای دانلود قانونی کتاب برآمدن آفتاب زمستانی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب برآمدن آفتاب زمستانی
کتاب برآمدن آفتاب زمستانی به قلم رضا جولایی، ماجراهایی جذاب را با پسزمینه حوادث تاریخی سال 1320 تا 1323 روایت میکند. در دل آشوبهای این سالهای تاریخی، پسری نوجوان، در کنار داییهایش که هر کدام به نوعی با شرایط اجتماعی و سیاسی این دوران درگیرند، ماجراهای دراماتیکی را از سر میگذراند. ماجراهایی که گرچه به نظر تاریخی میآیند، اما پیوندی نزدیک با وضعیت این روزهای ما دارند.
دربارهی کتاب برآمدن آفتاب زمستانی
کتاب برآمدن آفتاب زمستانی به قلم نویسندهی توانمند ایرانی، رضا جولایی، مثل سایر آثار او، ماجرایی جذاب و دراماتیک را با پسزمینهای تاریخی روایت میکند. راوی رمان برآمدن آفتاب زمستانی، پسری نوجوان به نام کامیار است که به خاطر مرگ پدر و مادرش، در خانهی پدربزرگ و مادربزرگش زندگی میکند. جایی که میتواند از نزدیک شاهد زندگی و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی داییهایش در سالهای 1320 تا 1323 باشد. رمان در میانهی جنگ جهانی دوم و اتفاقاتی مثل سقوط رضاشاه، دستگیری 53 نفر، مرگ مشکوک ارانی و... رخ میدهد و ماجراهایی که کامیار روایتگر آن است را به فراز و نشیبهای تاریخی پیوند میزند.
رمان برآمدن آفتاب زمستانی با زبان روان و شیوای رضا جولایی، اتفاقات را روایت میکند و کلمات با نهایت ظرافت در کنار هم قرار میگیرند تا فضاسازیهای درست، شما را به قلب ماجرا ببرد و دلتان برای شخصیتهای داستان بتپد. با وجود اینکه رمان در بستری تاریخی روایت میشود و مضامین عمیق اجتماعی سیاسی را دنبال میکند، اما از قصه خالی نیست و در زمینهی کشش داستانی، بسیار قوی عمل میکند. همین باعث میشود که داستان نه فقط برای علاقهمندان به رمانهای تاریخی و سیاسی، بلکه برای همه مخاطبان، جذاب و پرکشش باشد. اشاره به شخصیتهای معروف آن زمان در خلال روایت داستان، مثل بانو قمرالملوک وزیری یا بزرگ علوی، نیز شیرینی لذتبخشی به این رمان میدهد.
رمان برآمدن آفتاب زمستانی، فقط یک رمان تاریخمند نیست؛ بلکه مضامینی را مطرح میکند که بسیار بهروز هستند. مواردی که شاید این روزها بیشتر از هر موقعیت دیگری دوست داریم دربارهیشان بخوانیم و بشنویم. وقتی از آزادی، استبداد، قدرت سیاسی و نظامی، وضع و حال روشنفکران و عموم مردم و... در سالهای دهه 20 میخوانیم، به راحتی میتوانیم برداشتهایی را هم برای این روزهای جامعه بیابیم. مضامینی سیاسی و اجتماعی که هم به صورت تلویحی و هم به صورت کاملا واضح در دیالوگها به آن پرداخته میشود.
نگاه ارزشمندی که کتاب برآمدن آفتاب زمستانی به خانواده دارد نیز، یکی از نقاط قوت آن است. کوچکترین عضو خانواده در این کتاب، سعی میکند، تلاشهای همه اعضای خانواده را برای حفظ بنیان خانواده و احترام به سنتها در عین اهمیت دادن به ارزشهای شخصی خود نشان دهد. خانواده، مرکز ثقلی است که ماجرای کتاب حول آن میچرخد و بار احساسی زیادی به داستان میبخشد. هر چه پیشتر میرویم، خودمان را در میان خانواده و البته بسیار نگران آنها مییابیم و با افزایش ضرباهنگ داستانهای شخصی افراد، زمین گذاشتن کتاب کار سختی میشود؛ دوست داریم زودتر بفهمیم در انتها سهم هر کسی از عشق و آرمانهایش چه میشود.
رضا جولایی، نویسندهی کتاب، 15 کتاب خوب دیگر هم در زمینهی رمان و داستان کوتاه دارد. یکی از معروفترین کتابهای او، سوءقصد به ذات همایونی است که مورد توجه بسیار مخاطبان قرار گرفته. او تا به حال بارها کاندید و برندهی جوایز ادبی ایرانی بوده است. رمان برآمدن آفتاب زمستانی نیز، که نشر چشمه آن را به تازگی به چاپ رسانده، مورد توجه منتقدان قرار گرفته است.
کتاب برآمدن آفتاب زمستانی برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب برآمدن آفتاب زمستانی برای همهی مخاطبان بزرگسال توصیه میشود؛ چه به تاریخ و سیاست علاقه داشته باشید چه عاشق داستانهای عشقی یا درام باشید، این کتاب راضیتان میکند.
در بخشی از کتاب برآمدن آفتاب زمستانی میخوانیم
برای میهمانی آن شب خانهی دزاشیب را در نظر گرفتهاند. تمام چراغهای باغ و عمارت روشن است، درست مثل شبهای عید. نور چراغها روی درختانِ خمیده از برف درخشش زیبایی دارد. عباسعلی… با چند خدمهی دیگر از صبح خانه را مرتب کرده. تمام آتشدانهای هیزمی و بخاریهای زغالسنگی را روشن کردهاند و سرما از این خانه که چند ماهی خالی مانده بیرون رفته.
خیلی از میهمانها زودتر از ما رسیدهاند: پسرعموها و پسرخالههای پدربزرگ و اقوام مادربزرگ، بعضی از همکاران پدربزرگ و دوستان داییها. سینیهای چای و قهوه و شیرینی دور میچرخد. وقتی میهمانها گرم میشوند بازار شوخی و خنده هم بر پا میشود. بوی خوش غذا به مشام میرسد. کنار بخاری دستهایم را گرم میکنم. مادربزرگ برایم لیوانی چای و شیرینی میآورد، کمک میکند پالتو و دستکشهایم را درآورم و لیوان چای و شیرینی را به دستم میدهد. چند میهمان دیگر هم از راه میرسند. حالا حوالی ساعت هشت شب است. خاله سودی و دایی روزبه از طبقهی بالا پایین میآیند. دایی کتوشلوار سرمهای پوشیده و کراوات قرمزی به گردن بسته. خاله سودی هم لباس توردار سفیدی پوشیده، موهایش را بالای سر جمع کرده و یک تکه تور سفید هم روی موهایش چسبانده. میهمانها با دیدن آنها کف میزنند و مبارکباد میخوانند. مادربزرگ درحالیکه اشک در چشمهایش جمع شده هر دوی آنها را میبوسد و گردنبندی به گردن خاله سودی میآویزد. پدربزرگ هم چند سکهی طلا به آنها هدیه میدهد. دایی بهروز یک سینهریز و دستبند در دست دارد و با صدای بلند اعلام میکند که دستبند هدیهی خواهرزادهام کامیار است که سودابه سالها برای او مادر و دوستی صمیمی بوده. سودی پیش میآید، مرا میبوسد و تشکر میکند. دقایقی بعد اعلام میکنند که شام حاضر است. میز شام را در اتاق پذیرایی چیدهاند که هنوز درست گرم نشده، اما مادربزرگ و دستیارانش در آراستن میز سنگ تمام گذاشتهاند: چند نوع پلو و خورشت و کوکوهای شیرین. صدای تحسین میهمانها بلند میشود. تازه شروع به خوردن کردهاند که سینیهای کباب از راه میرسد و همه هورا میکشند: چه کردهاید خانمبزرگ!
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب برآمدن آفتاب زمستانی |
نویسنده | رضا جولایی |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 205 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-01-1151-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی ایرانی |