معرفی و دانلود کتاب کافه نادری
برای دانلود قانونی کتاب کافه نادری و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب کافه نادری
زمانی بود که بحث سیاسی، گفتگوهای جنجالی و جهتگیریهای حزبی، خوراک اصلی روح بود و کافه نادری با صندلیهای لهستانی و عطر خوش قهوهاش شاهد تحولات گستردهی ایران مدرن. کتاب کافه نادری به قلم رضا قیصریه، روایتگر روزهایی است که در آن صدای عشق، پشت غلوگوییهای ایدئولوژیک گم میشد. ویژگی برجستهی این اثر، پرداختن به چهره و روحیات روشنفکران ایرانی در محافل مختلف است.
دربارهی کتاب کافه نادری
توصیفات زیبا، فرم قوی و سوژهی داستانی جذاب، مهمترین ویژگی کتاب کافه نادری، اثر رضا قیصریه است. این رمان تاریخی و اجتماعی، داستان زندگی جمعی از روشنفکران ایرانی است. با خواندن سطر به سطر کتاب، انگار نشسته روی صندلیهای لهستانی خوشرنگ کافه نادری، در میان بخار معطر قهوه و دود کهنهی سیگار، نظارهگر جنگها و جدلهای میان نسلی هستیم که امر روزمره برایشان معنایی نداشت و حتی عشق هم در آن جنبهای ایدئولوژیک پیدا میکرد. فرزاد مفتون و آلپا پیرانی در این داستان، پشت هم سیگار دود میکنند و بر این باورند که دنیا باید بر چرخ دیگری بچرخد.
کافه نادری یک نماد است؛ نماد نسلی که توانست به دانشگاه برود، دنیا را بگردد و بیندیشد، دغدغههای تازهای را در سر بپروراند و داد سخن برآورد که چه نشستهاید؟ باید گلو درید، حرف زد و چوب لای چرخ قدرت گذاشت! رضا قیصریه با صحنهپردازیهای قوی، روایتی یکدست ارائه میدهد که بسیار واقعگرایانه است و شخصیتهای آن هر یک عطر و رنگی تازه به داستان میبخشند. این رمان در سه فصل ارائه شده است و رضا قیصریه در هر فصل، به خاطرات، اندیشه و احساسات روشنفکران ایرانی در دورههای مختلف میپردازد. حس نوستالژی در سرتاسر اثر همراه با خواننده است. حس دلتنگی برای گذشته، در قالب فضای کافه، شخصیتها و خاطرات آنها به تصویر کشیده میشود.
از میان شخصیتهای کتاب کافه نادری، میتوانیم به ناصر راهبان اشاره کنیم. راهبان نویسندهای است که با اتهامی واهی دستگیر شده و نامش در میان جمع روشنفکران رد و بدل میشود. بسیاری بر این باورند که راهبان در داستانش سلطنت را به سخره گرفته و به همین دلیل دستگیر شده است؛ برخی دیگر او را مردی تشنهی توجه میدانند که با انتشار اشعار و نوشتههای اعتراضی گلدرشت، سعی در مطرح کردن نام خود در میان ادبا دارد.
باید بگوییم که کتاب کافه نادری، شخصیت اصلی یا قهرمان ندارد و از این نظر بسیار حائز توجه است. مفتون، یکی از شخصیتهای اصلی کتاب، روزنامهنگاری آرمانگرا و منتقد است که درگیر بحرانهای فکری و اجتماعی شده و در تلاش است جایگاه خود را در جامعه تعیین کند؛ اما زندگی عاطفی او بسیار آشفته است. تینوش، همسر مفتون یک طراح لباس پرجنبوجوش و فعال است. این زن را میتوانیم نماد زنی روشنفکر بدانیم که از استقلال فکری برخوردار است و برای حقوق خود میجنگد. فتاح، دوست نزدیک مفتون و تینوش، نویسندهای جوان است که با تقلای بسیار میخواهد صدای خود را در میان هیاهوی جامعهی متحولشدهی ایران، به سایر روشنفکران برساند.
بی اینکه در این کتاب با یک روایت خطی و ساده مواجه باشیم، صداهای جوان در گوش ما آهسته آهسته رنگ میبازند؛ ناگاه گرد پیری را روی موها میبینیم. حالا گروهی کوچ کردهاند، گروهی تبعید شدهاند، برخی سرخورده و تارک دنیا شدهاند، برخی هنوز به باورهای خود چسبیدهاند و برخی دیگر هزاران بار رنگ عوض کردهاند و هنوز آرام ندارند. رضا صادقیه با روایت کمنظیر خود در ادبیات داستانی ایران، مخاطب خود را از ابتدا درگیر کرده و اثری الهامبخش و تأثیرگذار را ارائه داده است. این کتاب به همت انتشارات ققنوس منتشر شده و در اختیار شما عزیزان قرار گرفته است.
کتاب کافه نادری برای چه کسانی مناسب است؟
اگر میخواهید حس نوستالژی در شما زنده شود و به روزهای پرشور کافه نادری سفر کنید، این کتاب را بخوانید. این رمان برای علاقهمندان به روایتهای اجتماعی و تاریخی ایران مدرن، انتخاب مناسبی است.
در بخشی از کتاب کافه نادری میخوانیم
مه، آرام پایین مىآمد. مفتون از پنجره آن را مىدید که پایین مىآید. مىدید مه را که فضاى میان کاجها را پر مىکند، مىخزد، روى شمشادها، روى حوض کاشى چارگوش و بزرگ کافه نادرى.
دو دختر، با سر و صدا صندلىهاى میز کنارى مفتون را مىکشند عقب، مىنشینند.
یکى از دخترها دفترچه طراحى بزرگى زیر بغلش دارد که مىگذارد روى میز. دختر دیگر، کتابى را که در بالاى تصویرى از یک نقاشى امپرسیونیستى روى جلدش درشت نوشته شده Modern Painters، به پسر جوانى نشان مىدهد که موهاى صاف و نسبتا بلندش به بالا خوابیده است و تا پشت گردنش مىرسد و کمى بعد از آن دو آمده و سر میز نشسته. دختر به او مىگوید این کتاب همانى است که صحبتش را کرده بود و از انگلستان برایش فرستادهاند. از جوان مىخواهد ترجمهاش کند، چون ناشرى از آشنایانش آن را دیده و بدش نمىآید چاپش کند.
جوان که یکى از دخترها شهاب صدایش مىزند، قوطى گرد و کوچک قرمزرنگى را از جیب جلیقه مشکىاش که آن را روى پیراهن سفیدى پوشیده است درمىآورد و از کیسه کوچکى هم پیپى. پیپ را پرِ توتون مىکند، بعد با شست توتون را خوب توى آن فشار مىدهد، کبریت را مىگیراند و در عین حال زیرچشمى کتاب را نگاه مىکند، بعد از دو سه پک، دود غلیظى را از دماغ و دهن بیرون مىدهد طورى که دخترها صورتشان را یکمرتبه برمىگردانند و دستشان را جلوى صورتشان مىگیرند و اینطرف و آنطرف تکانش مىدهند تا دود را بپراکنند. شهاب فورا معذرت مىخواهد که اگر دود...
مفتون بلافاصله توتون سوخته را خالى مىکند توى جاسیگارى روى میز و از تینوش معذرت مىخواهد اگر دود ناراحتش کرده است...
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب کافه نادری |
نویسنده | رضا قیصریه |
ناشر چاپی | انتشارات ققنوس |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 200 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-311-468-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی ایرانی، کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |