معرفی و دانلود کتاب صوتی دل کور
برای دانلود قانونی کتاب صوتی دل کور و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی دل کور
کار درست را کدام برادرم انجام داد؟ علی؟ مختار؟ یا رسول؟ این سؤال برای مدتی طولانیست که ذهن شخصیت اصلی کتاب صوتی دل کور، به قلم اسماعیل فصیح، را به خود مشغول کرده است. صادق آریان، شخصیت اول این رمان، باید با خشم، نفرت، محبت، حسرت و اندوهی که نسبت به برادران خود دارد، کنار بیاید و تمام گذشته را در ذهن خود زیرورو کند.
دربارهی کتاب صوتی دل کور
دکتر صادق آریان در کابوس خود، درخونگاه، محلهی کودکیهایش را غرق در خون میبیند؛ خونی که انگار از آنجا به تمام دنیای او و هرجا که میرود سرایت میکند و تکتک نقاط ذهنش را در رنگ و بوی خود غرق میکند. صادق آریان در نیمهی این کابوس شبانه، با صدای زنگ تلفن از خواب میپرد و میشنود که همسرش مشغول پچپچ کردن با کسی است. همسر جوان او تلفن را قطع میکند، وارد اتاق خواب میشود و وقتی میبیند که صادق بیدار شده، به او اطلاع میدهد که اتفاق بدی افتاده: ظاهراً برادر بزرگ دکتر صادق آریان از دنیا رفته است. اسماعیل فصیح (Esmail Fassih) داستان خود در کتاب صوتی دل کور را با این کابوس و این خبر مرگ آغاز میکند و در ادامه، با فرو رفتن صادق آریان به انبوه خاطرات گذشتهاش، آن را پی میگیرد.
شخصیت اصلی کتاب صوتی دل کور، در همان شبی که خبر مرگ برادرش مختار را میشنود، سفر به گذشتهی خود و یادآوری خاطرات ریز و درشت کودکی و جوانیاش را آغاز میکند. انگار که او با شنیدن خبر این اتفاق ناگهانی، به گذشته پرتاب میشود و تکتک مردگانی که روزگاری خانوادهی او بودند، پیش چشمش ظاهر میشوند. اسماعیل فصیح فضای محله و خانوادهی صادق آریان را مشابه با زندگی خودش در کودکی و جوانی طراحی کرده است. صادق آریان، فرزند اربابحسن آریان و کوکبخانم، در خانوادهای سنتی و بازاری به دنیا آمده و سه برادر به نامهای مختار، علی و رسول دارد که در هر بخش از کتاب صوتی دل کور، دربارهی زندگی و سرنوشت یکی از آنها میشنویم.
با ورود به گذشته و محلهی درخونگاه و بازار آن منطقه، همهچیز را از زاویه دید صادق میبینیم و شخصیتهای کتاب صوتی دل کور را نیز با قضاوتها و نگاه او میشناسیم. مختار، بزرگترین فرزند کوکبخانم و اربابحسن، از همان جوانیاش هیچ چیزی جز دردسر درست کردن، فرصتطلبی و آزار رساندن به دیگران نداشته است. علی، برادر بعدی، کاری به کار دنیا و خانوادهی خود ندارد و تنها در پی رسیدن به آرزوها و خوشیهای خودش رفته است. اما رسول فرق دارد. مهربانیها و بزرگمنشیهای او همه را تحتتأثیر قرار میدهد و کسی نیست که از نگاه درخشان او نسبت به جهان و زندگی و انسانها خبر نداشته باشد. اسماعیل فصیح سرنوشت رسول را طوری روایت میکند که او در جوانی در جریان یک درگیری با مختار آسیب میبیند و بهاصطلاح اهالی محل، دیوانه میشود. صادق نیز، بعد از تمام اتفاقهای تلخ و شیرینی که در کودکی شاهد آنها بوده، راهی آمریکا میشود و در آنجا پزشکی میخواند. مدتی بعد هم مجدداً به ایران بازمیگردد و زندگی مستقل خود را آغاز میکند.
در واقع اسماعیل فصیح، هر کدام از شخصیتهای کتاب صوتی دل کور را بهعنوان نمایندهای از یک قشر جامعهی ایران در آن دوران در نظر گرفته و به هریک از آنها از چشم صادق، بهعنوان راوی داستان این جامعه نگریسته است. مختار کسی است که از جوانی خود وارد بازار میشود، از هر فرصتی استفاده میکند و سرمایهی خوبی برای خود جمع میکند و بعد از آن نیز به خرید زمین رو میآورد و سرانجام تبدیل به سرمایهدار بزرگی میشود. علی نیز از آن شخصیتهای نان به نرخ روز خور و بیتفاوت نسبت به جامعه بهشمار میرود که تنها به فکر ارتقای پست و مقام خود و راحتتر زندگی کردن هستند. رسول نیز که به نوعی چشم بینای جامعه و روشنفکری پراحساس محسوب میشد، در نهایت سرکوب میشود و او را دیوانه میپندارند. صادق آریان با نگاه به کودکی و جوانی خود تلاش میکند تا تمام این گذشتهی پرالتهاب و پرماجرا را در ذهن خود سروسامان بدهد.
با شنیدن این اثر از اسماعیل فصیح به کوچهخیابانها، بازار، کافهها و سینماهای تهران قدیم سفر خواهیم کرد و مانند دیگر داستانهای او از سبک روان و پراحساس روایتش لذت خواهیم برد. کتاب صوتی دل کور را نشر صوتی ماه آوا با صدای رضا عمرانی منتشر کرده و نسخهی متنی کتاب را انتشارات البرز به چاپ رسانده است.
کتاب صوتی دل کور برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب صوتی دل کور را به همهی علاقهمندان به رمانهای فارسی و ادبیات معاصر ایران توصیه میکنیم. اگر دوست دارید در خلال شنیدن داستانی گیرا و جذاب، به تهران قدیم سفر کنید و فضای سیاسی و اجتماعی حاکم بر دورههای قدیم این شهر را احساس کنید، این کتاب را از دست ندهید.
در بخشی از کتاب صوتی دل کور میشنویم
از عصر، تمام زنهای خانه توی تالار جمع شده و گریه کرده بودند. از تنگ غروب که اربابحسن نفسش به شماره افتاده بود، مختار رختخواب او را رو به قبله کرده بود و متکّا را از زیر سرش بیرون کشیده بود که زودتر تمام کند. پیرمرد، زیر نور چراغ گردسوزِ سر طاقچه تکان نمیخورد. اربابحسن در ماههای آخر عمرش هرگز نگذاشته بود چراغ بالاسرش را خاموش کنند. میگفت این نور رسول است.
صدای نفسهای دراز و حلقومی او که توی سینه و حنجرهاش تاب میخورد و به سختی بیرون میآمد، به گوش بچههای پشت شیشههای درگاهی تالار میرسید. گاهی که صدای آخرین نفسهای پیرمرد میان شیون زنها گم میشد، همه خیال میکردند پیرمرد مرده. اما بعد، باز صدای نفس حلقومی میآمد که با آه توأم بود. انگار چیزی را که در دل داشت و میخواست بگوید، نمیتواند.
گلینخانم یکبار از ته تالار گفته بود: «بابا یه نفر بره زیرش رو عوض کنه! گناه داره!» اما کوکبخانم با صورت خسته، با چادرنمازی که با پریشانی روی شانههایش افتاده بود و با چشمانی که غمزده، اما بدون اشک بود، سرش را به طرف شوهرش برگردانده و بعد به گلینخانم نگاه کرده، گفته بود: «فایدهش چیه؟ مگه خون بند میاد؟»
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی دل کور |
نویسنده | اسماعیل فصیح |
راوی | رضا عمرانی |
ناشر چاپی | نشر البرز |
ناشر صوتی | نشر ماه آوا |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۱۲ ساعت و ۴۹ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی ایرانی |