معرفی و دانلود کتاب حوض سلطان، پایان کار مغان
برای دانلود قانونی کتاب حوض سلطان، پایان کار مغان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب حوض سلطان، پایان کار مغان
رضا جولایی در کتاب حوض سلطان، پایان کار مغان، داستانی پر رمز و راز را روایت میکند که در آن رجال سیاسی دوران قاجار در کنار شاعران و ادیبان دوران کهن قرار گرفته و فضایی متفاوت را ایجاد میکنند. وی از این طریق موضوعات تاریخی و اجتماعی آن دوران را مورد بررسی قرار داده و با نگاهی عمیق به زندگی و فرهنگ ایرانی، داستانی تاثیرگذار و جذاب را روایت میکند. قلم شاعرانهی این نویسنده، بر اثرگذاری روایت افزوده و شیرینی آن را برای مخاطبان افزون میکند.
دربارهی کتاب حوض سلطان، پایان کار مغان
کتاب حوض سلطان، پایان کار مغان، رمانی تاریخی و اجتماعی است که توسط رضا جولایی، داستاننویس مشهور ایرانی به رشتهی تحریر درآمده است. نویسندهی این کتاب در بستری تاریخی، داستانی پر رمز و راز را روایت میکند که در آن رد پای ادبیات کهن و اسطورههای ایرانی قابل مشاهده است. سقوط سلسلهی قاجار نزدیک است و رجال سیاسی به همراه یک عکاسباشی به یک میهمانی در کاخ اطراف دریاچهی حوض سلطان دعوت شدهاند. میزبان این میهمانی، افتخارالسلطنه دختر ناصرالدین شاه است. شخصیتهای داستان از رجال دوران قاجار گرفته تا شاعران و آزادیخواهان، هر کدام با تصمیمات و اعمال خود، داستان را به شیوهای غیر قابل پیشبینی جلو میبرند.
پیوند گذشته و حال به نحوی منحصر به فرد و اعجاببرانگیز، در کتاب حوض سلطان، پایان کار مغان به نمایش گذاشته میشود. از عنوان کتاب (که به شعر مشهوری از اقبال لاهوری مربوط است)، نیز میتوانیم دریابیم که نویسنده تا چه حد به پایانبندی اثر خود اندیشیده و چه ایدههای نابی را با تسلط کافی به تاریخ و ادبیات فارسی اجرا کرده است. زبان شاعرانه و روایت تاریخی کتاب، اثری چندلایه را ایجاد کرده که پر از نماد و استعارههای اعجاببرانگیز است؛ به نحوی که با هر بار مطالعهی این رمان، لایههای تازهای از معنا را کشف میکنیم. رضا جولایی با نگاهی تازه و نوین به فرهنگ و تاریخ ایران، مخاطبان خود را دستچین کرده است؛ به عبارتی، ممکن است مطالعهی این کتاب برای افراد ناآشنا به تاریخ و ادبیات کهن ایران زمین، چندان آسان نباشد.
به باور نویسندهی کتاب حوض سلطان، پایان کار مغان، تحولات سیاسی و اجتماعی در دورههای مختلف تاریخی، تاثیر بسیاری بر روی باورهای دینی و فرهنگی میگذارد. مهمانی افتخارالسلطنه در کاخ اطراف دریاچهی حوض سلطان، بستری برای نمایش تعامل بین سنت و مدرنیته فراهم میکند. این گردهمایی، تضادها و چالشهایی را نشان میدهد که درک آن دورهی تاریخی را برای مخاطبان آسان میسازد. فضای رازآلود و تاریخی رمان با عناصر مدرنی مانند علوم مغناطیس و هیپنوتیزم ترکیب شده است که نشاندهندهی تلاش نویسنده برای تلفیق این دو جهانبینی است.
کتاب حوض سلطان، پایان کار مغان با استفاده از جزئیات دقیق تاریخی و خلق شخصیتهای چندبعدی، خواننده را بهشدت درگیر کرده و به تفکر وا میدارد. درون کاخی که مهمانی در آن برگزار شده، عجایب بسیاری جریان دارد؛ از عتیقهها و جواهرات افسانهای گرفته تا دیوانهایی به خط خود شاعران بزرگ! این فضا حس رازآلودی را ایجاد میکند که برای مهمانان قابل درک نیست و باعث وحشت آنها میشود. پایانبندی داستان بسیار تفکربرانگیز است و جنبهی جالبی از این روایت تاریخی ارائه میدهد. نشر چشمه، این رمان خواندنی را منتشر کرده و در دسترس علاقهمندان به ادبیات داستانی معاصر ایران قرار داده است.
کتاب حوض سلطان، پایان کار مغان برای چه کسانی مناسب است؟
مطالعهی کتاب حوض سلطان، پایان کار مغان، به مخاطبان ادبیات داستانی معاصر ایرانی پیشنهاد میشود. علاقهمندان به مباحث تاریخی و داستانهای رازآلود مرتبط با مسائل فرهنگی و اجتماعی ایران نیز از مطالعهی این کتاب لذت خواهند برد.
در بخشی از کتاب حوض سلطان، پایان کار مغان میخوانیم
همان هنگام صدای ضربههای سنگینی که به در خورد ما را به عقب راند. در میلرزید، اما چفت و لولایش تکان نمیخورد. دقایقی طولانی بر ما میگذشت. حالا گرما را احساس میکردیم. از لابهلای چوبهای سقف زغالهای سرخ دیده شد. سرانجام یکی از چفت و لولاها کنده شد، در به طرف داخل خم گشت و بعد از چند ضربه در چوبی شکسته شد و توانستیم یکییکی بیرون برویم. دود همهجا را گرفته بود. بیرون چشم چشم را نمیدید. شعلههای آتش از همهطرف زبانه میکشید. یکی دو نفر از پیشخدمتها سعی داشتند قالیچههای نفیس را بیرون ببرند. پیشخدمتی را دیدم که قبایش آتش گرفته بود و نعرهزنان از پلهها به پایین میدوید؛ وسط راه به زمین خورد و چند پله را غلتان فرود آمد. دیگران به کمکش شتافتند تا آتش قبایش را خاموش کنند.
وقتی توانستیم از قصر بیرون برویم، روی برفها وارفتیم. هر سه نفرمان بهشدت سرفه میکردیم. چشمهای من آب افتاده بود و سینهام میسوخت. بهسختی نفس میکشیدیم. سرما ما را به حال خود بازگرداند. سرپناهی نبود تا به آنجا پناه ببریم. دیگر میهمانان هم هر یک در تاریکروشن نیمهشب در گوشهای ایستاده بود و به قصری که در آتش میسوخت نگاه میکرد. بعضی از خانمها از ترس گریه میکردند و میلرزیدند. تیرهای طبقهی بالا که آتش گرفته بود فروریخت. یکی از پیشخدمتها فریاد زد «شاهزادهخانم و ندیمههایش آن بالا گرفتار شدهاند.» اما کسی جرئت نداشت به داخل عمارت بازگردد، شاید اکراه داشتند که جان خود را به خطر بیندازند. همان پیشخدمت فریاد زد «بیغیرتها، نان و نمکش را خوردهایم! هر کس میخواهد دنبال من بیاید.» و خودش به طرف قصر دوید، اما کسی به دنبال او نرفت. هنوز وارد قصر نشده بود که زبانههای آتش به بیرون نهیب کشید و با هراس پا پس کشید و بعد شروع کرد به فریاد و زاری که «سرورمان رفت، بیچاره شدیم.»
فهرست مطالب کتاب
لالا، لالا، لالا بادوم و پسته، یه وقت بیدار نشی از خواب قصه
روز اول، شنبه: گدار نعلشکن
روز دوم، یکشنبه: به عزم مرحلهی عشق پیش نِه قدمی!
روز سوم، دوشنبه: سلسلهی موی دوست حلقهی دام بلاست
روز چهارم، سهشنبه: آیینهی سکندر جام جم است بنگر!
روز پنجم، چهارشنبه: طبس کجا، اینجا کجا؟
روز ششم، پنجشنبه: گمان مبر که به پایان رسید کار مغان
روز هفتم، جمعه: دیر خرابآباد
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب حوض سلطان، پایان کار مغان |
نویسنده | رضا جولایی |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 191 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-01-1246-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی ایرانی |