معرفی و دانلود کتاب وداع با اسلحه
برای دانلود قانونی کتاب وداع با اسلحه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب وداع با اسلحه
کتاب وداع با اسلحه اثر ارنست همینگوی که در زمرهی پرفروشترین کتابهای دنیای ادبیات قرار دارد به زیبایی و دقت درد نسل بازمانده از جنگ جهانی اول را روایت میکند. این شاهکار ادبی صرفاً یک روایت از جنگ نیست و داستانی احساسی و پرشور را هم در دل خود جای داده است.
خلاصهی داستان کتاب وداع با اسلحه:
رمان بینظیر وداع با اسلحه (A Farewell to Arms) داستان پرفراز و نشیب جوانی آمریکایی با نام فردریک هنری را روایت میکند که ساکن شمال ایتالیا است و با آغاز جنگ جهانی اول به ارتش کشور ایتالیا میپیوندد و در آمبولانس مشغول به خدمت میشود.
ارنست همینگوی (Ernest Hemingway) در حین اینکه شما را با این شخصیت اصلی داستان همراه میکند با جزئیات تمام شرایط جنگ و فجایع انسانی این پدیده را برای شما به تصویر میکشد. هنری بعد از مدتی خدمت در جنگ مجروح میشود و برای درمان به میلان میآید. این جوان آمریکایی در بیمارستان میلان با دختری به نام کاترین آشنا میشود و رابطهای عاشقانه میان این دو شکل میگیرد اما هنری بهبود پیدا میکند و چارهای ندارد جز اینکه به جنگ باز گردد.
دربارهی رمان وداع با اسلحه:
شاید عامل اصلی ماندگاری اثر در این باشد که همینگوی این کتاب را بر اساس تجربیات شخصی خود نوشته است چرا که زندگی وی شباهت زیادی با شخصیت هنری دارد. او هم مانند هنری در زمان جنگ جهانی اول در ارتش ایتالیا خدمت کرده و بسیاری از مواقعی را که در این کتاب میخوانید به واقع خودش تجربه کرده است.
بسیاری از طرفداران کتاب شیفتهی پایان داستان هستند و همین موضوع رمان وداع با اسلحه را نسبت به سایر آثار همینگوی متفاوت میکند و نویسنده نیز مدعی است که برای این کتاب 36 پایان گوناگون در نظر گرفته بوده و در نهایت بهترین را برگزیده است و نتیجهی این تلاشها کتاب پیش روی شما است.
فیلمهای اقتباسی از وداع با اسلحه:
تا به امروز فیلمهای بسیاری از روی این رمان بینظیر ساخته شده است که دو مورد آنها بیشتر ازسایرین شناخته شده هستند:
- ساخته شده در سال 1932 با بازی هلن هیز و گری کوپر
- ساخته شده در سال 1957 با بازی راک هادسن و جنیفر جونز
در بخشی از کتاب وداع با اسلحه میخوانیم:
وقتی به جبهه برگشتم هنوز در آن شهر سکونت داشتیم. سلاحهای خیلی بیشتری در گوشه و کنار منطقه وجود داشت و بهار رسیده بود. مزارع سبز بودند و جوانههای سبز کوچکی روی درختان تاک روییده بود. درختهای کنارجاده برگهای سبز کوچکی داشتند و نسیمی از دریا میوزید. من شهر را با تپه و قلعه قدیمی بر فراز آن به شکل فنجانی میان تپهها با کوههای اطرافش دیدم، کوههایی قهوهای رنگی که سبزی کوچکی روی سرازیریهایشان بود. درشهرسلاحهای بیشتری وجود داشت، چند بیمارستان جدید هم بود، در خیابان، به مردان و گاهی زنان بریتانیایی برمی خوردی و چند خانه دیگر با شلیک گلوله توپ زده شده بودند.
هوا گرم و بهاری بود و من درمسیر کوچه باغ راه رفتم، درحالی که از تابش خورشید بر دیوار ساختمان گرمم شده بود، و دیدم که هنوز در آن ساختمان هستیم و همه چیز مثل وقتی بود که از آن جا رفته بودم. در باز بود، سربازی روی نیمکتی بیرون زیر آفتاب نشسته بود، آمبولانسی نزدیک در کناری ایستاده بود و در داخل سالن، همین که وارد شدم، بوی زمینهای مرمری و بیمارستان آمد. وقتی من رفته بودم همه اینها بود غیر از اینکه حالا بهار بود. به در اتاق بزرگ نگاه کردم و سرگرد را دیدم که پشت میزش نشسته بود. پنجره باز بود و نورخورشید به داخل اتاق میآمد. او مرا ندید و من نمیدانستم داخل بروم و گزارش بدهم یا اول به طبقه بالا بروم و دست و رویم را بشویم. تصمیم گرفتم به طبقه بالا بروم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب وداع با اسلحه |
نویسنده | ارنست همینگوی |
مترجم | هاجر زینی وند |
ناشر چاپی | نشر هنر پارینه |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 364 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-5981-74-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه خارجی |