معرفی و دانلود کتاب هنوز عشق بود
برای دانلود قانونی کتاب هنوز عشق بود و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب هنوز عشق بود
کتاب هنوز عشق بود اثر فیول پرت رمانی گیرا دربارهی دو خواهر است که جنگ باعث جداییشان شده و حالا نوههایشان روایتگر زندگی آنها هستند. روایتی که نشان میدهد اگرچه رویدادهای تاریخی مختلف شرایط زندگی را بهگونهای متفاوت برای این خواهران رقم زده؛ اما رنجهایشان شبیه به هم است و با تمام اینها هیچگاه از تلاش برای حفظ پیوندشان دست نمیکشند. اثری متأثرکننده که به زیبایی فقدان، تبعید و تلاش برای سازگاری را به تصویر میکشد.
دربارهی کتاب هنوز عشق بود
فیول پرت (Favel Parrett) در کتاب هنوز عشق بود (There Was Still Love) از داستان زندگی دو خواهر دوقلو میگوید که در سال 1938 با حملهی نازیها به چکسلواکی، در پانزدهسالگی از هم جدا میافتند و در دوران جنگ سرد نیز دور از یکدیگر نگه داشته میشوند. حالا در دههی 1980، هر دو در حال بزرگ کردن نوههایشان هستند؛ لیسکا در ملبورن و لودک در پراگ.
لیسکا با مینا و بیل، مادربزرگ و پدربزرگش در ملبورن زندگی میکند و لودک در پراگ در کنار مادربزرگش روزگار میگذراند. بخش عمدهای از داستان در سال 1980 از نگاه این دو کودک روایت میشود. روایتی که بین پراگ و ملبورن در رفتوآمد است و در میان این ماجراهایی که از گذشته نقل میشود، بهموازات مرور گوشهای از تاریخ اروپا، بر سرگذشت این خانواده نیز نور میتاباند.
مینا در جوانی به انگلستان فرستاده میشود و زندگیشان در جریان انقلاب 1968 چکسلواکی بسیار تغییر میکند و حالا لیسکا نوهی مینا، تلاشهای مادربزرگش برای دستوپنجه نرم کردن با زبان دوم و سختیهای گذران یک زندگی معمولی را میبیند و تحقیر شدن پدربزرگش را در زمان انتخاب شغلهای محدود نیز شاهد است. در سوی دیگری از جهان، لودک در پراگ، فشارهای سرکوبگرانه و کنترلگرانهی حاکم بر زندگیشان را به چشم میبیند.
اما با تمام اینها و با وجود این دورافتادگی، این دو خواهر از طریق نامه و سفرهای هرازگاهی ارتباطشان را با یکدیگر حفظ کردهاند تا پیوندهای خانوادگی خود را زنده نگه دارند و هر یک به طریقی در تلاشاند تا با ساختن پناهگاهی گرم و امن، نوههایشان را از بیرحمیهای دنیا حفظ کنند.
گفتنی است که فیول پرت برای نگارش این رمان از داستان زندگی مادربزرگ و پدربزرگش و تجربهی تبعید آنها الهام گرفته است. او در این رمان به موضوعات بسیاری توجه میکند؛ اما دو مفهوم عشق و خانه در آن بسیار پررنگتر است. عشقی که حتی در هنگامهی آشوب و جدایی نیز دوام میآورد و خانهای که حتی ویران شدنش نیز باعث فراموش شدن ریشهها نمیشود. نویسنده بهخوبی شرایطی را نشان میدهد که ماندن در سرزمین مادری و یا مهاجرت هر کدام به شکلی میتواند با دشوارهایی همراه باشد.
فیول پرت، نویسندهی استرالیایی، باتکیهبر تجربهی زیستهی خود، داستان زندگی زنانی را به تصویر میکشد که حتی تا زمان سالخوردگی نیز ناچارند بار زندگی را به دوش بکشند یا به قول لودک: «زنانی که مجبور بودند دنیا را بهتنهایی حمل کنند».
در دل رمان هنوز عشق بود تبوتاب و احساسات پرشوری نهفته است که خواننده را تا پایان به دنبال خود میکشاند. فیول پرت با نثری موجز و ظریف، بیآنکه درگیر شرح و تفسیرهای طولانی شود از عشق، پیوندهای خانوادگی، تبعید، دوری و سازش میگوید و اثری ارزشمند خلق میکند.
این رمان خواندنی با ترجمهی مسعود امیرخانی و به همت نشر پیدایش در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
جوایز و افتخارات کتاب هنوز عشق بود
- برندهی جایزهی کتاب مستقل استرالیا (Australian Indie Book Award) در دو بخش کتاب سال و کتاب داستانی، در سال 2020
- نامزد دریافت جایزهی استلا در سال 2020
نکوداشتهای کتاب هنوز عشق بود
- رمان لطیف فیول پرت، به این موضوع میپردازد که ساختن خانه چه معنایی دارد و چگونه یک فرد میتواند در دنیایی که هم از لحاظ سیاسی و هم از نظر شخصی دچار آشفتگی است، آزاد باشد. (Australian Book Review)
- این رمان ادای احترامی است به بسیاری از زنان اروپای شرقی و سایر زنان در سراسر جهان که بهخاطر فرزندان و نوههایشان از خود گذشتند. (The Sydney Morning Herald)
- کتابی که با مهارت و به زیبایی به قلم یک داستانسرای شگفتانگیز نوشته شده است. انسانیت در این داستان میدرخشد. (سارا وینمن، نویسندهی انگلیسی)
- نگارش تأثیرگذار و پراحساس فیول پرت بسیار تکاندهنده است. (کاربر آمازون)
کتاب هنوز عشق بود برای چه کسانی مناسب است؟
اگر دلتان میخواهد به موازات خواندن داستانی تأثیرگذار و جذاب، بخشی از تاریخ را نیز مرور کنید، از خواندن رمان هنوز عشق بود لذت خواهید برد.
در بخشی از کتاب هنوز عشق بود میخوانیم
تو راهرو میایستد. او فقط یک پسربچه است. کنارش یک چمدان قهوهای کوچک است. توی چمدان پیژامه، دمپایی، مسواک و ماشین اسباببازی قرمزش هست. مامان گونهاش را میبوسد. او را اینجا تنها میگذارد. او میپرسد: «نمیشود من هم باهات بیایم؟» اما مامانش همراه جادوگر به جاهای دوری میرود که او نمیتواند برود. مامانش به تئاتر جادوگر پیوسته است.
بابی دست او را میگیرد. با هم تو راهرو راه میروند، اما چراغ بالای سرشان خاموش میشود و دستش از دست بابی رها میشود. او میافتد، سکندری میخورد، میافتد و میافتد و دوباره آن چمدان را میبیند. این یکی بزرگ است. این چمدان، چشمهای زرد شبنمایی دارد که به او زل میزند.
صدایی میگوید: «مامانت داخلش هست.» صدای جادوگر است. چمدان هم چمدان اوست. و چمدان مثل دهان یک غول باز میشود.
چیزی توی چمدان نیست. فقط سیاهی بیانتهایی است، خلائی که تا همیشه ادامه دارد.
جادوگر میگوید: «نترس.»
او میداند که باید بدَود. باید از آن جا دور شود، اما سرنگون میشود و سقوط میکند و سیاهی تا همیشه ادامه مییابد.
جیغ میکشد: «مامان! مامان!» اما او جوابش را نمیدهد. مامانش آن جا نیست.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب هنوز عشق بود |
نویسنده | فیول پرت |
مترجم | مسعود امیرخانی |
ناشر چاپی | نشر پیدایش |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 184 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-244-285-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی خارجی، کتابهای داستان و رمان عاشقانه خارجی |