معرفی و دانلود کتاب صوتی بلندی‌های بادگیر: عشق هرگز نمی‌میرد

عکس جلد کتاب صوتی بلندی‌های بادگیر: عشق هرگز نمی‌میرد
قیمت:
۱۶۹,۰۰۰ تومان
خرید کتاب صوتی
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی بلندی‌های بادگیر: عشق هرگز نمی‌میرد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی بلندی‌های بادگیر: عشق هرگز نمی‌میرد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی بلندی‌های بادگیر: عشق هرگز نمی‌میرد

کتاب صوتی بلندی‌های بادگیر: عشق هرگز نمی‌میرد نوشته‌ی امیلی برونته یکی از برجسته‌ترین داستان‌های رمانتیک ادبیات انگلیس به شمار می‌آید که با زبانی شیوا، عشق آتشین و نافرجام میان دو شخص کاملا متفاوت را روایت می‌کند.

امیلی برونته (Emily Jane Bronte) برای روایت رمان شگفت‌انگیز و حیرت‌آور خود چند راوی برگزیده است که هیچ‌کدام جزو کاراکترهای اصلی داستان نیستند. نیمی از رمان از زبان شخصی به نام لاک‌وود که مستأجر هیت کلیف در دوران میانسالی است، روایت می‌شود و نیمی دیگر را آلن دین برعهده می‌گیرد چرا که او خدمتکار قدیمی عمارت وودرینگ است و سال‌های بسیاری را با عشاق داستان سپری کرده است. آلن داستان خود را از روزهایی شروع می‌کند که آقای ارنشا با پسر بچه‌ای کولی به عمارت وودرینگ وارد می‌شود و این پسر همان هیت‌کلیف است.

هیت‌کلیف از همان روزهای اول ارتباط عمیقی با دختر ارباب به نام کاترین برقرار می‌کند که در دوران نوجوانی به عشق تبدیل می‌شود. کاترین هم هیت کلیف را به شدت دوست دارد اما رفتارهای و خلقیات متفاوت آن‌ها و اختلاف طبقاتی مانع ادامه‌ی این عشق می‌شود. پس از مدتی اتفاقاتی رخ می‌دهد که هیت کلیف نسبت به پسر ارباب کینه به دل می‌گیرد.

هیت‌کلیف در تمام داستان بین عشق و نفرت این خواهر و برادر در رفت و آمد است و هر آنچه انجام می‌دهد، برگرفته از احساسی است که نسبت به آن‌ها دارد. احساسات هیت‌کلیف حتی با مرگ اعضای این خانواده هم برطرف نمی‌شود و به نسل بعدی این خانواده منتقل می‌شود. هیت‌کلیف که نتوانسته به عشقش کاترین برسد و با او ازدواج کند، فقط به یک چیز فکر می‌کند و آن هم انتقام است. شعله‌ی آتش کینه هیث کلیف هر روز بیشتر از دیروز می‌شود.

چرا باید بلندی‌های بادگیر را بخوانیم؟

بلندی‌های بادگیر (Wuthering Heights) بدون شک یکی از درخشان‌ترین و بی‌نظیرترین کتاب‌های ادبیات کلاسیک جهان به شمار می‌آید. توصیفات زیبای بروتنه، عشق حیرت‌آور بین کاراکترهای اصلی داستان، شخصیت‌پردازی‌های زیبا، روابط خانوادگی پیچیده، باعث شده که این رمان کلاسیک جذاب‌تر شود و شما را تا پایان داستان با خود همراه کند.

از سوی دیگر، اگر می‌خواهید درمورد جامعه‌ی بسته‌ی دوران ویکتوریایی اطلاعاتی کسب کنید و آن را از نزدیک حس نمایید. به شما پیشنهاد می‌دهیم این کتاب صوتی را بشنوید.

امیلی برونته کیست؟

امیلی برونته در سال 1818 در روستای تورنتن یورک‌شایر در انگلستان چشم به جهان گشود. او برادری به نام برانول، یک خواهر بزرگتر به نام شارلوت و خواهر دیگری به نام آن دارد. هر یک از این خواهران به عنوان شاعر و نویسنده‌ی برجسته‌ی ادبیات انگلستان شناخته شدند و هر سه هم جوانمرگ شده‌اند. پدر آن‌ها کشیش و مردی سختگیر بود که زندگی را به کام فرزندان خود تلخ کرده بود و با مرگ مادر سخت‌گیری‌ها بیشتر هم شد. خواهران برونته بیشتر از هر چیزی به انزواطلبی مشهور هستند و روابط اندکی با دیگران داشتند. همین شرایط سخت موجب شد به سمت تخیل و نویسندگی روی بیاورند. آن‌ها در ابتدا برای نگارش کتاب‌هایشان از اسم مستعار استفاده می‌کردند. امیلی برونته در 30 سالگی بر اثر بیماری سل در حالی که تنها یک رمان و تعدادی شعر از خود به جای گذاشته بود، دار فانی را وداع گفت.

در بخشی از کتاب صوتی بلندی‌های بادگیر می‌شنویم:

وقتى سخن به اینجا رسید الن دین چند لحظه سکوت کرد و سپس بار دیگر به سخنانش ادامه داد: «آقا، آنچه راجع به کاترین و لینتون گفتم زمستان سال گذشته اتفاق افتاد، یعنى هنوز یک سال هم از آن ماجراها نگذشته است. سال گذشته به هیچ وجه نمى‌توانستم فکر کنم روزى بیاید که نزد شخص بیگانه‌اى بنشینم و سرگذشت این خانواده را برایش تعریف کنم. ولى از کجا معلوم که شما تا مدت زیادى نسبت به این خانواده بیگانه بمانید؟ شما هنوز جوان هستید و مطمئناً نمى‌خواهید براى همیشه مجرد بمانید و این زندگى گوشه‌نشینى را ادامه دهید و به نظر من ممکن نیست مردى کاترین را ببیند و عاشقش نشود. مى‌خندید! پس چرا وقتى حرف او را مى‌زنم این‌طور علاقمند و مشتاق به نظر مى‌رسید و گل از گلتان مى‌شکفد؟ چرا از من خواسته‌اید تصویر او را بالاى میز بخارى اطاقتان بگذارم؟ چرا... »

«دوست من، دست از این صحبت‌ها بردارید. خیلى احتمال مى‌رود که من او را دوست داشته باشم، ولى آیا او هم مرا دوست خواهد داشت؟ هیچ میل ندارم خود را با چنین وسوسه‌اى ناراحت سازم و آرامش روحى خود را برهم زنم. از آن گذشته خانه و زندگى من در اینجا نیست. من به دنیاى پرهیاهوى شهر تعلق دارم و دیر یا زود باید بدانجا باز گردم. حالا خواهش مى‌کنم صحبتتان را ادامه بدهید آیا کاترین از دستورات پدرش اطاعت کرد؟»

«بلى او مطیع پدرش بود. هنوز هم علاقه و محبت به پدرش قوى‌ترین عاطفه باطنیش بود. از آن گذشته پدرش به وى پرخاش نکرد. اربابم با عطوفت عجیبى با کاترین حرف مى‌زد و به او مى‌گفت که پس از مرگش یکه و تنها در میان جمعى از دشمنان و اشخاص پست‌طینت و کینه‌توز باقى خواهد ماند و تنها نصایح و راهنماییهاى او مى‌تواند ضامن صلاح و سعادتش باشد. اربابم چند روز بعد به من گفت: «خیلى دلم مى‌خواست لینتون نامه‌اى مى‌نوشت و یا سرى به کاترین مى‌زد. الن، راستش را بگو آیا خواهرزاده‌ام تغییرى کرده است و یا امید مى‌رود که وقتى بزرگتر شود اخلاق و رفتار شایسته‌ترى پیدا کند؟»

در جوابش گفتم: «آقا وى پسرى بسیار نازک نارنجى است و گمان نمى‌کنم آن قدر زنده بماند که به صورت مردى در آید. فقط مى‌توانم بگویم که به پدرش شباهتى ندارد و اگر میس کاترین به راستى آن‌قدر بدشانس باشد که با او ازدواج کند مى‌تواند وى را کاملاً تحت فرمان خود داشته باشد، مگر این‌که بخواهد چون عاشقى چشم و گوش بسته با وى رفتار کند. با وجود این، ارباب شما فرصت زیادى در پیش دارید تا به خوبى با اخلاق خواهرزاده خود آشنا شوید و تشخیص دهید که آیا واقعاً شایستگى همسرى دختر شما را دارد یا نه. کاترین چهار سال دیگر طول مى‌کشد تا واقعاً به سنى برسد که بتواند ازدواج کند.»

اربابم آهى کشید، سپس به طرف پنجره رفت و از آن‌جا نگاهى به سوى گورستان جیمرتن افکند. هواى آن روز بعدازظهر مه‌آلود بود، آفتاب رنگ پریده وسط زمستان به زحمت هوا را روشن مى‌ساخت و ما به سختى مى‌توانستیم دو درخت صنوبر و قبرهاى پراکنده محوطه قبرستان را ببینیم.

فهرست مطالب کتاب صوتی

نمونه 1
نمونه 2
نمونه 3
18 دقیقه
بخش اول
27 دقیقه
بخش دوم
27 دقیقه
بخش سوم
28 دقیقه
بخش چهارم
17 دقیقه
بخش پنجم
25 دقیقه
بخش ششم
38 دقیقه
بخش هفتم
38 دقیقه
بخش هشتم
36 دقیقه
بخش نهم - قسمت اول
20 دقیقه
بخش نهم - قسمت دوم
32 دقیقه
بخش دهم - قسمت اول
25 دقیقه
بخش دهم - قسمت دوم
36 دقیقه
بخش یازدهم
28 دقیقه
بخش دوازدهم - قسمت اول
25 دقیقه
بخش دوازدهم - قسمت دوم
40 دقیقه
بخش سیزدهم
36 دقیقه
بخش چهاردهم
32 دقیقه
بخش پانزدهم
22 دقیقه
بخش شانزدهم
34 دقیقه
بخش هفدهم - قسمت اول
20 دقیقه
بخش هفدهم - قسمت دوم
27 دقیقه
بخش هجدهم
15 دقیقه
بخش نوزدهم
20 دقیقه
بخش بیستم
32 دقیقه
بخش بیست و یکم - قسمت اول
23 دقیقه
بخش بیست و یکم - قسمت دوم
24 دقیقه
بخش بیست و دوم
30 دقیقه
بخش بیست و سوم
37 دقیقه
بخش بیست و چهارم
15 دقیقه
بخش بیست و پنجم
16 دقیقه
بخش بیست و ششم
44 دقیقه
بخش بیست و هفتم
26 دقیقه
بخش بیست و هشتم
22 دقیقه
بخش بیست و نهم
20 دقیقه
بخش سی‌ام
18 دقیقه
بخش سی و یکم
37 دقیقه
بخش سی و دوم
30 دقیقه
بخش سی و سوم
28 دقیقه
بخش سی و چهارم - قسمت اول
15 دقیقه
بخش سی و چهارم - قسمت دوم

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی بلندی‌های بادگیر: عشق هرگز نمی‌میرد
نویسنده
مترجمپرویز پژواک
راویمریم پاک ذات، آرمان سلطان زاده
ناشر چاپیانتشارات نگاه
ناشر صوتی آوانامه
سال انتشار۱۳۹۸
فرمت کتابMP3
مدت۱۸ ساعت و ۴ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان عاشقانه خارجی
قیمت نسخه صوتی

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی بلندی‌های بادگیر: عشق هرگز نمی‌میرد

مهرداد یاری
۱۴۰۰/۱۲/۱۱
خیلیا میگن این کتاب عاشقانه‌ترین داستان انگلیسه ولی حقیقتا بیرون کشیدن عشقی که ما همیشه انتظارشو داریم از این داستان خیلی سخته، بیشتر کینه و دشمنی دیده میشه هدکلیف شباهتی به یه عاشق شریف رو نداره حتی اون به اندازه کسی که بی سرپرست و بدبخت بوده و این خانواده نجاتش دادن هم کمی سپاسگزاری نداشت و عین و یک تومور به سرطانی بدخیم توی این خانواده تبدیل شد در مقابل یک مشت انسان ضعیف النفس و ترسو در مقابلش بودن. ما تا پایان فقط ناراحت و ناراحت تر میشیم و هدکلیف هر کاری که دلش خواست کرد و در آخر هم با احترام باهاش رفتار شد.
کتاب بیشتر بلندی‌های بادگیر بود و اسم عشق هرگز نمی‌میرد واقعا به داستان بی ربطه!
گوینده‌ها عالی بودن و از صداشون لذت بردیم. زیبایی کتاب هم به روایت خوب و رئال بودن اونه که روابط شخصیت هاش خیلی آدمو درگیر میکنه.
البته من یه کتابخوان آماتور و کم دانش هستم.
شیوا جهانگیری
۱۴۰۲/۰۳/۱۹
خب پس اجازه بدین از راوی شروع کنم. ایشون به تنهایی میتونه بهترین کتاب رو با صداشون به یک اثر هنری اعصاب خرد کن تبدیل کنه. خب این خانم راوی احتمالا سابقه این کار رو داشته یا اینکه یک مدیر گروهی یا ناظری چیزی بالا سرشون بوده انقدر بی تجربه که یک دفعه هوار میکنه و یک جمله رو میگه و باز با صدای خیلی به آروم شروع ادامه میکنه. ادم موقع گوش دادن گاهی انقدر صدا نخراشیده ونوسان داره و یهو اوج میگیره در اون لحظه ادم میخواد دست به جنایت بزنه. از اقای سلطان زاده نیز خبری نبود. من بخاطر ایشون کتاب رو خریدم. در مورد داستان فکر میکنم منظورش این بود که افراد با اینکه از گذشته تجربیات سختی داشتند و شناخت کافی از یه ادمی مثل هت کلیف داشتن ولی در هر مرحله‌ای که یکی میخواد توی دام کثیف اون بیوفته جدی و مصمم رفتار نمیکنن و ادما بی اراده درون گردباد هیت کلیف نابود میشن. خرد میگه که از تجربیاتمون نهایت استفاده رو ببریمشخصیتهای قربانی درنهایت کودنی و ابلهی. اما خانم راوی افتضاح کردن. نام عشق هرگز نمیمیرد ربطی به داستان ندارد. داستان ضدو نقیض است چون یکجا رتکلیف علنا به دایه میگوید هدفش چیست ولی دایه اهمیتی نداده د اصلا اصلا ارزش نقد نظر دادن ندارد. از اصل ایراد دارد اینکه رت کلیف بچه اون خانواده نبوده و پسر خانواده دشمنش بوده خب پدر و مادر خانواده ارنشا که فوت کردن پسر میتونست براحتی رت کلیف رو بیرون کنه. کاری نداشته.
📚الناز محمدی📚
۱۴۰۱/۰۸/۱۱
🍁 کتابی بسیار حرفه‌ای با داستانی گیرا. نمیشه ادبیات انگلیس رو بشناسی، اما خواهران برونته رو نه!
اسم کتاب، اسم جایی بلند توی دشته که بادگیر هست، و اونجا یه خونه‌ای وجود داره که توی اون منطقه خیلی معروفه. خونه‌ای هست و‌خانواده‌ای داره به اسم ارن شا، با چند فرزند و دختر کوچیکشون‌ کتی هستش. یه شب از
پدر خانواده وقتی سفر میاد به عنوان سوغات برای خونه پسری به اسم هیت کلیفت میاره و به خانواده هم میگه که اون یتیمه و اونو به فرزندخوندگی قبول کرده.
وقتی پدر خونه میمیره، پسر بزرگ که از هیت کلیفت دل خوشی نداره، با اون به بدترین شکل مثل یه برده رفتار میکنه. درحالیکه میبینیم که کتی دختر کوچیک خونه عاشق هیت کلیفت شده و دوست نداره که باهاش کسی بدرفتاری کنه!
توی همسایگی خانواده ارن شا، خانواده‌ای متوول زندگی میکنه که پسری دارن به اسم ادگارد که اون هم عاشق کتی میشه.
کتی که عاشق هیت کلیفت هستش، برای اینکه بتونه اموال ادگارد رو بر دست بیاره، و از این طریق بتونه هیت کلیفت رو از دست برادرش نجات بده، زن ادگارد میشه. اما هیت کلیفت که این نیت کتی رو نمی‌دونه، برای مدتی طولانی به یکباره اونجا رو ترک میکنه. و بعد از چند سال وقتی برمیگرده جوونی برومند و پولدار شده!! خواهر ادگارد که مجرده عاشق کلیفت میشه! برادر بزرگ کاترین که همسرش رو زمان زایمان از دست داده بود، حالا یه قمارباز شده که همه داشته هاشو از جمله خونه ارن شا رو توی قمار به هیت کلیف میبازه…
و در آخر کاترین جبران اشباهاتش رو با مرگش داد. هیت کلیفت بر اثر عذاب وجدان و عذاب دوری از کتی به جنون مبتلا شد و‌ از دنیا رفت… در کل کتابی بود که همه به اندازه اشتباهاتشون تاوان دادن. کتاب زیبایی بود☘️
Amber hred
۱۴۰۳/۰۳/۱۲
کتاب بلندی‌های بادگیر اثر امیلی برونته رو پیشنهاد میکنم. از لحاظ کاراکتر سازی بخوام بگم کامل مشخص هستش که هر کاراکتر عمق زیادی داره و لایه لایه به مرور مشخص میشه. بیشترین جذابیت رو کاراکترسازی و ساختاری داره. قبول دارم که جایی از داستان طوری بود که کمی برای من به شخصه تحمل ناپذیر بود اما ارزشش رو و داشت که تا آخر گوش دادم.. فکر میکنم اون قسمت که کمی خسته کننده به نظر می‌رسید به این دلیل بود که کاراکتری در داستان نبود که خواننده بتونه احساس نزدیکی بکنه. هیدکلیف شده بود کاراکتر منفی کاراکتر‌های دیگه یا منفور بودند یا ترحم آمیز. اما امیلی برونته با مهارت قشنگی که داره تونسته بود در آخر این ضعف رو جبران کنه.
Yasna Ava
۱۴۰۱/۱۱/۱۶
بنظرم رمان در عصر خودش یعنی قرن نوزدهم بداعتی محسوب می‌شده و قطعا خوانندگان ان دوران حوصله بیشتری برای خواندن توصیفات طولانی و رخدادهای کند داشته اند، با توجه به این ویژگی‌ها بنظرم داستان زیبایی بود که نشان می‌داد انسانها بی دلیل بد و شرور نیستند و بدطیتی شان ناشی از تربیت غلطی است که در دوران کرده کودکی تجربه اند، علاوه بر این رمان بازتابی از قوانین حاکم بر جامعه است که نشان می‌دهد، زن در جامعه اروپایی آن دوران از حق و حقوق اجتماعی برخوردار نبوده و مردها برایش تصمیم می‌گرفتند. درکل خواندن این کتاب را پیشنهاد می‌کنم مخصوصا که خوانش آن بسیار خوب و عالی بود.
اعظم صادقی
۱۴۰۲/۱۰/۱۷
با سلام و احترام خدمت خواننده‌ی آینده کتاب خوبی بود از نظر دایره‌ی لغات عالی بود و راوی نیز عالی بود هر دو خواننده کناب عالی بودن
ولی این عشق واقعی نبود که انتظارش رو داستم تنها کسی که در این کتاب عاشق واقعی بود هیرتن بود که عشق دل سختش رو نرم کرده بود و به هیچ کسی بدی نکرد و خوب زندگی کرد و آدم
اینکه دیگه با خوندن این کتاب میترسه به کسی کمک کنه اون بچه رو به خونه آورد و کل زندگی شون رو تحت الشعاع قرار دادو نابود کرد همه رو به دامن مرگ کشوند و نویسنده خیلی راحت درباره‌ی مرگ حرف میزد و شخصیت‌ها عمر کوتاهی داشتن و انگار مرگ رو خیلی نزدیک به تصویر کشیده بودن
محسن یوسفی
۱۳۹۹/۰۷/۱۶
یک داستان ضعیف که هیچ نشانی از عشق نداره و فقط در مورد چند نسل از یک سری خانواده بیمار روحیست که به دنبال آزار هم هستند و سیر اتفاقات به شکلی کاملا ساده لوحانه پیش میره و اگر شخصیت‌ها کوچک‌ترین بهره هوشی داشتند اینقدر ساده گول شخصیت بد داستان رو نمی‌خوردن
خوندن و شنیدنش رو به هیچ عنوان توصیه نمیکنم حتی با دو گوینده بی نظیرش
شبنم ملکی
۱۴۰۱/۱۱/۰۹
کتاب فکر می‌کنم برای عصر خودش یعنی قرن نوزدهم کتاب بی بدیلی بوده، جالب اینکه من ۱۵ سال پیش که این رمان را خونده بودم نسبت به الان جذابیت بیشتری برام داشت و شاید دلیلش این بوده که من ۱۵ سال پیش هیچ آشنایی با دوست داشتن و عاشق شدن واقعی نداشتم و اتفاقاتی که در داستان میافتاد رو بعنوان عشق قبول داستان میکردم، در بسیار از بخش‌های خیالی و خارج از واقعیت پیش میره یعنی به راحتی و یکی یکی شخصیت‌های اصلی داستان رو حذف میکنه. و همین موضوع باعث تعجب و سردی خواننده میشه،
ولی در آخر ارزش خواندن دارد
راشین مظفری
۱۴۰۰/۱۲/۰۱
نکته جالب توجه برای من این بود که مثل کتاب صد سال تنهایی گذر سالها و اتفاقاتی برای دو نسل از یک خانواده می‌افتد را از زبان یک خدمتکار وفادار به تصویر می‌کشد. و نویسنده با هنرمندی تمام همانند داستایوفسکی ما را وا می‌دارد در بعضی موارد با شیطانی‌ترین شخصیت‌ها همدردی کنیم. یک مورد دیگر که زیاد تاکید و شده بود لزوم استفاده از هر دوی عقل احساس برای تصمیم در مورد ازدواج است و اینکه بدون وجود هر کدام از این موارد ازدواج منجر به فاجعه‌ای عظیم خواهد بود.
مژگان درفشی
۱۴۰۱/۰۹/۲۸
سلام و درود
این کتاب یک کتاب روانشناسی رمان وار کلاسیک است. بلندهای بادگیری که عمارت داستان را درون خود جای میدهند پر از طوفان و هیاهو. عقده، کینه و نفرت و در آخر حسرت داشتن یک عشق که ثمر بدهد و به ثبات برسد. به نظر شخصی من ارزو و حسرت عشق بود تا عشق راستین بین دو نفر. نویسنده به خوبی عقده‌ی شخصیت
و مهر طلبی و تاثیر آن بر نسل بعدی را به تصویر میکشد. با سپاس فراوان از گویندگان کتاب، که به مانند نمایشنامه‌ی خوب اجرا کرده‌اند و از شیوایی بیانشان لذت بردم. ممنونم از کتابراه
مهرناز نورآذر
۱۴۰۲/۰۱/۲۵
اول روایت عمرانی رو خریدم و دیدم خوانش و ترجمه بسیار بدی داره، به هوای آقای سلطانی این نسخه رو خریدم و صدای راوی زن این داستان کسل کننده رو بدتر کرد، انصافا هر رمان کلاسیکی ارزش خوندن نداره، مثلا رمان ترغیب کجا و این کجا. این کتابو ۱۲-۱۳ سالگی خونده بودم و خیلی دوست داشتم ولی دوباره که شنیدم متوجه شدم به درد همون نوجوانی میخورده، ضمنا الن دین خدمتکار تو جریان کاترین اول و دوم نشون داد که چقدر گاف میده و کلی دسته گل به آب داده بود
زهرا محسن زاده
۱۴۰۱/۱۱/۰۴
علیرغم اینکه این رمان جزء کتابهای خیلی معروف می‌باشد اما من از خواندن (شنیدن) آن لذت نبردم.
شاید دیگر این نوع داستان‌ها نیاز خواننده امروز را ارضا ننماید. به ظاهر رمان عاشقانه بود اما سرتاسر پر رذالت و حماقت بود. نویسنده به هر دستاویزی چنگ زده بود تا بتواند داستان را پیش ببرد فارغ از اینکه نیم هم
نگاهی به شعور و درک خواننده داشته باشد، پرداختن به جزییات بیش از حد خارج از حوصله بود.
نتوانستم با این کتاب ارتباط برقرار کنم.
مژگان مهرعلیان
۱۴۰۲/۰۵/۰۷
از لحاظ خوانش کتاب من صدای خانم پاک ذاتو دوست داشتم البته قسمت‌هایی که با خوانش آقای سلطان زاده هست کمه. ولی در کل صداها و تغییرشون عالیه. درمورد متن داستان اصلا انتظار یه عاشقانه را نداشته باشین بلکه بیشتر به نظرم انتقام جویی و کینه توزی را نشان میده در طی دو نسل. به عنوان کتاب‌های کلاسیک که معروف هستند ترجیح دادم خونده باشم اما جزو کتابای محبوب من نبود. شاید برای دوره‌ی خودش کتاب خیلی قوی محسوب میشده
nazanin ghadimi
۱۴۰۱/۱۲/۱۷
خود داستان بسیار گیرا بود و شخصیتهای فوق‌العاده‌ای در آن بود اما راویها! در نسخه نمونه راوی بیشتر داستان وجود نداشت! اساسا با اینکه کتاب صوتی مثل تئاتر اجرا شود با انواع صداها مخالف هستم! به عقیده من کتاب صوتی باید مثل قصه‌گویی باشد نه یک تئاتر رادیویی با نواع صداهای مختلف و‌موزیکهای متن شوک دهنده! در مورد این کتاب صوتی، صدای راوی بیشتر داستان که صدای یک خانم است اصلا صدای راوی در نسخه نمونه نبود گیرایی نداشت!
بهاره محمدی اسفه
۱۳۹۹/۱۲/۲۹
به نظرم داستان را زیادی پیچ و تاب داده بود و میشد خیلی کوتاه تر بیان کرد.
جملات سرشار از تکرار بود و چندین کلمه مترادف رو پشت هم ردیف میکرد.
اینجور داستان‌ها بیشتر به درد فیلم و سریال میخورند
گویندگی عالی بود و پر احساس و نقطه قوت کار بود.
تا کنون چندین رمان با صداهای خانم پاک ذات و آقای سلطان زاده شنیدم که همه عالی روایت شدند و اینجا هم که این همکاری بسیار خوب بود.
مشاهده همه نظرات 178

راهنمای مطالعه کتاب صوتی بلندی‌های بادگیر: عشق هرگز نمی‌میرد

برای دریافت کتاب صوتی بلندی‌های بادگیر: عشق هرگز نمی‌میرد و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.