معرفی و دانلود کتاب مسافر

معرفی کتاب مسافر

کتاب مسافر نوشته‌ی زهره زاهدی داستان زندگی دختری را روایت می‌کند که برای رسیدن به ثباتی درونی اقدام به مهاجرت می‌کند. رمان با روایتی از عشق نوجوانی شخصیت اصلی آغاز می‌شود و زندگی او را مرحله به مرحله روایت می‌کند.

درباره‌ی کتاب مسافر

زهره زاهدی در کتاب مسافر، زندگی دختری را به تصویر کشیده که در کودکی مادرش را از دست داده و نتوانسته ارتباط خوب و مؤثری با پدرش ایجاد کند. پدرش نیز از پس دشواری‌های تربیت یک دختر نوجوان برنمی‌آید. این وظیفه را اول مادربزرگش به عهده می‌گیرد، اما پس از مدتی، مادربزرگ نیز از دنیا می‌رود. در نهایت دختر را به پانسیون راهبان مسیحی می‌برند تا آنجا درس بخواند و تربیت شود. اما پس از چندی، محیط آزاردهنده‌ی پانسیون او را از خود می‌راند. او پدرش را با خودکشی تهدید می‌کند و به آغوش خانه بازمی‌گردد.

از طرفی پدر دوست دارد زن بگیرد، اما دختر، نامادری آینده را چونان رقیبی در برابر مهر و محبت پدر می‌بیند. اما سرانجام پس از اتفاقات بسیار، با این ازدواج موافقت می‌کند. دختر پس از چندی، علی‌رغم مخالفت پدر تصمیم می‌گیرد مهاجرت کند. او به انگلیس و ایتالیا می‌رود.

دختر در گیر و دار ماجرایی عشقی، با یک پسر اشرافی ازدواج می‌کند و در یک قصر زندگی جدید خود را آغاز می‌کند. اما این ازدواج به طول نمی‌انجامد و پیوند زناشویی آنان گسسته می‌شود.

پس از سال‌ها اصرار پدر برای بازگشت، دختر بالاخره تصمیم گرفته به کشور خودش بازگردد. در راه خانه، او خاطراتش را مرور می‌کند و بخشی از پیرنگ داستان به همین شیوه پیش می‌رود.

داستان مسافر، مضامین بسیاری را در خود جای داده که مهم‌ترین آن‌ها سفر از خود و در خود است. شخصیت اصلی داستان به سفر می‌پردازد تا جایی را بیابد که برای اوست. جایی که بتواند با آرامش به زندگی کردن ادامه دهد. سفر عنصر اصلی داستان مسافر است. از مضامین دیگر داستان، می‌توان به عشق، نقش دین در زندگی، مهاجرت، رابطه با خانواده، زندگی زناشویی، دشواری‌های زندگی و... اشاره کرد.

زهره زاهدی در رمان مسافر، از زبانی ساده و گیرا بهره برده است. عاطفه‌ی زنانه‌ی جاری در داستان، به همراه زبان روان و روشنش، خواننده را با روایت همراه می‌کند.
داستان به فصل‌هایی تقسیم شده که اسم هر فصل، محتوای آن را تقریباً روشن می‌کند. برخی از این فصل‌ها از زبان راوی و برخی از زبان شخصیت اصلی روایت شده‌اند. به عبارتی نویسنده از دو زاویه‌ی دید اول‌شخص و سوم‌شخص در این داستان بهره برده است.

کتاب مسافر نوشته‌ی زهره زاهدی توسط انتشارات کتاب‌سرای نیک به چاپ رسیده است.

کتاب مسافر برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به داستان‌های واقع‌گرا که حاوی عاطفه‌ی زنانه هستند، مناسب است.

در بخشی از کتاب مسافر می‌خوانیم

در اولین شب اقامتم در خوابگاه مدرسه، داشتم بلوزم را در می‌آوردم لباس خواب بپوشم، که راهبه مسئول خوابگاه چشمش به گردنبندم افتاد و آن را از گردنم باز کرد. خیال کردم می‌خواهد تماشایش کند. دست از تعویض لباس کشیدم و منتظر ایستادم تا پسم بدهد. اما ظاهراً خیال پس دادن نداشت. زنجیر گردنبند را در مشتش جمع کرد و خواست در جیبش بگذارد. چشم‌هایم گرد شد و زبانم بند آمد. در خانه هرگز ندیده بودم کسی با اموال دیگری چنین کاری بکند. به رویم نیاوردم و گفتم: «گردنبندم؟» انگشت سبابه‌اش را به چپ و راست حرکت داد و نُچ‌نُچ‌کنان گفت: «این جا نه. این جا نمی‌شود. اگر بخواهی می‌توانی صلیب یا تصویر حضرت مریم به گردنت بیندازی، اما این یکی نه. این پیش من می‌ماند و هر وقت خواستی از این جا بروی به تو پس می‌دهم». گردنبند را در کشوی میز کنار تختش انداخت، درش را قفل کرد و کلید را در جیبش گذاشت و سراغ شاگرد دیگری رفت.

در آن لحظه از عیسی و مریم و خود خدا که در نظرم این همه بیرحم بود که گردنبندی را نمی‌توانست به گردن دختربچه‌ای تنها و ترسیده ببیند، منزجر شدم.

در پایان هفته که فهمیدم ناچاریم روزهای یکشنبه به کلیسا برویم با خودم عهد کردم حتی اگر مجبورم کردند لب‌هایم را تکان بدهم، هرگز دعا نخوانم و در دلم با هیچ کس حرف نزنم.

در خانه کودکی من کسی نماز نمی‌خواند، اما در شب‌های قدر یا در هر مناسبتی که به نوعی به حضرت علی مربوط می‌شد، حال خاصی بر اهالی خانه حاکم می‌شد. من آن حال را نمی‌فهمیدم، اما آن ساعات خاص تنها زمانی بود که احساس دلشوره نمی‌کردم. انگار زمین زیر پایم دیگر نمی‌جنبید و قرار می‌گرفت. آن شب که آن راهبه در مقابلم ایستاد و آن گردنبند را در مشتش فشرد و به من نداد، از حضرت علی بیشتر از همه قهر کردم که هیچ کاری برایم نکرد.

فهرست مطالب کتاب

بازگشت
صدف
رقیب
گذار
واکنش
عزیمت
ایتالیا
عشق
انتظار
قصر جادو
عروس کنتس بارتی
ازدواج با شاهزاده سوار بر اسب سپید
زندگی در قصر بارتی
یاسمن
خانواده
بن‌بست
سایه روشن
سلام
مندا
غریبه‌ها
خانه
قوس
پیچ تند
شکر تلخ
دغدغه
شب
سرگشته
از دور
ایستگاه آخر
کشتی‌شکسته
پرده آخر طلوع