معرفی و دانلود کتاب فرار کن خرگوش
برای دانلود قانونی کتاب فرار کن خرگوش و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب فرار کن خرگوش
کتاب فرار کن خرگوش یکی از برجستهترین آثار جان آپدایک است که او را بهعنوان نویسندهای توانمند به دنیا معرفی کرد. این رمان، روایتگر زندگی مردی است که از گذشتهی پرهیجان خود به یک روزمرگی ملالآور رسیده است اما یک روز تصمیم میگیرد با ترک همسر و فرزندش، رو به سوی کامیابی خودش قدم بردارد بیآنکه بداند سرگردانی میان انتخابها و تصمیمات تمامی ندارد. گفتنیست این رمان فینالیست جایزهی کتاب ملی بوده است.
دربارهی کتاب فرار کن خرگوش
جان آپدایک (John Updike) در کتاب فرار کن خرگوش (Rabbit, Run) سه ماه از زندگی هری انگستروم را روایت میکند؛ مردی که در دوران دبیرستان برای خودش یک ستارهی بسکتبال بوده و به خاطر ظاهرش به خرگوش معروف شده است اما حالا در بیستوششسالگی، در میانهی یک زندگی معمولی، ازدواجی کسالتبار و شغلی ناخوشایند دستوپا میزند.
کتاب فرار کن خرگوش با شرحی از همین دوران دلزدگی خرگوش آغاز میشود؛ اولین سالهایی که او بزرگسالی را تجربه میکند. در حالی که از اغلب دوستان قدیمیاش به دور افتاده و بهعنوان یک فروشندهی ساده برای یک شرکت کار میکند، جنیس همسرش دومین فرزندشان را باردار است و همگی در خانهای هم در حومهی شهر زندگی روزمرهی خود را میگذرانند اما خرگوش در یک لحظه تصمیمی ناگهانی میگیرد.
او درست در زمانی که برای یک خرید معمولی از خانه بیرون رفته، تصمیم میگیرد با ماشینش به سمت جنوب گاز بدهد و از این زندگی کارمندی پرکسالت فرار کند. هرچند در راه با حرف یک مرد متزلزل میشود و به ناچار برمیگردد اما پس از بازگشت به محلهشان به جای اینکه به خانهی خودش برود، سر از خانهی مربی سابق بسکتبالش درمیآورد و همین کار، باعث ورود او به مسیر پرفرازونشیبی از تجربهها میکند.
جان آپدایک در رمان فرار کن خرگوش مردی را به تصویر میکشد که در کشمکش میان غریزه و منطق سرگردان شده و بین دوراهی رضایت درونی خودش و تأیید عرف و جامعه قرار گرفته است. در این شرایط، در موقعیتهای مختلفی قرار میگیرد که او را به انتخاب وامیدارند تا میان کامیابیهای شخصی و وظایفش در قبال خانواده یکی را برگزیند. او با ترک خانواده، خود را به جریان پرتلاطمی میسپرد اما تردیدی ندارد که در مسیر درستی پیش میرود.
این رمان که اولین بار در سال 1960 به انتشار رسید، اولین جلد از یک مجموعهی پنجگانه به شمار میآید. جان آپدایک در رمان فرار کن خرگوش، از سرگشتگی میان مسئولیتهای ازدواج، وظایف حرفهای، امیال جنسی، ایمان و تلاش برای رستگاری سخن میگوید، اثری که نه تنها از نظری ادبی شما را اغنا میکند، بلکه با مفاهیم پنهان در زیرلایههای داستانی نیز شگفتیتان را برمیانگیزد.
کتاب فرار کن خرگوش، این رمان خواندنی را سهیل سمی به فارسی برگردانده و انتشارات ققنوس برای نشر آن اقدام کرده است.
نکوداشتهای کتاب فرار کن خرگوش
- اثری درخشان و تأثیرگذار. جان آپدایک با نگاهی پرشفقت و روشن و نثری شفاف، اندوه خرگوش را به اندوه ما و خودش تبدیل میکند. (واشنگتن پست)
- قدرت این رمان مانند آثار توماس هاردی از القای این حس برمیآید که جهان مثل آسمانی از ناامیدی، سرنوشت ما را تحت کنترل گرفته است. در این کتاب رنجی واقعی و اندکی ترس و حیرت به چشم میخورد. (نشریهی آمریکایی اسکوایر)
- داستانی دردآلود دربارهی فقدان و سرگشتگی که با نثری پراحساس نوشته شده اما به شکلی دقیق این احساس با کنترل جان آپدایک مهار میشود. (کانزاس سیتی استار)
اقتباس سینمایی از کتاب فرار کن خرگوش
- در سال 1970 جک اسمایت (Jack Smight)، کارگردان آمریکایی با الهام از رمان فرار کن خرگوش، یک فیلم درام با همین نام ساخت.
کتاب فرار کن خرگوش برای چه کسانی مناسب است؟
اگر برای خواندن یک رمان اجتماعی و روانشناسی که در عین سرگرمکنندگی، شما را به فکر فرو میبرد آمادهاید، پس توصیه میکنیم خواندن این کتاب را از دست ندهید.
در بخشی از کتاب فرار کن خرگوش میخوانیم
نور بیمارستان درخشان و آبى و بىسایه است. از سالنى با کفِ لینولئومپوش که تا میز اطلاعات غرق بوى اِتِر است مىگذرد. به راهبه پشت ماشین تحریر مىگوید: «آنگستروم. گمونم همسرم اینجاست.» دورِ صورتِ گوشتالوى راهبه مثل کیکهاى فنجانى پارچه کتانِ دالبردار کشیده شده است. راهبه به کارتهاى هرى خرگوش نگاهى مىاندازد و مىگوید: «بله.» لبخند مىزند. عینک کوچکش از چشمهایش فاصله گرفته و به چربىهاى روى گونههایش بند شده است. با نوک خودکار صورتىرنگش به گوشهاى اشاره مىکند و مىگوید: «مىتونین همون جا منتظر بمونین.» دست دیگر راهبه در کنار ماشین تحریر است، روى رشتهاى از مهرههاى سیاه به اندازه دانههاى گردنبندى که یک بار در جاوه به مناسبت کریسمس براى جنیس خریده بود. همان جا مىایستد و به گوشهاى خیره مىشود و منتظر است تا از زبان راهبه بشنود، چند ساعته که آوُردنش، شما کجا بودین؟ باورش نمىشود که راهبه با او نیز مثل یکى دیگر از صدها مردى که به زودى پدر مىشوند رفتار مىکند. همان طور که خیره مانده، دستِ سفید و بدونِ عصبِ راهبه که هرگز نور خورشید بر آن نیفتاده، گردنبند سیاه را از روى میز برمىدارد و در جیب دامنش مىگذارد.
دو مرد دیگر قبل از او در سالن انتظار منتظر بودهاند. اینجا سالنِ ورودىِ جلوى بیمارستان است؛ مردم مدام داخل و خارج مىشوند. هرى خرگوش روى صندلىِ فُرمِ چرم با دستههاى کرومى مىنشیند و با لمس فلز و صداى آهسته و خَفىِ صندلى این فکر به ذهنش مىرسد که در ایستگاه پلیس است و آن دو مرد دیگر هم پلیسهایى هستند که دستگیرش کردهاند. انگار به عمد وجود او را نادیده مىگیرند. در عین آشفتگى و عصبیّت مجلهاى از روى میز برمىدارد. مجلهاى براى کاتولیکهاست به قطع ریدرز دایجست. سعى دارد داستان وکیلى را در انگلیس بخواند که به ماجراى غیرقانونى و غیرمنصفانه بودنِ توقیفِ اموالِ کلیساها توسط هنرىِ هشتم علاقهمند مىشود، چنان علاقهمند که سرانجام به کلیساى کاتولیک رُم مىپیوندد و عاقبت راهب مىشود. دو مرد کنار گوش همدیگر زمزمه مىکنند؛ شاید یکیشان پدر آن دیگرى است. مرد جوانتر مدام دستهایش را به هم مىمالد و با شنیدن زمزمههاى مردِ مسنتر سر تکان مىدهد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب فرار کن خرگوش |
نویسنده | جان آپدایک |
مترجم | سهیل سمی |
ناشر چاپی | انتشارات ققنوس |
سال انتشار | ۱۳۹۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 397 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-311-753-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان روانشناسی خارجی |