معرفی و دانلود کتاب صوتی حیاط شیطان

معرفی کتاب صوتی حیاط شیطان

کتاب صوتی حیاط شیطان اثری از ایوو آندریچ، برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات در سال 1961 است. آندریچ در این تمثیل سیاسیِ مهیج و متفاوت، راوی ماجراهای پرفرازونشیبی است که در مکانی موسوم به «حیاط شیطان»، مخوف‌ترین زندانِ دوران حکومت عثمانی، رخ می‌دهد.

درباره‌ی کتاب صوتی حیاط شیطان

زمستان است و آن‌قدر برف باریده که همه‌جا یک‌دست سفیدپوش شده و ابعاد و اندازه‌ی هیچ‌چیز را نمی‌توان از زیر این همه برف تشخیص داد. برف گورستان کوچک را نیز از نگاه‌ها پنهان کرده و تنها نوک صلیب‌های بلند را آن‌هم به‌سختی می‌توان تشخیص داد. خاکسپاری برادر پتار است؛ همان کسی که چند روز پیش از پنجره‌ی حجره‌اش، تاریک‌روشنِ جهان رخوتناکِ یخ‌زده را در سکوتی که با صدای تیک‌تاک ساعت‌های دیواری شکسته می‌شد، مشاهده می‌کرد؛ همان ساعت‌های دیواری که خودش آن‌ها را تعمیر کرده بود و همین‌حالا هم تک‌وتوک کار می‌کردند. همان مردی که در واپسین روزهای حیاتش، از استانبول داستان‌ها می‌گفت و همان او که بدون تفهیم اتهام، محبوس و مجازات می‌شد...

تاریخ گوشه‌ و کنارِ جهان مملو از رخدادهای گوناگونی است که به‌قلم ادیبانِ آن قلمرو به شعر و داستان درمی‌آیند. ایوو آندریچ (Ivo Andrić) خالق کتاب صوتی حیاط شیطان (The Damned Yard) برای آنانی که می‌شناسندش، نویسنده‌ای یوگسلاو است اما او در مجارستان زاده شده و رشد و بالندگی‌اش در دوران سلطنت عثمانی‌ها گذشته است. آندریچ در طول زندگی خود تجربه‌های متفاوتی از سفیری یوگسلاوی در آلمان تا تحمل حبس‌های خانگی متعدد را از سر گذرانده است. تجارب زندگی و مصائب گونه‌گونی که مردمان سرزمینش پشتِ سر گذاشته‌اند باعث شد تا به نگاشتنِ داستان‌هایی در ترسیم حال و اوضاع زمانه‌ی خود دست بزند و تصاویر حماسی، شاعرانه و نمادینی که پدید آورد، جایزه‌ی نوبل ادبیات را برای او به ارمغان آوردند.

ایوو آندریچ رمان حیاط شیطان را در سال 1954 نوشت. آندریچ در این کتاب از جمیل می‌گوید؛ مردی دل‌شکسته که از وصال عشق ناامید شد و مطالعه‌ی تاریخ را برای گذران روزها و فراموشی غم‌اش برگزید. ماجرای زندگی جم، برادر بایزید دوم، سلطان عثمانیِ قرن پانزدهم میلادی چنان اثری بر جمیل گذاشت که او اندک‌اندک در این شخصیت تاریخی مستحیل شد و این از خودبیگانگی و فقدان هویت، در نهایت جمیل را راهی حیاط شیطان، بدنام‌ترین زندانِ تاریخ عثمانی کرد. جمیل در زندان جز برادر پتار، موعظ مسیحی بیگناهی که در این زندان محبوس بود، همدمی نداشت. برادر پتار به دلیل یک اشتباه و بر پایه‌ی سوءتفاهمی عجیب و باورنکردنی به این زندان فرستاده شده بود. زندگی جمیل از سوی برادر پتار در بستر مرگ برای راهبی دیگر روایت شده است و از این روایت و فراز و نشیب‌های زندگی دیگر محبوسان و نگهبانان این زندان منحوس است که ما در کتاب صوتی حیاط شیطان می‌شنویم.

کتاب صوتی حیاط شیطان، روایتی رئالیستی جادویی است از هراس گناه، غرابتِ معصومیت و آمال و آرمان‌های گم‌شده‌ی انسانی؛ داستانی‌ست درباره‌ی تیره‌روزی و ترس، جهالت و فقدان آگاهی و شناخت در انسان. ایوو آندریچ با چیره‌دستیِ کم‌نظیری مخاطب را با خرده‌‌روایت‌های این کتاب همراه می‌کند. او هنرمندانه شخصیت‌های متفاوتی خلق کرده و حضور هر یک از آنان را به نشانه‌ای نمادین برای بیان مقاصد خود تبدیل نموده است. حیاط شیطان روایتی ساده دارد اما در عین روانی و سادگی مملو از اشارات سیاسی و اجتماعی ا‌ست. از دیگر مهارت‌های آندریچ در این کتاب، واداشتنِ مخاطب به حرکت از یک راوی به راوی دیگر و نوسان از یک روایت به روایت دیگر است؛ اقدامی که به شاعرانگی و جا افتادنِ زبان کنایی در اثر انجامیده است. حیاط شیطان، احساسات انسانی را نشانه گرفته است و مانند اغلب داستان‌های نمادین، پویا و هدفمند است.

شاید برای شما جالب باشد که بدانید در سال 1961 که ایوو آندریچ توانست نوبل ادبیات را از آن خود کند، چه کسانی در فهرست نامزدهای دریافت این جایزه قرار داشتند. آندریچ با کنار زدنِ جی. آر. آر. تالکین، رابرت فراست، جان اشتاین بک و... توانست در این رقابت به پیروزی برسد و همین موضوع می‌تواند به دلیلی لازم و کافی تبدیل شود تا کتاب صوتی نه‌چندان شناخته‌شده‌ی حیاط شیطان را به اثری ارزشمند و شنیدنی تبدیل کند.

کتاب صوتی حیاط شیطان را به همت رادیو گوشه در همکاری با انتشارات خوب، با ترجمه‌ی سهیل سمی و صدای گرم اشکان عقیلی‌پور می‌شنوید.

کتاب صوتی حیاط شیطان برای چه کسانی مناسب است؟

شنیدنِ کتاب صوتی حیاط شیطان برای علاقه‌مندان به ادبیات اروپای شرقی و همین‌طور دوست‌داران آثار سیاسی-اجتماعی تجربه‌ای متفاوت و به‌یادماندنی خواهد بود.

در بخشی از کتاب صوتی حیاط شیطان می‌شنویم

در این لحظات تشنج همگانی، جنون چون بیماری‌ای فراگیر یا شعله‌ی آتشی دامن‌گستر اتاق به اتاق را درمی‌نوردید و از مردی به مرد دیگر سرایت می‌کرد و حتی از آدم‌ها به حیوانات و اشیای بی‌جان نیز منتقل می‌شد. سگ‌ها و گربه‌ها بی‌قرار می‌شدند. در حالی که مردها درها را به هم می‌کوبیدند و با قاشق بر حلب‌ها و پیت‌ها هنگامه راه می‌انداختند، موش‌های عظیم‌الجثه دیواربه‌دیوار پیوسته و صاعقه‌وار قیقاج می‌رفتند. اشیاء پنداری به میل خودشان از دست‌ها می‌افتادند. گاهی از فرط کوفتگی و خستگی عمومی، در این اوضاع و احوال وقفه‌ی سکون و سکوت راه می‌افتاد. اما با پهن شدن تاریکی سرِ شب، ناگهان در یکی از سلول‌های بسته چنان غوغایی به راه می‌افتاد که کل حیاط از طنین و ارتعاشاتش به لرزه می‌افتاد. در این شرایط معمولاً سلول‌های دیگر هم با جاروجنجال به آن هنگامه‌ی بزرگ می‌پیوستند. بعد به نظر می‌رسید که در حیاط هرآنچه از خود صدایی داشت، با تمام توان نعره می‌زد، به این امیدِ دیوانه‌وار که جایی در اوج این غوغا همه‌چیز بپکد و از هم بپاشد و یک‌بار برای همیشه پایان یابد.

فهرست مطالب کتاب صوتی