معرفی و دانلود کتاب خون حرف نمیزند
برای دانلود قانونی کتاب خون حرف نمیزند و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خون حرف نمیزند
کتاب خون حرف نمیزند از مهمترین آثار ناظم حکمت، نویسندهی لهستانیتبار ترکیه است. این کتاب دربارهی تعامل دو نسل از مردم استانبول و اختلافات میان آنهاست که در اوایل قرن بیستم رخ میدهد. نویسنده، داستان را در بستر اجتماعی-سیاسی آن دوران، با جزئیات به تصویر میکشد و از این طریق، باورها، تفکرات و انتقادات خود را به زبان میآورد.
دربارهی کتاب خون حرف نمیزند
ناظم حکمت (Nâzım Hikmet)، با مشاهدهی دقیق وضعیت اجتماعی و سبک زندگی مردم ترکیه، کتاب «خون حرف نمیزند» (Kan Konusmaz) را به رشتهی تحریر درآورد. این کتاب از معدود رمانهای این شاعر بزرگ است که در دوران اوج فعالیت حرفهای او نوشته شده.
داستان در اوایل قرن بیستم و در شهر استانبول رخ میدهد. موضوع اصلی کتاب، اختلافاتیست که میان دو نسل از مردم ترکیه، در این بازهی زمانی بهخصوص وجود داشته. ناظم حکمت از طریق این رمان، اندیشهها و رویکردهای خودش را نسبت به جامعه و شرایط اجتماعی بیان میکند. او شخصیتهای متفاوتی خلق کرده تا تصویر جامعی از نگرشهای متفاوت در این برههی تاریخی را ثبت کند. خواننده در روند داستان، پستیها و بلندیهای آن را تجربه کرده و با تلخیها و شیرینیهای میان این دو نسل همراه میشود. در حقیقت این کتاب، تاریخ شهر استانبول و مردمان آن را با چاشنی عقاید سیاسی-اجتماعی روایت میکند.
ناظم حکمت با توجه به رویکردش به مباحث اقتصادی هم پرداخته. این نویسنده که اندیشههای انقلابی داشته و مارکسیسیت بوده، در کتاب خون حرف نمیزند نظام سرمایهداری مسلط بر کشور ترکیه را به باد انتقاد میگیرد. اعتقادات ناظم حکمت و تکنیکهای نویسندگی او در دوران نگارش این اثر به اوج رسیده بودند. بههمینخاطر پختگی و کمال نوشتار در کتاب خون حرف نمیزند بهخوبی دیده میشود. توصیفات دقیق و جزئینگریهای او از وضعیت جامعه، از نقاط عطف این کتاب به حساب میآید که خواننده را مسحور میکند. علاوهبراین واقعگرایی نیز از دیگر خصوصیات بارز در نگارش این رمان است. موارد ذکرشده، کتاب خون حرف نمیزند را در ردهی بهترین کتابهای ناظم حکمت قرار داده.
این کتاب که اولینبار در سال 2015 و به زبان ترکی منتشر شده، با ترجمهی ارسلان فصیحی توسط انتشارات کتابسرای نیک، به چاپ رسیده.
دربارهی رمانهای سهگانهی ناظم حکمت
ناظم حکمت را عموماً بهعنوان شاعر میشناسند. با این حال او آثار بسیار شاخصی هم در زمینهی رمان، خاطرهنویسی و نمایشنامه دارد. سه رمان از ناظم حکمت منتشر شده که در قالب سهگانه جای گرفتهاند. کتاب خون حرف نمیزند، بخشی از این مجموعه است. کتاب «برادر، زندگی زیباست» و «چشماندازهای انسانی کشور من» هم دو جلد دیگر این مجموعه هستند. آثار این مجموعه، جنبههای اجتماعی - سیاسی پررنگی دارند. علاوهبراین، جمگی از زمان و مکان واحدی برخوردارند. ناظم حکمت برای نوشتن این مجموعه از تجربیات شخصی و برداشتهای خود از شرایط اجتماعی بهره برده است. فرهنگ مردم عامه، وضعیت جامعه، و کشمکش میان سنتهای کهن و مدرنیته، از مضامین داستانهای این مجموعه هستند.
در نکوداشت کتاب خون حرف نمیزند
- حکمت، نمونهی کامل یک انسان قرن بیستمی است. شاعر بینالمللی درجه یکی که شایستگی این را دارد که بیشتر ستایش شود. (نقد کتاب Kirkus)
کتاب خون حرف نمیزند برای چه کسانی مناسب است؟
اگر طرفدار داستانهای واقعگرا هستید و از رمانهایی با زمینههای اجتماعی و سیاسی لذت میبرید، توصیه میشود مطالعهی کتاب خون حرف نمیزند را از دست ندهید.
با ناظم حکمت بیشتر آشنا شویم
ناظم حکمت، نویسندهی لهستانیتبار ترکیه است که در سال 1902 در شهر سالونیکا، واقع در یونان کنونی، به دنیا آمد. عدهای او را در شمار برحستهترین شاعران هزارهی دوم و در لیست ده شاعر برتر جهان قرار دادهاند.
سادگی نوشتار و استفاده از مضامین مردمی، از دلایل محبوبیت آثار ناظم حکمت است. در نوشتههای بهجامانده از او، آزادیخواهی، اندیشههای کمونیستی و ارزشهای والای انسانی موج میزند که نشان از روحیهی انقلابی این نویسنده دارد. فرهنگ بومی و موسیقی سنتی ترکیه، از دیگر منابع الهام ناظم حکمتاند. او در سال 1963 به علت ایست قلبی، در مسکو جان باخت. از بین آثار شاخص این نویسنده میتوان به کتاب «زرد کاهی» و «تو را دوست دارم چون نان و نمک» اشاره کرد.
در بخشی از کتاب خون حرف نمیزند میخوانیم
اوستا نفس راحتی کشید. میبیند که کارها روبراه شده. احمد از اولین مبارزهاش با دستگاه کر و زباننفهم، دستگاه عاصی و ترسناک، پیروز بیرون آمده... دارد با همان صدای دلنشین دوران مدرسهاش حرف میزند: «یه سیگار بده ببینم، نوری!» اوستا سیگاری به طرف احمد گرفت. احمد از یک سو به میلهی آهنی نگاه میکند که داخل دستگاه میگردد و در هر بار گردش تراشههای براق و حلقه حلقه، مثل پوست میوهای درخشان، از آن جدا میشود و از سوی دیگر سیگاری را که اوستا به طرفش گرفته، میگیرد و میان لبهایش میگذارد. انگار شادیای را که ترکش گلولهی توپ ازش گرفته بود، باز یافته.
«سیگار دادی، کبریتش رو هم روشن کن ببینیم. دستگاه رو با یه دست راه انداختیم، اما کبریت رو با یه دست نمیتونیم روشن کنیم نوری جون.»
اوستا نوری کبریت را روشن کرد. شادمانه سیگار احمد را گیراند و گفت: «اینم میتونی احمد جون. دندون رو جیگر بذار...» احمد برگشت سر کارش. درست مثل ایام مدرسه آهنگی زیر لب زمزمه کرد و غرق کار شد.
«اوستا! اوستا نوری!»
سلیم لحافدوز بود که اوستا نوری را صدا میکرد. سلیم دم در دکان ایستاده و خندهکنان صدا میزند: «سلام اوستا احمد! خسته نباشی!» احمد بیآنکه آهنگش را قطع کند، جواب داد: «مونده نباشی! داریم کار میکنیم...»
«کارتو بکن. تو یه دقیقه میآی اینجا اوستا؟»
احمد پرسید: «من؟»
«نه! یه دو کلوم کار عجلهای با اوستا نوری دارم...»
نوری به طرف سلیم رفت که هنوز دم در دکان ایستاده بود. «چی شده؟ چرا تو نمیآی؟»
«نمیخوام مزاحم کار کردنتون بشم. یه چند قدم با من بیا...» سلیم و نوری به راه افتادند. اوستا پرسید: «چی شده؟ خیره ایشالله!»
فهرست مطالب کتاب
بخش یکم
یک: زنی که از خانهی کنار بقالی بیرون میآید و حرفی که استاد جمال گبر میزند
دو: کنیز چرکس رمان
سه: شهرت جمال گبر از کجا آب میخورد؟
چهار: جمال جواب این سؤال را نتوانست بدهد
پنج: گلزار و خانمجلسهای و صدای سلیم لحافدوز
شش: خواب زبیده خانم
هفت: زنی و گربهای
هشت: بخشندگی
نه: مسئلهای سیاسی و میراث زبیده خانم
ده: اوستا نوری و سلیم لحافدوز و احمد یکدست
یازده: حولههایی به شکل هندوانه و بادبزن
دوازده: کسب و کار شخصی
سیزده: بچه
چهارده: ماشین و انسان
پانزده: لالایی
شانزده: باز هم جمال گبر
هفده: شبی زمستانی
هجده: شیخ عبدالرحمان
نوزده: اوستا علی
بیست: محله
بیست و یک: پدر
بیست و دو: خبری که از مهمانی دربار رسیده
بیست و سه: کارخانه
بیست و چهار: نخستین شب در قاسمپاشا
بیست و پنج: ماهها و سالها میگذرد
بیست و شش: سعید، اوستا علی، نوریبیک
بیست و هفت: عمر
بیست و هشت: باز ماهها گذشت
بیست و نه: نمایشگاه
سی: جنگ تمام شد
سی و یک: آتشبس
سی و دو: دوست سعید
سی و سه: استویان
سی و چهار: باز احمد بیدست
سی و پنج: باز عمو عینکی
سی و شش: باز در زدند
سی و هفت: صحبت
بخش دوم
یک: پدر
دو: رمان عمر
سه: رومئو و ژولیت
چهار: جدایی
بخش سوم
یک: 1931
دو: تصادف
سه: آیسل خانم، آیگل خانم و نخستین سرخوشیِ عمر
چهار: اولین پروندهی عمر
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خون حرف نمیزند |
نویسنده | ناظم حکمت |
مترجم | ارسلان فصیحی |
ناشر چاپی | انتشارات کتابسرای نیک |
سال انتشار | ۱۳۹۵ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 400 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-95824-7-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان سیاسی خارجی |