معرفی و دانلود کتاب افسانهی یک نجیب زادهی ایرانی
برای دانلود قانونی کتاب افسانهی یک نجیب زادهی ایرانی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب افسانهی یک نجیب زادهی ایرانی
کتاب افسانهی یک نجیب زادهی ایرانی نوشتهی محسن دامادی، سه دورهی تاریخی تأثیرگذار را در ایران در قالب داستانی عاشقانه به تصویر میکشد و قصهی زندگی پسری را روایت میکند که عشق ناکامش به یک دختر، او را به جنون میکشاند.
دربارهی کتاب افسانهی یک نجیب زادهی ایرانی:
رمان پیش رو داستان پسری به نام مانی است که در سال 1332 به ستاره، دختری که در همسایگیشان زندگی میکند علاقهمند میشود، اما این عشق به آتش و خون کودتا ختم میگردد چرا که ستاره در اتفاقات کودتای 28 مرداد سال 1332 نقش دارد و سرگذشت تاریکی انتظارش را میکشد.
مانی در فراق ستاره به جنون مبتلا و دچار سردرگمی میشود. با این حال یک بار دیگر تاریخ در تابستان سال 1360 ستاره را به او برمیگرداند. رمان ادامه مییابد و داستان تکرار میشود، حاصل یک ازدواج دختری به نام ستاره است و باز هم پسری به نام مانی و عشق او به دخترک که این بار ماجراهایشان در دل حوادث سال 1388 رخ میدهد و سرنوشتی دیگر پیدا میکند.
کتاب افسانهی یک نجیب زادهی ایرانی به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
اگر به ادبیات داستانی ایران و بهویژه ژانر اجتماعی علاقهمند هستید، این کتاب برای شماست.
با محسن دامادی بیشتر آشنا شویم:
محسن دامادی کارگردان و فیلمنامهنویس در سال 1338 در کرمان متولد شد. او را بیشتر به عنوان فیلمنامهنویس میشناسند. هرچند شروع کار دامادی با نوشتن داستانهای کوتاه بود، اما او فعالیت حرفهایاش را به عنوان نویسنده با فیلم آپارتمان شماره 13 ساخته یدالله صمدی شروع کرد.
در بخشی از کتاب افسانهی یک نجیب زادهی ایرانی میخوانیم:
خیالم با ناامیدی درافتاد: خدا کند کم نیاورم. جوان نگاهم کرد، لبخند زد. گفتم این کوچه سهراب دارد؟ گفت نمیدانم. گذشت. ناامید نشدم. گفتم حتماً دری باز میشود، کسی خواهد آمد، کسی که شباهت به سهراب دارد. نیامده بودم بینتیجه بروم: لازم شود دوباره بخت خودم را امتحان میکنم. از توی خانه ماندن بهتر است. تلخ است از فضای خانه کلافه باشی، زمان و تنهایی خورهی روحت باشد. شکنجهی انتظار از هر شکنجهای دردناکتر است. تجربه داشتم. پنداری اختاپوس وحشت به همهجای وجودت چنگ میزند و هر دست او را پس بزنی، دست دیگری جلو میآید.
ماه کجا رفت؟ همین جا بود. شاید رفت پشت سنگهای سیاه یکی از آن آپارتمانهای بلند. چه به روز نمای شهر آمد؟ شهری که هر سوی آن قامت بلند چناری بود... نوری از پشت سیاهی تابید. منتظر معجزه ماندم: ماه آنجا بود، آمد، ابر سیاه را از روی صورت خودش کنار زد.
هیچچیز و هیچکس نباشد، ماه هست: تا صبح بمانم و چشم از او برندارم. ماه هم برود خورشید سر میزند. از کرانهی شرقی، مهر خاوری. کجا بروم بهتر از اینجا؟ رفتن به خانهای که ستاره ندارد، رفتن به استقبال جنون است. استعداد نهفتهی آن را دارم. اینبار حتماً دیوانه میشوم. رودرروی ترس و تشویش بایستم و با ماه عالم رفاقت کنم. فشار خواب هم بیاید حریفم. بهتر از خواب زورکی با داروست، همراه با کابوس کابوسی که محال بود تصویر ستاره در آن خوش باشد. هشیاری برود، جنون میآید.
به خودم نهیب زدم: چرا ناامیدی؟ دختری دارم پاکیزهتر از برگ گل. مسئول، نجیب، مهربان. چرا دیوانگی پیروز شود؟ باید ستاره سامان بگیرد، ازدواج کند، صاحب فرزند شود، نوه بیاید. اگر دختر باشد آذر، پسر باشد... نامی به یادم نیامد. باشد به میل ستاره. گفتم دعا بخوانم.
«بهترین نیاز آدمیزاد، نیایش است.»
«و اگر برآورده نشود؟»
«دستکم قلب آدم آرام میشود.»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب افسانهی یک نجیب زادهی ایرانی |
نویسنده | محسن دامادی |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 203 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-01-0590-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی ایرانی |