معرفی و دانلود کتاب صوتی آخرین سفر زرتشت

معرفی کتاب صوتی آخرین سفر زرتشت

کتاب صوتی آخرین سفر زرتشت، رمانی تاریخی‌ست که توسط فرهاد کشوری نوشته شده است و به زندگی این پیامبر ایرانی می‌پردازد. فرهاد کشوری در این رمان که در سال 1387 در ششمین دوره‌ی جایزه‌ی ادبی اصفهان مقام سوم را کسب کرد، با استفاده از متونی که از زندگی زرتشت به جا مانده‌اند، فراز و نشیب‌های زندگی زرتشت و همینطور جهان‌بینی او را نشان می‌دهد.

درباره‌ی کتاب صوتی آخرین سفر زرتشت

زرتشت، پیامبر و فیلسوف بزرگ ایرانی‌ست که تأثیر زیادی بر ادیانِ بعد از خود داشته است. زمان دقیقِ زندگی زرتشت مشخص نیست و اطلاعاتِ بسیار کمی از زندگی او در دست است. او در گات‌ها، مردم را از پرستش دیوان و اهریمن باز می‌دارد و از آن‌ها می‌خواهد اهورامزدا را بپرستند. این پیامبر ایرانی، به پیروان خود می‌گفت جهان میدان نبرد نیرو‌های خیر و نیرو‌های شر و انسان آزاد است که در این مبارزه و نبردِ دائمی، جایگاه خود را انتخاب کند.

فرهاد کشوری در کتاب صوتی آخرین سفر زرتشت، با استفاده از اندک متونی که از زندگی زرتشت به جای مانده‌اند و به طور ویژه دین‌کرد، تصویری از زرتشت و زمانه‌ای که در آن زندگی می‌کرده ترسیم کرده است. این نویسنده با گفت‌و‌گوهایی که در کتاب آورده است، بسیاری از عقایدِ زرتشت را بیان کرده و وقایعِ زندگی او را نشان داده است.

داستان کتاب صوتی آخرین سفر زرتشت، از صحنه‌ی قربانی‌شدن یک گاو توسط گروهی از روحانیان آغاز می‌شود. زرتشت که در حالِ مشاهده‌ی این مراسم بود، از دیدنِ رنج‌هایی که گاو می‌کشد منزجر می‌شود و قربان‌گاه را ترک می‌کند. زرتشت به اطرافیان و از جمله خانواده‌اش می‌گوید نمی‌تواند به آیینی ایمان داشته باشد که تا این‌حد با حیوانات بدرفتاری کند و این مسئله باعث می‌شود مجبور به ترک شهرش شود. او نزد چندین حکیم و پیر فرزانه می‌رود و در رهِ کشفِ دانایی قدم می‌گذارد.

در ادامه‌ی کتاب صوتی آخرین سفر زرتشت، این پیامبر ایرانی از اهورامزدا سخن می‌گوید و مردم را به پرستش او دعوت می‌کند. این دعوی زرتشت، باعث می‌شود روحانیان و باورمندان به ادیانِ پیشین، از جمله کرپن‌ها که دیوپرست‌اند، از سوی زرتشت احساس خطر کنند. کرپن‌ها مردم را علیه زرتشت تحریک می‌کنند و زمانی که مردم قصد جان زرتشت می‌کنند، این پیامبر به سوی بلخ و کاخ گشتاسب می‌رود. زمانی که زرتشت به کاخِ گشتاسب می‌رسد، همه او را جادوگر می‌نامند ولی زرتشت از آزمون‌هایی که بر سر راهش قرار می‌دهند سربلند بیرون می‌آید و موفق می‌شود با گشتاسب سخن گوید. گشتاسب آیینِ او را می‌پذیرد ولی توطئه‌ها علیه زرتشت هنوز هم ادامه پیدا می‌کنند و دشمنانش منتظرِ فرصتی برای صدمه زدن به او می‌مانند.

کتاب آخرین سفر زرتشت توسط انتشارات ققنوس در سال 1386 منتشر شده و نسخه‌ی صوتی آن را انتشارات آوانامه به گویندگی هوتن شاطری‌پور تهیه کرده است.

کتاب صوتی آخرین سفر زرتشت برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان به داستان‌ها و رمان‌های تاریخی ایران و علاقه‌مندان به تاریخ ایران باستان و زرتشت از شنیدن کتاب صوتی آخرین سفر زرتشت لذت خواهند برد.

با فرهاد کشوری بیشتر آشنا شویم

فرهاد کشوری (متولد 1328) نویسنده‌ی ایرانی‌ست. این نویسنده که دارای مدرک کارشناسی رشته‌ی علوم تربیتی‌ست، در سال‌های 1350 تا 1359 به معلمی می‌پرداخت و اولین داستان خود به نام «ولی افتاد مشکل‌ها» را در سال 1351 در مجله‌ی تماشا منتشر کرد. فرهاد کشوری چندین مجموعه داستان و رمان منتشر کرده است و در سال 1383 و 1385 نوشته‌هایش نامزد دریافت جایزه‌ی گلشیری شده‌اند. از آثار مشهور این نویسنده می‌توان به کتاب‌های «صدای سروش»، «سرود مردگان» و «مردگان جزیره‌ی موریس» اشاره کرد که از این بین، موردِ آخر در سال 1393 جایزه‌ی مهرگان ادب را در بخش رمان دریافت کرده است.

در بخشی از کتاب صوتی آخرین سفر زرتشت می‌شنویم

پشت سر مردان ایستاد. موبد از آن سوی شعله‌ی آتش شاخه‌ی خشکیده به دست گفت:

- زامیاد زمین را به ما آدمیان داد و گفت آنچه برای زندگی می‌خواهی زمین پیشکش می‌کند. در روز مرگ نیز زمین پناهِ شماست. مهربانی و راستی را پیشه کنید. دیگر آدمیان را میازارید و چون زمین بخشنده باشید. تولد و مرگ در اختیار آدمیان نیست.

موبد از روی چارپایه پایین آمد. مردان و زنان در میان بوی عود به کندی از معبد بیرون رفتند. نگاه زرتشت به تندیس سفالی مرد جوان زیبایی در پشت سر موبد افتاد. مرد جوان، دو بال بر شانه‌ها داشت. انگشت اشاره‌اش رو به زمین و در دست راست مشعلی رو به آسمان گرفته بود. ردایی تا روی زانوها، پیکرش را می‌پوشاند. موبد گفت:

- پاک زی ای مرد جوان.

زرتشت گفت:

- شاد زی ای موبد بزرگوار.

موبد روبروی زرتشت ایستاد و گفت:

- از مردمان این دیار نیستی؟

- از مردمانِ شیزم.

- شیز؟ پس زامیادپرست نیستی.

- نه در جست‌و‌جوی دانایی‌ام.

- دانایی. چه سنگِ بزرگی جوان. اگر آن را یافتی به من هم نشان بده. چون من در همه‌چیز رازی می‌بینم. حتی اکنون که من و تو رو در رویِ هم ایستاده‌ایم و با هم سخن می‌گوییم، دانایی همیشه پشت در بسته می‌ماند.

- من می‌خواهم با پنجه به در بکوبم.

فهرست مطالب کتاب صوتی