معرفی و دانلود کتاب ژنرال
برای دانلود قانونی کتاب ژنرال و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب ژنرال
زهرا گودرزی در کتاب ژنرال، میکوشد تا نیروی سرکشی و عدالتجویی و آزادیخواهی علیه سنتهای محلی و ساختارهای کلیشهای نمایش دهد. داستان ژنرال در محلهی اتابک تهران میگذرد و همان داستان همیشگی اما تازهی نزاع بین کهنه و نو است. در این رمان قرار است با پسربچهای به نام ابراهیم همراه بشویم که با تخیل قویاش سعی دارد با ورود به دنیای کتابها از کوچههای تنگِ محلهای پر از خشونت و اعتیاد و فقر فرار کند.
دربارهی کتاب ژنرال
زهرا گودرزی، نویسندهی جوان ایرانی، در رمانش هزارتویی پرپیچوخم آفریده و پسر کوچک هشتسالهای را شخصیت اول قصهاش قرار داده که ذهنی باز و پر از تخیل دارد. همانطور که پیشتر گفتیم، قصهی ژنرال در محلهی اتابک میگذرد؛ محلهای که فقر و اعتیاد و خشونت در آن موج میزند. حال در این میان، پدربزرگ ابراهیم که معلمی بازنشسته و گوشهگیر است، پیشبینی میکند که آخرالزمان نزدیک است و با این پیشگویی نقشه دارد تا، به قول نویسنده، «قوم» خودش را نجات دهد. پدربزرگ، ابراهیم را بهعنوان جانشین خودش برمیگزیند و او را درگیر این نقشهی شوم میکند. ابراهیم هم از این به بعد رفتهرفته از یک پسرک معصوم به یک «ژنرال» سنگدل و ظالم تبدیل میشود که دست به هر کاری میزند تا به اهدافش برسد.
نویسنده در رمان ژنرال با نگاهی موشکافانه به مسائل روانی و اجتماعی، توانسته داستانی تأثیرگذار خلق کند که تا مدتها در ذهن خواننده میماند. زهرا گودرزی با مهارت بالایی که در شخصیتپردازی و فضاسازی دارد و با نگارشی گیرا و روان توانسته است خواننده را به جهان ابراهیم و مشکلاتش وارد کند و تجربهای ویژه از زندگی فرد در شرایط دشوار و ناامیدکننده ارائه بدهد. زهرا گودرزی در این رمانش فقط قصهای جذاب و سرگرمکننده را روایت نمیکند بلکه جامعه را نیز انتقاد میکند. همین باعث میشود خواننده به فکر فرو برود. نویسنده که به مباحث گوناگونی ازجمله خشونت و اعتیاد و فقر و تنهایی و... میپردازد، در تلاش است با قصهی روایی پرکشش مشکلات روانشناختی جدیتر را به مخاطبش بازگو کند. زهرا گودرزی تمامی این مضامین را باظرافت و دقت در قصهاش، ژنرال، گنجانده که با خواندن داستان متوجه خواهید شد هریک از شخصیتها نماد یکی از این مضامین هستند. برای مثال، ابراهیم که شخصیت اصلی داستان است، نماد معصومیت کودکی است که در یک محیط ناامیدکننده و خشن اسیر شده و برای فرار از این شرایط به کتابها پناه میبرد. پدربزرگ ابراهیم نیز همزمان یأس و امید را به خواننده القا میکند؛ چراکه روزی روزگاری برای خودش منزلت و احترامی داشته و حالا که به این رسیده میخواهد به واسطهی کارهای خشونتبار، خانواده و محلهاش را نجات دهد.
نکتهی جالبی که در ژنرالِ زهرا گودرزی به چشم میخورد، نامگذاری عناوین داستانش است که هر فصل یک روز به آخرالزمان نزدیکتر میشود. همین حرکت نویسنده باعث میشود که خواننده دچار حس تعلیق و اضطراب شود و این داستان نفسگیر و جذاب را همگام با سرعت بالای روایت دنبال کند. روایت قصهی زهرا گودرزی اولشخص است و از زبان ابراهیم نقل میشود که اتفاقات و حوادث اطرافش را با نگاهی بچگانه اما عمیق بازگو میکند. چنانکه پیشتر گفتیم، ابراهیم تحتتأثیر پدربزرگش، بهتدریج تبدیل میشود به شخصیتی خشن و سرد که همین تحول شخصیتی، یکی از نقاط قوت داستان است که زهرا گودرزی به زیبایی و ظرافت هرچهتمامتر به تصویر کشیده است. نگارش ماهرانهی نویسنده گرچه ساده است، تأثیر بسیاری روی خواننده میگذارد زیرا توانسته احساسات و تجربیات پیچدهی شخصیتها را بهخوبی به مخاطبش منتقل کند. زهرا گودرزی با توصیفهای دقیق و ریزبینانه از محیط و شخصیتها به خواننده کمک میکند تا به عمق قصه گام بردارند و با فضایی تاریک و پر از تنش آشنا شوند.
رمان ژنرال نوشتهی زهرا گودرزی کتابی است که در آن با تقابل سنت و مدرنیته، یأس و امید، ظلم و عدالت مواجه خواهیم شد. نویسنده با مهارت و ظرافتی خاص تمامی این تضادها را به رشتهی تحریر درآورده و کاری میکند که خواننده غرق در تفکر شود. نویسنده در روایت قصهاش از زبان سخت و جملات سنگین و عجیبی استفاده نکرده و تا حد امکان با زبانی ساده و روان کتابش را نوشته است. همین موضوع باعث میشود که مخاطب از خواندن قصهاش خسته نشود و از ریتم نیفتد. زهرا گودرزی برای جذابتر شدن داستانش از اصطلاحات و لغاتی استفاده کرده که با فضای قصهاش کاملاً همخوانی دارد. کتاب ژنرال به یاری نشر چشمه چاپ و منتشر شده و در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.
کتاب ژنرال برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به دنبال کتابی اجتماعی هستید که نتوانید لحظهای از خواندنش دست بکشید و میخواهید اثری بخوانید که حسی تازه با درونمایهی تخیلی به شما بدهد، از این کتاب غافل نشوید.
در بخشی از کتاب ژنرال میخوانیم
بوی نم و گِل میاومد. افتاده بودم یه گوشهی زیرزمین. یادم نبود چهجوری پام رسیده بود به زیرزمین. حتماً ژنرال تا اونجا کولم کرده بود. دوست داشتم مثل یه زخمی، مثل یه یارویی که کم آورده، دردم رو تحمل کنم. مثلاً دوزانو بشینم زمین و دندونهام رو محکم فشار بدم رو هم و چشمهام رو یه جوری ببندم که همهی صورتم چروک بشه و رگهاش بزنن بیرون. اما هیچکدوم از این کارها رو نکردم. نباید مثل یه سرباز ترسو باعث ناامیدی ژنرالم میشدم. دستهام میسوختن. انگاری یکی دستهدسته سوزن داغ فرومیکرد کف دستهام و باز میکشید بیرون. ژنرال یه تیکه نون آورد نزدیک دهنم و اون یکی دستش رو زیرش کاسه کرد. دید دل به خوردن نمیدم، یه قرص انداخت ته حلقم. از بین پلکهای نیمهبازم دیدم داره یه چیزهایی تو دفترش مینویسه. بادگرمه هنوز تو بدنم میچرخید.
درِ زیرزمین باز بود. دونههای برف پرت میشدن تو اتاق. موکتِ دمدر شبیه یه کیک شکلاتی شده بود که روش پر از خاکهقنده. سنگین و شل بودم، مثل کسی که خیلی وقته نخوابیده. یه باد سوزدار دور برداشته بود تو زیرزمین و میپیچید لای کتابهای پخشوپلا و پِرتپِرت ورقشون میزد. خیلیهاشون لتوپار بودن و جلد نداشتن. گوشم پر شده بود از هوفهوف باد و نمیتونستم چشمهام رو باز نگه دارم. نه بیدار بودم نه خواب. فقط میخواستم مطمئن باشم منطقه امنه تا لنگرم رو بندازم و چشمهام رو بذارم تنگ هم. زیرزمین یه دقیقه گرم بود، یه دقیقه سرد. تاریکوروشن میشد. همهچی جلوِ روم داشت از رنگورو میافتاد، جز ژنرال، که تو زیرزمینِ هفت هشتمتری میچرخید و دست میکشید به کاغذهای چسبیده به دیوار آجری. درودیوار زیرزمین پر بود از نوشته و کاغذهای خطخطی؛ مثل نقشههای هزارتو.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب ژنرال |
نویسنده | زهرا گودرزی |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 237 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-01-1170-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |