معرفی و دانلود کتاب پلهای مدیسن کانتی
برای دانلود قانونی کتاب پلهای مدیسن کانتی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پلهای مدیسن کانتی
رمانی عاشقانه و پرفرازونشیب که تاکنون بیش از شصتمیلیون نسخه از آن در جهان فروخته شده است. کتاب پلهای مدیسن کانتی نوشتهی رابرت جیمز والر که از پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز نیز میباشد، به داستان زندگی زنی تنها میپردازد که وارد رابطهای عاشقانه با مردی میانسال میشود.
دربارهی کتاب پلهای مدیسن کانتی
رابرت جیمز والر (Robert James Waller) در کتاب پلهای مدیسن کانتی (The Bridges of Madison County) ماجرای سفر یک عکاس به نام «رابرت کینکید» به منطقهای در آیووا است. او که برای تهیهی گزارش از پلهای بخش مدیسن کانتی برای مجلهی نشنال جئوگرافیک به آنجا سفر کرده است، برای یافتن نشانیِ جایی که در نظر دارد، به کلبهای روستایی برمیخورد و با زنی زیبا و جذاب به نام «فرانچسکا جانسون» آشنا میشود.
فرانچسکا که زنی متأهل و دارای دو فرزند است، مدتی است که زندگی یکنواخت و کسالتباری را میگذراند، چرا که احساس میکند خانوادهاش به نیازهای او بیتوجه هستند؛ زمانیکه رابرت با فرانچسکا برخورد میکند، همسر و فرزندان او برای حضور در یک رویداد به شهری دیگر سفر کردهاند و او تنهاست؛ چیزی نمیگذرد که رابرت به فرانچسکا ابراز علاقه میکند و زن نیز این درخواست را میپذیرد و رابطهای عمیق و عاشقانه میان این دو نفر شکل میگیرد.
در ادامهی ماجراهای کتاب پلهای مدیسن کانتی رابطهی فرانچسکا و رابرت به مدت چهار روز ادامه مییابد؛ این دو نفر در این مدت احساسات و عشق خود را نثار هم میکنند و روزهایی رؤیایی را از سر میگذرانند، اما با پایان یافتن سفر خانوادهی فرانچسکا این وضعیت نیز خاتمه مییابد و حالا زن و مرد عاشق باید برای ادامهیافتن رابطه یا پیوستن به یکدیگر تصمیم بگیرند.
از سوی دیگر، شوهر فرانچسکا مردی آرام و متعهد است اما زندگی با او به یکنواختی رسیده و فرانچسکا احساس میکند نیازهایش با این فرد برآورده نمیشود. بنابراین او در یک وضعیت دوگانه قرار میگیرد. رابرت نیز که احساس میکند حضورش در زندگی فرانچسکا برای او محدودیتهایی را ایجاد کرده تصمیم میگیرد برخلاف میل باطنیاش دیگر به دیدار زن مورد علاقهی خود نرود.
کتاب حاضر را با ترجمهی زهره زاهدی و به همت نشر کتابسرای نیک در دست دارید.
اقتباسهای سینمایی و فرهنگی از کتاب پلهای مدیسن کانتی
این کتاب تاکنون دستمایهی ساخت آثار فرهنگی بسیاری شده است که مشهورترین آنها فیلم «پلهای مدیسن کانتی» به کارگردانی کلینت ایستوود و با بازی مریل استریپ و کلینت ایستوود است. این فیلم در سال 1995 ساخته شد و مریل استریپ برای بازی در این فیلم جایزهی اسکار را دریافت کرد.
جوایز و افتخارات کتاب پلهای مدیسن کانتی
- یکی از پرفروشترین رمانهای قرن بیستم
- کتاب تحسینشدهی سال توسط منتقدان مجلهی پابلیشرز ویکلی
- برندهی جایزهی Audie برای بهترین کتاب عاشقانه در سال 2015
- قرار گرفتن در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز بهمدت بیش از دویست هفته
نکوداشتهای کتاب پلهای مدیسن کانتی
-
این رمان مانند یک موهبت برای جامعهی آمریکایی در زمان خودش بوده است. (اپرا وینفری، مجری و ستارهی مشهور هالیوود)
-
اگر تابهحال عشق واقعی را در زندگی خود تجربه کرده باشید، خواهید فهمید که چرا خوانندگان در سراسر جهان آنقدر تحتتأثیر این رمان کوچک قرار گرفتهاند. (وبسایت آمازون)
-
اثر بینهایت جذاب رابرت جیمز والر به ما نشان میدهد که تأثیر عشقورزیدن و دوست داشتهشدن آنقدر شدید است که زندگی دیگر مثل قبل نمیشود. (وبسایت گودریدز)
کتاب پلهای مدیسن کانتی برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب پلهای مدیسن کانتی از آن دست کتابهایی است که هواداران و علاقهمندان به رمانها و داستانهای رمانتیک و عاشقانه را به وجد میآورد.
با رابرت جیمز والر بیشتر آشنا شویم
رابرت جیمز والر متولد 1939 و درگذشته در سال 2017، نویسنده، استاد دانشگاه و موسیقیدان اهل ایالات متحده آمریکا بود. جیمز والر تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه ایالتی آیووا پی گرفت و در سال 1968 از دانشگاه بلومینگتون ایندیانا موفق به دریافت مدرک دکترا در رشتهی بازرگانی شد. او از سال 1977 بهعنوان استاد در دانشگاهها تدریس کرد و سالها رئیس کالج تجارت دانشگاه ایالتی آیووا بود. این نویسنده سال 1993 نخستین رمان خود را با نام کتاب پلهای مدیسن کانتی منتشر کرد که یکی از پرفروشترین کتابهای تاریخ نیویورک تایمز شد.
در بخشی از کتاب پلهای مدیسن کانتی میخوانیم
پیراهن قهوهایرنگ ارتشی از فرط عرق به پشتش چسبیده بود و حلقههای وسیع و پررنگ عرق زیر بغلش دیده میشد. سه دکمهی بالای پیراهنش باز بود و عضلات به هم فشردهی سینه از زیر زنجیر سادهی نقرهای که به گردن داشت دیده میشد. بند شلوار پهن نارنجیرنگی روی شانهاش به چشم میخورد. معمولاً کسانی که مدت زیادی را در طبیعت میگذرانند از این بندشلوارها استفاده میکنند. لبخند زد: «ببخشید که مزاحمتان شدم، من این طرفها دنبال یک پل سرپوشیده میگردم و پیدایش نمیکنم. گمانم در این لحظه گم شدهام». پیشانیاش را با یک دستمال آبیرنگ پاک کرد و دوباره لبخند زد.
نگاهش مستقیماً به او دوخته شده بود و فرانچسکا دلش فرو ریخت. چشمها، صدا، چهره، موهای نقرهایرنگ، شیوهی حرکت راحت و سادهاش، خصلتهای قدیمی، خصلتهای آشفتهساز، خصلتهایی که آدم را به خود میکشد. خصلتهایی که شبها در آخرین لحظات پیش از خواب، هنگامی که سنگرها فرو میریزند، در گوش آدم نجوا میکنند. خصلتهایی که فضاهای مولکولی میان زن و مرد را صرفنظر از شکل ظاهریشان نوآرایی میکنند.
نسلها میگذرند و این خصلتها تنها در لحظهای خاص و لازم نجوا میکنند و لاغیر. نیرویشان لایتناهی است. طرحشان بهغایت دلپذیر است. انحرافناپذیرند و هدفشان واضح است. این خصلتها سادهاند، ما پیچیدهشان کردهایم. فرانچسکا اینهمه را بیاختیار احساس کرد، آنها را در تکتک سلولهایش احساس کرد و در او چیزی سر برآورد، که زندگیاش را برای همیشه تغییر داد.
فهرست مطالب کتاب
آغاز
رابرت کینکید
فرانچسکا
شبهای کهن، موسیقی دوردست
پلهای سهشنبه
جایی برای یکی شدن
بزرگراه و غریبه
خاکسترها
نامهای از فرانچسکا
پسنویس: نایتهاوک کامینز
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پلهای مدیسن کانتی |
نویسنده | رابرت جیمز والر |
مترجم | زهره زاهدی |
ناشر چاپی | انتشارات کتابسرای نیک |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 140 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-2953-71-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه خارجی |
مسئولیتِ عشق در پل های مدیسن کانتی با کتاب و فیلم پل های مدیسن کانتی در دوره ی دو نفره ی آقای شاهین کلانتری آشنا شدم. خواهر و برادری با وصیت عجیب مادر خود رو به رو می شوند: «سوزاندن جنازه و پخش خاکستر روی پل هفتم.» در جستجو برای یافتن علت این وصیت به نامه، کلید و سه دفتر به جا مانده 4 از مادر می رسند. مادرشان فرانچسکا در آن دفترها ماجرای عشق روزه ی خود را با رابرت فاش می کند. همسر، دختر و پسرش به مسافرت رفته اند و او در خانه تنهاست. رابرت عکاس و نویسنده ی یک مجله است که باید از 7 پل به اسم پل های مدیسن کانتی در ناحیه ی آیووا عکس بگیرد و برای مجله بفرستد. او برای یافتن پل هفتم زنگ خانه ی جانسن ها را می زند. فرانچسکا او را به خانه دعوت می کند و از او پذیرایی می کند. سپس او را همراهی می کند و پل هفتم را نشانش می دهد. فرانچسکا رابرت را با بیت شعری که روی پل چسبانده به منزلش دعوت می کند. این آشنایی به عشقِ 4 روزه مبدل می شود. در ساعات آخر روز چهارم و بازگشت جانسن های مسافر به خانه، رابرت از فرانچسکا می خواهد خانه را ترک کند و او را برای همیشه همراهی کند. فرانچسکا پس از کشمکش با خود و رابرت می گوید: «خواهش می کنم مرا مجبور نکن. مجبورم نکن دست از مسئولیت هایم بکشم. قادر نیستم این کار را بکنم و یک عمر با فکرش زندگی کنم. اگر امروز آن ها را ترک کنم فکرشان باعث خواهد شد دیگر آن زنی نباشم که امروز دوست داری.» رابرت بجز یک بار که عکسها و نامه ای به فرانچسکا می فرستد، به مسئولیت پذیری فرانچسکا در قبال خانواده اش احترام می گذارد. فرانچسکا بعد از فوت همسرش سراغ رابرت را از دفتر مجله می گیرد و متوجه می شود چند سالی است که رابرت دیگر برای مجله کار نمی کند. ادامه تو سایتم.