معرفی و دانلود کتاب وطن من: کارخانه ماشین
برای دانلود قانونی کتاب وطن من: کارخانه ماشین و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب وطن من: کارخانه ماشین
کتاب وطن من: کارخانه ماشین نوشتهی ناتالیا یولی یوناکیم و با ترجمهی مریم انصاریسعید مجموعهداستانی دربارهی خاطرات کودکی نویسنده است که با طنزی زیرکانه، از زندگی خودش و آشنایانش در محلهی کارخانهی ماشین مسکو میگوید. این اثر افتخارات متعددی را برای نویسندهاش به ارمغان آورده است.
دربارهی کتاب وطن من: کارخانه ماشین
کتاب وطن من: کارخانه ماشین (My homeland automobile plat) مجموعهداستانی از ناتالیا یولی یوناکیم (Nataliya Kim) است که در سال 1398 با ترجمهی فارسی مریم انصاریسعید توسط انتشارات کتاب کوچه منتشر شد. این کتاب با وجود این که نخستین اثر نویسنده است، با استقبال زیادی مواجه شده. ناتالیا یولی یوناکیم در این کتاب چندان با بازی کلامی درگیر نشده و توانسته با شفافیت و سادگی از گذشتهها و احساسات کودکشاش سخن بگوید. همین سادگی، برای خوانندهی غیرِروس نیز داستان را جذاب میکند. خواندن این کتاب دربارهی روزمرگیهای زندگی مردمی که فقط فجایع کشورشان را در کتاب تاریخ خواندهایم، تجربهای فراموشنکردنی است.
دهههای هفتاد و هشتاد میلادی برای شورویِ روبهپایان، پر از آشوب و تغییر بودند. اما برای ساکنان محلهی کارخانهی ماشین مسکو، همین چند محلهی اطرافشان بود که اهمیت داشت و وطن به حسابش میآوردند. ناتالیا یولی یوناکیم از همان ساکنانی است که کودکی و نوجوانیاش را در این وطن کوچک گذرانده و با جزئیات، هنوز همهچیز را دربارهی این خانه به یاد میآورد. البته الان سالها گذشته و جز نویسنده و چندتایی ساکن قدیمی که هنوز زندهاند، کسی این کارخانه ماشین را یادش نیست. ناتالیای میانسال، بعد از چند دهه بألاخره خاطراتش را از بچگی، دوستانش، خانواده و ساختمانهای بیقواره و عجیبیشان روی کاغذ آورده و با طنزی ظریف، از زندگیهایی میگوید که زمانی جریان داشتند و روزهای بامزهای در کنار هم ساختند و حالا بسیاریشان دیگر زیر خاکند.
جوایز و افتخارات کتاب وطن من: کارخانه ماشین
- نامزد جایزهی «بست سلر» روسیه
- بهترین کتاب سال از نگاه خوانندگان سایت "Livelip"، در سال 2017
کتاب وطن من: کارخانه ماشین برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب وطن من: کارخانه ماشین انتخابی مناسب برای خوانندگان داستان کوتاه و خاطرات است. همچنین به دوستداران فرهنگ و تاریخ روسیه پیشنهاد میشود این اثر جذاب دربارهی دهههای آخر شوروی را از دست ندهند.
در بخشی از کتاب وطن من: کارخانه ماشین میخوانیم
روزی روزگاری در اوایل دهه 90 میلادی در محله ما یکی بود که خب اینجا آرسیوشا صدایش میکنیم. ببینید، واضح است که صدا زدن همچین موجودی بدون پسوند تصغیری-تحبیبی اصلاً ممکن نیست. ظاهرش همیشه بهشکل ظریفی نفرتانگیز بود. با کسی دست نمیداد، سگها و گربهها را نوازش نمیکرد و توی مهمانیها به شکل بیملاحظهای با دستمالِ بینی گیلاس را پاک میکرد. موقع صحبت حروف صدادار آخر کلمه را میکشید. شغل محترمانهای داشت، معلم رفتاردرمانگر بود و در یک مهدکودک مخصوص برای بچههایی که مشکل نقص رشد داشتند کار میکرد. کارش را دوست نداشت اما دوست داشت که بهخاطر شغلش بهش احترام میگذارند. قصههایی که پای میز غذا تعریف میکرد، همگی یکجور شروع میشدند. «... مادر یکی از بچهها رو پیش من آوردن، فکر میکنم فقیر و...» و الی آخر. مادر آرسیوشا راحت و گرم بود، بعضی وقتها متفکرانه چیزی شبیه این میگفت: «پسرم اگر تو زن بگیری، وقتی من بمیرم، یکی هست که تو رو تروخشک کنه». آرسیوشا لبخند میزد و با خودش فکر میکرد ماشین خشکشویی میتواند تروخشکش کند. رابطههای یکشبه داشت، بدون هیچ ادعا و مسئولیتی.
اما یکی از این معشوقههای شبانهاش از او باردار شد و این خبر خوبی بود، نه برای آرسیوشا که برای مادرش. چون این یکی معلم مهدکودک محل کار آرسیوشا بود و بهتر از بقیه معلمها و مربیهای ورزش رنگپریده و مجرد آن جا در مورد اخلاق و عادتهای آرسیوشا میدانست. مادر آرسیوشا آهی کشید، چای گرم کرد، بسته خرماهای زبر و سفیدشده را برداشت و با هم منتظر بازگشت آرسیوشا از سر کار شدند.
فهرست مطالب کتاب
سخن نویسنده
فصل یک
1. ماهی کوچک
2. کاکانگِل
3. پیرزن و مرد لات
4. چرخوفلک داییپاشا
5. بازگشته
6. والادیای بزرگ VS والادیای کوچک
7. لساپالنا
8. چیژیک
9. فقط دو دوشنبه برای زندگی داریم
10. رُزا
11. تراژیکمدی موقعیت
12. تودما سودما
13. موریلکینها
14. بلوند ونیزی
15. یکشنبه بخشایش
16. دلقک را نخندانید!
17. گوزن جنگلی
18. آکواریوم
19. از خاطرات
فصل دوم
مشاهدات یا یادداشتهایی از دفتر اسامی ساکنان ساختمان
مغازه کتابفروشی
چقدر بیاحتیاط میخورید لف عزیز!
تا ساعت پنج صبح چراغ خاموش نشد.
گرم شدن
پیشرفت
این هم شد زندگی؟
تاریخ ما را قضاوت میکند.
من از این بالا همهچیز را میبینم، تو هم در جریان باش!
آکواریوم محبوب خوابیده
پیرزن پیشرفته
یافتم!
واپلی ویدوپلیاسووا
درباره آبوهوا
مهاجری از بقیه مهاجران میگوید.
صدای غمگین و لهجهدار پای تلفن.
نسیه
شروع خوب روز
سالگرد
هرکسی به یک نوعی
ژئوپلتیک
صبح روز عید پاک
از زبان بچهها
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب وطن من: کارخانه ماشین |
نویسنده | ناتالیا یولی یوناکیم |
مترجم | مریم انصاری سعید |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب کوچه |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 214 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-6974-56-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه خارجی |