معرفی و دانلود کتاب بانو آمالیا
برای دانلود قانونی کتاب بانو آمالیا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بانو آمالیا
کتاب بانو آمالیا مجموعهای از سه داستان کوتاه نوشتهی الزا مورانته است که با فضاسازی شاعرانه و شخصیتپردازی عمیق، دنیایی از شگفتی و رویا را به تصویر میکشد. این کتاب با روایتهایی خیالانگیز و توصیفهای دقیق، مرز بین واقعیت و تخیل را کمرنگ کرده و نگاهی کودکانه و پر از شگفتی به جهان ارائه میدهد.
دربارهی کتاب بانو آمالیا
کتاب بانو آمالیا (Madam Amalia) اثر الزا مورانته (Elsa Morante) یکی از مجموعه داستانهای کوتاه این نویسندهی برجستهی ایتالیایی است که شامل سه داستان با نامهای «بازی پنهانی»، «مادربزرگ» و «بانو آمالیا» است. این کتاب بهخوبی نشاندهندهی سبک خاص مورانته در داستانگویی، فضاسازی و شخصیتپردازی است و دنیایی را به تصویر میکشد که در آن مرز بین واقعیت و تخیل کمرنگ میشود.
شخصیت اصلی داستان «بانو آمالیا» زنی است که برخلاف بسیاری از افراد، هرگز به زندگی عادت نمیکند و همواره نگاه شگفتزدهای به جهان دارد. در حالی که بیشتر انسانها با گذر زمان به زیباییهای اطرافشان بیتفاوت میشوند، بانو آمالیا همواره دنیا را همچون صحنهای از یک اپرای باشکوه میبیند، جایی که نورها همواره روشناند و زیباییهای کوچک زندگی هرگز برایش تکراری نمیشوند. او حتی به خورشید و ماه که از معمولیترین عناصر طبیعتاند، با هیجان و کنجکاوی مینگرد گویی شاهد پدیدهای خارقالعاده است.
السا مورانته در مجموعه داستان بانو آمالیا سبک منحصربهفرد خود را به نمایش میگذارد. او به شخصیتهایش با دقت و جزئیات فراوان میپردازد و آنها را به موجوداتی زنده، باورپذیر و پویا تبدیل میکند. زنان در داستانهای او نهتنها از لحاظ روانشناختی پیچیدهاند بلکه واکنشهایشان نیز واقعی و در عین حال شاعرانه است. در مسیر روایت شخصیتها بهگونهای رفتار میکنند که گویی از کنترل نویسنده خارج شدهاند و در دنیای داستان، آزادانه مسیر خود را انتخاب میکنند.
کتاب بانو آمالیا بازتابدهندهی موضوعاتی چون نوستالژی، زیباییهای نادیدهی زندگی و نگاه کودکانه به جهان است. مورانته در این داستانها به ما یادآوری میکند که چگونه زمان و عادت میتوانند حس شگفتی ما را از بین ببرند، اما در عین حال برخی افراد همچنان میتوانند این معصومیت را حفظ کنند.
الزا مورانته با توصیفهای دقیق و شاعرانه در کتاب بانو آمالیا فضاهای داستانی خود را زنده و ملموس میکند. برای مثال در یکی از پاراگرافهای کتاب که شرح یک میدان را ارائه میدهد، توجه او به جزئیات کاملاً مشهود است:
«درشکهای فرسوده و عجیب همیشه در میدان ایستاده بود. درشکهای که هیچگاه کسی سوارش نمیشد. هر چند وقت یکبار، صدای ناقوس کلیسا، که ساعت را اعلام میکرد، چرت درشکهچی را پاره میکرد و به آنی چانهاش دوباره روی سینه میافتاد. گوشه میدان، نزدیک عمارت زردرنگ و رو رفته شهرداری، از روی صورت مرمرین آبنمایی عجیب آب روان بود. ریشهای همچون لوله به هم تابیدهٔ مجسمه مثل مار دورش چنبره زده بود و نگاه چشمان بیرونجسته و بدون پلکش به مردگان میمانست.»
کتاب بانو آمالیا از الزا مورانته به ترجمه صنم غیائی توسط انتشارات ققنوس در دسترس است. علاقمندان به ادبیات داستانی با خواندن این کتاب مرز بین رویا و واقعیت را فراموش خواهند کرد. سبک شاعرانه و توصیفهای خیالانگیز مورانته، این مجموعه را به یکی از آثار خواندنی او تبدیل کرده است. هر سه داستان این کتاب، بهویژه «بانو آمالیا» بهخوبی نشان میدهند که چگونه میتوان با چشمانی همیشه کنجکاو و پر از شگفتی، به دنیا نگریست و زیباییهای پنهان آن را کشف کرد.
کتاب بانو آمالیا برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب بانو آمالیا برای علاقهمندان به داستان کوتاه با سبک شاعرانه، خیالانگیز و دارای شخصیتپردازیهای عمیق مناسب است.
در بخشی از کتاب بانو آمالیا میخوانیم
مادربزرگ با صدایی لرزان و ضعیف, در حالی که به پسرش چشم دوخته بود طوری که انگار بقیه وجود ندارند، گفت: «تو مادر پیرت را بیرون کردی تا گدایی کند. در... خیابانها...» بعد سرش را به شکلی تحقیرآمیز تکان داد. اما ساکت شد، لرزهای که لثههای لختش را تکان میداد، بر او چیره شده بود. با بیاعتمادی به طرف فرورفتگی دیوار رفت و روی پلهها نشست.
پسرش زمزمه کرد: «میخوای چیزی بخوری؟»
پیرزن گفت: «آب و نان.»
او برای چه تلاش میکرد؟ امیدش به چه بود؟ پاهایش جفتشده بود و بینشان فاصلهای نبود و چشمانش به پایین، دقیقاً به شکمش، به زیر پلکهای بدون مژهاش، خیره شده بود. نشست. این بار هم جوزپه و النا نگاهی رد و بدل کردند و از آن لحظه به بعد از حرف زدن با پیرزن خودداری کردند. فقط بچهها گاهی به او نگاه میکردند؛ نگاهی یواشکی و، به شکلی مبهم، افسونشده. موقع شام، هیچکس از مادربزرگ دعوت نکرد سر میز بیاید. هیچ صدایی به آن گوشه که نشسته بود نمیرسید؛ حتی زن و شوهر هم ساکت بودند. انگار طلسمی ترسناک بر آنها اثر کرده بود. هر چهار نفر دور میز نشسته بودند. همانموقع بود که به آنها نگاه کرد. نور ثابت چراغ نفتی مثل حلقهای آنها را در بر گرفته بود. او متوجه نیمرخ جوزپه شد با آن موهای بور فرفری و مژهها و صورت بدون چین و چروکش. در حالی که نان خرد میکرد, شانههایش خم شده بود. لبهای نیمهبازش زیر نور قرمز و مرطوب به چشم میآمد. رو به روی او صورت النا زیر نور کاملاً روشن بود؛ موهایش را باز گذاشته بود، پوست صورتش پژمرده و لبهایش باد کرده و خمیده بود. دو کودک دو طرف او نشسته بودند و انگار تجلی جسم مادرشان بودند.
فهرست مطالب کتاب
یادداشت ناشر
دربارۀ نویسنده
بازی پنهانی
مادربزرگ
بانو آمالیا
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب بانو آمالیا |
نویسنده | الزا مورانته |
مترجم | صنم غیائی |
ناشر چاپی | انتشارات ققنوس |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 71 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-278-432-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه خارجی |