معرفی و دانلود کتاب نوازنده نابینا
برای دانلود قانونی کتاب نوازنده نابینا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب نوازنده نابینا
کتاب نوازنده نابینا رمانی از ولادیمیر کارالنکو، روایتگرِ زندگیِ یک کورِ مادرزاد است. پتروس که ارتباط با دنیای پیرامونش را بدون حس بینایی، بهتدریج آموخته است، با دل بستن به یک دختر، به نهایتِ انزجار از وضعیتِ خود میرسد. اما این تازه نقطه شروعی است برای جستوجوهای او در ژرفای جهانی تاریک. پتروس تحت تأثیر نوای نیای که میشنود، کمکم به نوازندهای حرفهای بدل میشود و دنیا را با چشمِ جان خود به تماشا مینشیند.
دربارهی کتاب نوازنده نابینا
کتاب نوازنده نابینا (The Blind Musician) مطالعهای روانشناختی است از زندگی پسری که نابینا متولد شده است. او از حس شنوایی و لامسهی بسیار قوی برخوردار است و استعدادی شگرف در زمینهی موسیقی دارد. این شخصیت که نامش پتروس است، در آینده موفق به نواختن نی میشود و بیش از پیش روحش را پذیرای ورود نور بصیرت میکند. ولادیمیر کارالنکو (Vladimir Korolenko) در رمان خود فرایندهای روانی ذهن یک نابینا را به دقت واکاوی میکند و رنج او را از فقدان بینایی به تصویر میکشد، اما هرگز به این معنی نیست که نویسنده رسالهای جامع دربارهی همهی نابینایان ارائه داده است. ممکن است بسیاری از خصلتهای پتروس با دیگر نابینایان تفاوت داشته باشد و ازآنجاکه رمان یک سند پزشکی نیست و ادعایی هم ندارد، هیچگاه از ارزش ادبی آن کاسته نمیشود.
همانگونه که کارالنکو در مقالهای مینویسد:
«طرح یک رسالهی معتبر درمورد روانشناسی افراد نابینا هرگز هدف من نبوده است. ایده، بیشتر این بود که اشتیاق انسان را برای چیزهای دستنیافتنی و جستوجوی کمالِ گمشده در زندگی مورد بررسی قرار دهم.» بنابراین میتوان گفت کتاب نوازندهی نابینا از نشان دادن ابعاد گوناگون زندگی یک فرد نابینا فراتر میرود. میتوان موضوع آن را به همهی نقصانها و ناتوانیها بسط داد و برای هرکس در دنیا انگیزهای دستنیافتنی یافت؛ انگیزهای شبیهِ دیدنِ نور برای پتروسِ نابینا. چنین دیدگاهی کتاب نوازنده نابینا را از کژفهمیها و سوءتفاهمها نجات میدهد و به جایگاه ارزشمندِ یک اثر ادبی بازمیگرداند.
ولادیمیر کارالنکو در عین حال تصویری واقعگرایانه از جهان فردی که هیچ نمیبیند، ارائه میدهد. او امیدها و رنجها را کنار هم قرار میدهد؛ هرچند شخصیتِ کتاب نوازندهی نابینا در شرایط بسیار مطلوبی قرار دارد. او از خانوادهای ثروتمند زاده شده و در حرفهی نوازندگی استاد است. پتروس همزمان که تشنهی دیدن جهان پیرامونش است، میتواند از زندگی لذت ببرد. اما این رنج زمانی عمیقتر میشود که او به دختری دل میبندد؛ آنگاه همهی وجودش تمنای دیدن دلدار را میکند. در این زمان است که از خود میپرسد: «زندگی به چه درد میخورد؟» او ناگهان به این نتیجه میرسد که کوری و زندگی در تضاد و تقابل با یکدیگر قرار دارند.
اما سایهی مادری فهمیده و مهربان، مراقبتهای دایی رزمندهاش به همراه عشق پرگذشت و پرشور دخترکی پاک، سرانجام وی را از پرتگاه نومیدی نجات میدهند. ولی چیزی که چراغ دل پتروس را روشن میکند، نوای دلانگیز نی درشکهچی سالخوردهای است که شبانگاهان به گوش میرسد. صداهای پرهیمنهی طبیعت، سرودهای دلنواز، یاری یاران و استعداد بیهمتای پتروس، او را تا برترین پایهی هنر نوازندگی بالا میبرند تا آنجا که میتواند جهان را با چشم دل ببیند. پتروس در این راه با نابینایان دورهگرد به سفر میرود و با آنان همدردی میکند، بر خودخواهی و تندخویی درون چیره میشود و درنهایت باطن خود را از کین و بدخواهی و خودپرستی میزداید.
این رمانِ خواندنی از سوی انتشارات علمی و فرهنگی و با ترجمهی جهانگیر افکاری در دسترس علاقهمندان قرار دارد.
کتاب نوازنده نابینا برای چه کسانی مناسب است؟
طرفداران رمانهای روانشناختی و ادبیات روسیه از این اثر لذت فراوانی خواهند برد.
در بخشی از کتاب نوازنده نابینا میخوانیم
همین که آخرین نتها خاموش شدند، آنا میخاییلوونا پسرش را نگریست و در سیمای او معنایی خواند که به نظرش آشنا آمد. به یاد آن روز آفتابی بهار افتاد که فرزندش در کنار رودخانه دراز کشید و از تأثرات بسیار شدیدی، که از طبیعت بهاری بدو دست داد، از پای درآمد.
ولی تنها او بود که به چنین معنایی توجه داشت. هیاهویی در تالار به پا شد. استافروچنکوی بزرگ فریادکنان چیزی به دایی ماکسیم میگفت، جوانان آشفته حال، دست نوازنده را میفشردند و آیندهی هنری درخشانی برایش پیشبینی میکردند.
برادر ارشد تصدیق میکرد: «بله، بله، درست است. شما حالت ترانهی ملی را به طور قابل ملاحظهای دریافتهاید، شما آن را به حد کمال شناختهاید. ولی ممکن است بفرمایید، آن تکهای که اول زدید چه بود؟»
پتر قطعهی ایتالیایی را اسم برد.
جوان در جواب گفت: «درست است. من دودل بودم، کمی با آن آشنایی دارم. من سبک شما را، که ویژهی خودتان است، تحسین میکنم. هستند کسانی که آن را بهتر از شما میزنند، اما هیچکس آن را به خوبی شما بیان نمیکند. چه جور بگویم؟ این سبکی از بیان موسیقی ایتالیایی به اسلوب اوکراینی به شمار میآید. اگر هم چیزی کسر داشته باشد، یک مدرسهی برازنده است... که در آن صورت...».
نابینا با توجه وافری به سخنانش گوش میداد. نخستین بار بود که صحبتها روی او دور میزد، درک غرورآور قدرت در روحش جوانه میزد. مگر امکان دارد این صداها، که هم اکنون برای او بیش از همیشه رنجآور بودند، چنین تأثیر پرنوایی در دیگران کرده باشد؟ پس... پس در زندگی از او هم کاری ساخته است!
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب نوازنده نابینا |
نویسنده | ولادیمیر کارالنکو |
مترجم | جهانگیر افکاری |
ناشر چاپی | انتشارات علمی و فرهنگی |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 252 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-121-526-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان روانشناسی خارجی |
ممنون از تیم کتابراه و مترجم گرامی این کتاب.
کتاب در مورد فرد نابینای است که از همان دوران کودکی نابینا بوده است و در مورد سختیهای او هست.
موضوع کتاب را دوست داشتم و اولین بار بود به همچین موضوعی برخورد میکردم اما خیلی خوب نتوانستم با داستان همراه شوم. در بعضی جاها داستان من را خیلی ب در ترغیب ادامه دادن میکرد اما بیشتر موارد فقط میخواستم ورق بزنم.
ای کاش این داستان به صورت اول شخص بیان میشد شاید اینجوری بهتر بتوان با آن همراه شد. در طول داستان بسیار از شخصیت دایی ماکسیم خوشم آمد که همیشه همراه پتر بود. و فداکاری اوه لینا بسیار برایم زیبا بودای کاش همهی ما انسانها ب این باور برسیم که کسانی که در هر عضوی از بدن مشکلی دارند از ما کمتر نیستند و حتی نسبت به ما از تواناییهای دیگری برخوردار هستند مثل پیتر که از قدرت شنوایی بسیار بالایی برخوردار بود. یاد این ضرب المثل افتادم که میگه خدا گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری
همانطور که گفتم موضوع را دوست داشتم اما نتوانستم روند داستان را با خودم هماهنگ کنم و دربهصی جاها بسیار حوصله سر بر بود طوری که چند بار خواستم داستان را متوقف کنم اما گفتم رها کردن داستان کار درستی نیست و بیشتر مشتاق پایان داستان بودم که چه اتفاقی برای پیتر میافتد.