زندگینامه و دانلود بهترین کتاب‌های ولادیمیر کارالنکو

۲۷ ژوئیه ۱۸۵۳ تا ۲۵ دسامبر ۱۹۲۱ - اوکراینی - روسی

ولادیمیر کارالنکو نویسنده، روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشر بود که در اواسط قرن نوزدهم میلادی متولد شد. او یکی از نویسندگان اوکراینی - روس بود که برای فعالیت‌های گوناگونش در زمینه‌ی روزنامه‌نگاری و داستان‌نویسی، نامی پرآوازه در تاریخ ادبیات و ژورنالیسم امپراطوری روسیه محسوب می‌شود. کارالنکو به دلیل روحیه‌ی انتقادی‌‌ای که داشت، چندین‌بار در دوره‌های مختلف تبعید شد. از میان آثار مهم او می‌توان به کتاب‌های «نوازنده نابینا» و «رویای ماکار و داستان‌های دیگر» اشاره کرد.

عکس ولادیمیر کارالنکو

زندگینامه ولادیمیر کارالنکو

ولادیمیر کارالنکو (Vladimir Korolenko) با نام کامل ولادیمیر گالاکتیونوویچ کارالنکو، روز بیست‌وهفتم ژوئیه‌ی سال 1853 میلادی در ژیتومیر، واقع در اوکراین کنونی که در آن زمان بخشی از امپراطوری روسیه بود به دنیا آمد. پدرش یک قاضی عادل بود. به توصیف خود کارالنکو، پدرش هیچ‌گاه از کسی رشوه دریافت نکرد و در میان همکارانش همچون دون کیشوت بود.

مادرش نیز اصلیتی لهستانی داشت. به همین روی، ولادیمیر کارالنکو در دوران کودکی با چالش هویت ملی مواجه شد. او نمی‌دانست که باید خود را فرزند کدام کشور بداند و حتی زبان لهستانی را زودتر از روسی فرا گرفت. اما زمانی که خیزش ماه ژانویه در روسیه رخ داد، خانواده‌اش به این نتیجه رسیدند که خود را شهروند روسیه بدانند. پس از مرگ پدرش، مادر او با دشواری و رنج بسیار پنج فرزند خود را بزرگ کرد.

آشنایی با ادبیات روسیه

ولادیمیر کارولنکو تحصیلاتش را در مدرسه‌ای لهستانی آغاز کرد و سپس در ژیتومیر مسیرش را ادامه داد. بعد از گذشت مدتی به مدرسه‌ی ژیمناستیک ریونه رفت و از آن‌جا فارغ‌التحصیل شد. گفتنی‌ست که کارالنکو در آن دوران موفق به کسب مدال نقره در ورزش ژیمناستیک شد. در آخرین سال تحصیلش در ریونه، با آثار نویسندگانی چون نیکولای نکراسوف و ایوان تورگنیف آشنایی پیدا کرد و مسیر خود در حرفه‌ی نویسندگی را آغاز نمود.

مواجهه با نویسندگان بزرگ ادبیات روسیه، به قدری برای ولادیمیر کارالنکو ارزشمند بود که او یک‌بار در جریان صحبت‌های خود اشاره کرد: «با شناخت آثار این نویسندگان بود که من سرزمین حقیقی‌ام را یافتم. وطن من، ادبیات روسیه است». او همچنین از تاراس شوچنکو و خصیصه‌های ادبیات فولکلور اوکراین به‌عنوان منابع الهام خود یاد کرده است.

اخراج از کالج، تبعید و زندان

ولادیمیر گالاکتونیوویچ کارالنکو در سال 1871 به مؤسسه‌ی تکنولوژی سن پترزبورگ رفت؛ اما از آن‌جایی که در فقر شدید به‌سر می‌برد، مجبور شد یک سال بعد انصراف دهد. سپس به «کالج میراث و جنگل‌داری» موسکو رفت و این شهر را برای اقامت برگزید؛ اما خیلی زود به دلیل آنکه نامه‌ی حمایت از یک دانشجوی زندانی را امضا کرده بود، اخراج شد. در ادامه، به‌عنوان یک تنبیه و مجارزات سخت‌گیرانه، توسط مأموران حکومتی به وولوگدا تبعید شد. کارولنکو در ادامه، پس از درخواست مادرش از مأموران دولتی به کرونشتات منتقل شد. اما این آخرین مجازات سیاسی وی نبود.

وقتی با پشت‌سر گذاشتن دوران تبعید، به مؤسسه‌ی معدن‌کاری سن پترزبورگ وارد شد، به جنبش اجتماعی «نارودنیک» ملحق شد. در ادامه توسط مأموران امنیتی جاسوس خطاب شد و مدتی را در زندان و اسارت گذراند. در سال 1881 پس از آنکه الکساندر دوم به قتل رسید، زندانیان باید با در پیشگاه الکساندر سوم سوگند وفاداری می‌خوردند. اما کارالنکو از این کار امتناع کرد و همین اقدام منجر به این شد که مدت زمان بیشتری را در زندان بماند.

اولین اثر ادبی و نوشتن در زندان

در سال 1879 میلادی، ولادیمیر کارالنکو اولین داستان کوتاهش را منتشر کرد. این داستان که «قطعه‌هایی از زندگی یک جوینده (Episodes from the Life of a Searcher)» نام دارد، به زندگی مردی می‌پردازد که عضو جنبش سیاسی نارودنیک است و در بحران هویت اجتماعی و درونی به‌سر می‌برد. این داستان در واقع یک روایت خود‌زندگی‌نامه‌ای و شخصی از وضعیت زندگی خود کارالنکو است که در آن دوران، میان تفکرات گوناگون در جست‌وجوی هویت درونی‌اش بود. پس از انتشار این داستان در نشریه‌ی اسولوو، یک اثر کوتاه دیگر با عنوان «دختری عجیب‌وغریب (Weird Girl)» را به نگارش درآورد.

رویای ماکار و اولین آثار جدی

این چهره‌ی ادبی و سیاسی، وقتی در سال 1885 برای اولین‌بار داستان کوتاه «رویای ماکار (Makar's Dream)» را منتشر کرد، توانست جایگاه خود را به‌عنوان یک نویسنده‌ی باکیفیت ثابت کند. این داستان در واقع، در ارتباط با رویای یک مردِ در حال مرگ از بهشت است. در این دوران، ولادیمیر کارالنکو داستان‌های کوتاه گوناگون و متعددی را به چاپ رساند که می‌توان از میان آن‌ها، به عناوینی چون «کودکان زیرزمین (Children of the Underground)» و «زمزمه‌ی چوپی (The Wood Murmurs)» اشاره کرد.

او در ادامه این آثار را در قالب یک مجموعه داستان کوتاه منتشر کرد و عنوان «طرح‌ها و داستان‌ها (Sketches and Stories)» را برای آن انتخاب کرد. در سال 1886 نیز اولین رمان خود را عرضه کرد. این رمان کوتاه که «نوازنده نابینا» نام داشت، تابه‌امروز مشهورترین اثر کارالنکو محسوب می‌شود.

او در سال 1893 بار دیگر یک مجموعه داستان منتشر کرد و به ایده‌های پیشین خود عمق تازه‌ای بخشید. یکی از داستان‌های صربستانی‌اش در این مجموعه، توسط آنتون چخوف مورد تحسین و تمجید واقع شد. چخوف داستان کوتاه «سوکولینتس (Sokolinets)» را «بهترین داستان کوتاه در دهه‌های اخیر» خطاب کرد و آن را به‌مثابه‌ی «یک ترکیب‌بندی بی‌نقص موسیقایی» مورد توصیف قرار داد.

ولادیمیر کارالنکو در سال 1895 نیز رمان جدیدی با عنوان «بی‌زبان» را به نگارش درآورد. این داستان در واقع ملهم از تجربه‌های عینی او از سفرش به شیکاگو خلق شده است. رمان بی‌زبان در باب زندگی یک مرد روستایی است که به آمریکا آمده، درحالی‌که هیچ چیزی از زبان انگلیسی سرش نمی‌شود.

محبوبیت میان نویسندگان روس و انصراف از انجمن نویسندگان علوم روسیه

این نویسنده در سال 1896 میلادی، به‌همراه خانواده‌اش به سن پترزبورگ نقل مکان کرد. در این دوران بود که ولادیمیر کارولنکو مبتلا به اختلال بی‌خوابی شد و مشکلات روحی و جسمانی متعددی را تجربه کرد. اما این مشکل بی‌خوابی به نیرو و محرکی برای نوشتن آثار جدید تبدیل شد. به همین روی، او در این زمان سومین جلد از مجموعه داستان‌های کوتاهش را منتشر کرد.

به همین واسطه کارالنکو به‌عنوان یک نویسنده‌ی تراز اول روس‌زبان بازشناخته شد و توسط اکثر نویسندگان و هنرمندان آن زمان روسیه، مورد تجمید واقع شد. او به عضویت انجمن نویسندگان علوم روسیه درآمد؛ اما زمانی که ماکسیم گورکی به‌دلیل فعالیت‌های انقلابی‌اش از این انجمن اخراج شد، کارالنکو نیز به همراه چخوف از انجمن روسیه انصراف داد.

این سال‌ها، در واقع دوران اوج فعالیت‌های حقوق بشری و سیاسی ولادیمیر کارالنکو بود. او به‌ مبارزه با برنامه‌ی نسل‌کشی یهودیان مشغول شد و در سال 1911 نیز در مراسم یادبود نیکلای گوگول، یک سخنرانی تأثربرانگیز را ایراد کرد. پیش از این اقدام، او در سال 1905 شروع به نوشتن یک اثر خودزندگی‌نامه‌ای کرده بود که در آن زمان، به یک رسم تبدیل شده بود. جلدهای پایانی این کتاب که «دوران معاصر من (History of My Contemporary)» نام داشت، پس از مرگ کارالنکو منتشر شد.

شغل روزنامه‌نگاری

ولادیمیر گالاکتیونوویچ کارالنکو از سال 1887 میلادی در نشریه‌ی ادبی «پیام‌رسان شمالی» مشغول به‌کار شد. او پس از به‌نگارش درآوردن اولین مجموعه داستان و رمان کوتاه خود، به نوشتن مقالات و یادداشت‌های مختلف برای این نشریه مشغول شد. توانایی منحصربه‌فرد وی در تلفیق سبک نوشتار ژورنالیستی و ادبی، یکی از ویژگی‌های خاص این نویسنده در آن دوران بود. در این نشریه بود که او برای اولین‌بار با ماکسیم گورکی و کنستانتین بالمونت آشنا شد.

پایان زندگی و مرگ

سرانجام در روز بیست‌وپنجم دسامبر سال 1921، ولادیمیر کارالنکو، نویسنده‌ی بزرگ روس - اوکراینی که یکی از بزرگ‌ترین چهره‌های ادبیات روسیه در حوزه‌ی داستان کوتاه محسوب می‌شود، بر اثر بیماری سینه‌پهلو درگذشت و میراثی شگفت‌انگیز را از خود به‌جا گذاشت. نام او به دلیل روحیه‌ی انتقادی و سبک نوشتار کم‌نظیرش، در تاریخ ادبیات جاودانه شد.

بهترین کتاب‌های ولادیمیر کارالنکو

کتاب نوازنده‌ نابینا (The Blind Musician): اولین رمان کوتاه این نویسنده‌ی روس که روایت‌گر داستان تلخ و شاعرانه‌ی پسری‌ست که کور متولد شده است. درام اصلی داستان از زمانی آغاز می‌شود که شخصیت اصلی روایت با این وضعیت جسمانی خود، دل‌باخته‌ی دختری زیبا می‌شود. این عشق و فوران عواطف در درون شخصیت اصلی، او را با ناتوانی‌ مادرزادی‌اش بیشتر آشنا می‌کند و در وی احساس انزجار از خود را قوام می‌بخشد. این رمان عاشقانه‌ی کوتاه از ولادیمیر کارالنکو، ترسیم‌کننده‌ی وضعیت روانی شخصیتی‌ست که در مبارزه با محدودیت و تفاوت شرایط جسمانی خود، به دنبال درک و تفسیری از خود می‌گردد. با مراجعه به سایت و اپلیکیشن کتابراه می‌توانید کتاب صوتی و الکترونیک نوازنده نابینا که ازجمله بهترین کتاب‌های ولادیمیر کارالنکو محسوب می‌شود را دریافت کنید و از مطالعه یا شنیدن یک اثر کلاسیک روان‌شناختی در ادبیات روسیه لذت ببرید.

کتاب بی‌زبان (Without Language): این رمانِ ولادیمیر کارالنکو در زمانی به‌نگارش درآمد که مهاجران و پناهنگان فقیر روس، راهی کشور آمریکا شدند. این مردمان درمانده و کم‌سواد، در برقراری راه‌های ارتباطی ناتوان بودند. آن‌ها از دهاتی‌ها و اهالی روستاهای روسیه بودند که کلمه‌ای از زبان انگلیسی را هم بلد نبودند و باید برای ادامه‌ی زیست خود در آمریکا، با چالش‌های زبانی مختلفی روبه‌رو می‌شدند.

کتاب رویای ماکار و داستان‌های دیگر (Makar's Dream, and Other Stories): یک مجموعه داستان کوتاه هیجان‌انگیز و متفاوت که قدرت کم‌نظیر و اعجاب‌انگیز کارالنکو در نویسندگی را بازتاب می‌دهد. داستان رویای ماکار از اولین آثار این نویسنده بود که همچنان بعد از گذشت بیش از یک قرن، به‌عنوان یکی از داستان‌های مهم در ادبیات روسیه از آن یاد می‌شود.

سبک نگارش و دیدگاه‌های ولادیمیر کارالنکو

یکی از شیفتگی‌ها و دغدغه‌های اصلی موجود در آثار این نویسنده‌ی بزرگ روس‌زبان، پرداختن به درونیات و باورهای مردمان عادی روسیه بود. شخصیت‌های داستان‌های او اکثراً دهقان‌ها، مزرعه‌دارها و مردمان روستایی هستند که با چالش‌های موجود در وضعیت زندگی خود دست‌وپنجه نرم می‌کنند. یکی از دیگر ویژگی‌های مهم آثار مکتوب ولادیمیر کارالنکو، گرایش او به نوشتار انتقادی و اومانیسم بود. او باور داشت که یک روشن‌فکر و نویسنده، باید علیه استبداد به‌پا خیزد و در برابر جنایت‌های ضدانسانی عصیان کند. به همین روی، اکثر نوشته‌های کارولنکو بیانی انتقادی و زبانی نقادانه دارند.

ولادیمیر کارالنکو از نگاه دیگران

ولادیمیر کارالنکو اولین‌ کسی بود که به من ساختار جملات و اصطلاحات ادبی را آموزش داد و به‌شیوه‌ای این کار را انجام داد که من را شگفت‌زده کرد. او برای نخستین‌بار به من نشان داد که نگارش یک اثر ادبی، ابداً کار ساده‌ای نیست. (ماکسیم گورکی)

1