معرفی و دانلود کتاب من آدم کشتهام
برای دانلود قانونی کتاب من آدم کشتهام و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب من آدم کشتهام
کتاب من آدم کشتهام شامل 26 داستان کوتاه از ادبیات روسیه است و هر داستان در زمان و مکان متفاوتی روایت میشود. تعدد زوایای دید و تنوع موضوعها این کتاب را به گنجینهای ارزشمند برای علاقهمندان به داستان کوتاه تبدیل کرده است. برخی نویسندگان این مجموعه عبارتند از: میخائیل بولگاکف، سیگیزموند کرژیژانوفسکى، یورى نیکالایِویچ تینیانوف، ایوان آلکسِیِویچ بونین و... .
دربارهی کتاب من آدم کشتهام
خواندن کتابی که بخش وسیعی از ادبیات یک ملت را در بر بگیرد، اثری ارزشمند است. کتاب من آدم کشتهام مجموعهای متشکل از 26 داستان به قلم هجده نویسندهی روس است که مطالعهی آن، اطلاعات زیادی را دربارهی ادبیات و فرهنگ روسیه در اختیار خواننده قرار میدهد. میخائیل بولگاکف (Mikhail Bulgakov) یکی از نامآشناترین نویسندگان این مجموعه است که نام کتاب از داستان او برگرفته شده. داستان من آدم کشتهام روایتگر درونیات پزشکی است که در طول جنگ جهانی دوم مریضان را مداوا میکند و ناخواسته مسبب مرگ برخی دیگر از آنان میشود. اگر بیماری زیر دست یک پزشک بمیرد، آیا پزشک مسبب مرگ اوست و مرتکب قتل شده؟ این چالشی است که پزشکِ قصه با آن مواجه است. بولگاکف در این داستان اثرات مخرب جنگ را بر روح و روان راوی و اطرافیانش شرح میدهد؛ ازآنجاکه داستان من آدم کشتهام بر اساس تجربیات خود نویسنده در جبهههای جنگ نگاشته شده، تصویری واضح و روشن از جنگ و صدمات آن ارائه میدهد و به خواننده کمک میکند درک عمیقتری از خشونت و رنج انسان به دست آورد.
برخی دیگر از داستانهای کتاب من آدم کشتهام از این قرارند: «مامای»، «غار»، «لکهى قهوه»، «تروریست» و «پیشنویس قانون اساسى کشور». دو داستان مامای و غار که به قلم یوگنى زامیاتین (Yevgeni Zamyatin) نوشته شدهاند، بهخوبى فضا و تحولات اجتماعى و اخلاقى روسیه را در سالهاى نخست پس از انقلاب 1917 به تصویر مىکشند. داستانِ لکهى قهوه اثر لودمیلا اولیتسکایا (Lyudmila Ulitskaya)؛ درمورد زنی به نام ایرا است که در دوران کودکی شاهد قتل پدرش توسط انقلابیون بوده و در بزرگسالی با دیدن مردی در مترو به یاد پدرش افتاده و با گذشتهی خود روبهرو میشود.
میخاییل آندرِیِویچ آسارگین مؤلف داستان تروریست، از نویسندگان و روزنامهنگاران موج اول مهاجرت در ادبیات روسیه است که در سال 1922 ناچار به ترک میهن خود و زندگى در غربت شد و سرانجام نیز در فرانسه از دنیا رفت و براى خوانندگان روس نسبتاً ناشناخته باقى ماند. آسارگین انقلاب روسیه را نخست با خوشحالى و سپس با احتیاط پذیرا شد. از قدرت گرفتن بلشویکها رضایت نداشت و دو بار در سالهاى 1919 و 1921 به واسطهى همکارى با نشریات اپوزیسیون و مخالفت با بلشویکها دستگیر شد. داستان تروریست، دربارهی پاول تیخونویچ، آدمى صادق و نترس است که تصمیم میگیرد تروریست شود و جان خود را در راه خوشبختى مردم فدا کند. هیچ مانع اخلاقى در برابر او نیست، زیرا چیزى که او را به این مسیر کشانده، نه منفعت شخصى، بلکه نفرتى مقدس است. پاول تیخونویچ تصمیم گرفته مسئولیت اعمالش را شخصاً بر عهده بگیرد و حتى دفاعیهى آتى خود را که باید در دادگاه قرائت کند نیز آماده کرده، که بدین شرح است: «مرگ بر استبداد و زندهباد جمهورى مردمى همهى زحمتکشان!» اما تروریستشدن به آن راحتى که بعضىها خیال مىکنند نیست. غیر از شهامت و رعایت پنهانکارى، به فوتوفنهاى دیگرى هم نیاز دارد. پاول تیخونویچ بیش از حد ملایم و نرمخوست و صلابت و سنگدلى ندارد. او از صداى شلیک گلوله جا مىخورد و حتی قادر به سر بریدن یک خروس هم نیست!
داستان پیشنویس قانون اساسى کشور، نوشتهی ویکتور شندرویچ، اثر طنز کوتاهی است که در انتقاد به نظام بوروکراسی و فاسد شوروی به رشته تحریر درآمده است. داستان در قالب 24 مادهی قانونی نوشته شده و اینگونه آغاز میشود: مادهى 1: کشور توسط پدربزرگ رهبرى مىشود. مادهى 2: پدربزرگ ضامن طلوع خورشید و غروب آن در راه خیر و صلاح مردم است. مادهى 3: مادربزرگ توسط پدربزرگ انتخاب مىشود. مادهى 4: دیگران نیز همه توسط پدربزرگ انتخاب مىشوند، و نیز توسط او عزل مىشوند، تشویق مىشوند یا چهارشقه مىشوند.
کتاب من آدم کشتهام مجموعهای ارزنده از داستانهای روسی است که هرکدام با موضوع، تم، و سبک متفاوتی نوشته شدهاند و همهی سلایق را پوشش میدهند. خواننده با مطالعهی این کتاب از زوایای متعددی با فرهنگ و ادبیات روسیه آشنا خواهد شد. این مجموعه داستان با ترجمهی آبتین گلکار از سوی نشر ماهی روانهی بازار شده است.
کتاب من آدم کشتهام برای چه کسانی مناسب است؟
علاقهمندان به ادبیات روسیه و داستانهای کوتاه، لذت وافری از خواندن این مجموعهداستان خواهند برد.
در بخشی از کتاب من آدم کشتهام میخوانیم
الان دیگر از آن آدمهاى قدیمى پیدا نمىشود. آدمهاى امروزى یا مادرزاد سنگدل و بىاحساسند و آنوقت برادرشان را هم مىخورند، یا آنکه حتى حاضر نمىشوند بیایند و نگاهى به قربانىشان بیندازند تا مبادا اعصابشان متشنج شود. ولى پاول تیخونویچ سرسختانه خود را آبدیده مىکرد و صفات لازم براى تروریستها را در خودش پرورش مىداد. او در شرایطى که خوب مىدانست با چه غذایى از او پذیرایى خواهند کرد، نهتنها آمد سر میز بلکه با خونسردى بشقابش را هم دراز کرد و گفت: «یک بال هم براى من بگذارید لطفا.»
وقتى بال را در بشقابش گذاشتیم، یا به بیان دقیقتر بال سفت و نفرتانگیز پرندهى کهنسال را در بشقابش گذاشتیم، همهمان با شور و اشتیاق و احترامى که پنهانش نمىکردیم نگاههایمان را به پاول تیخونویچ دوختیم. چطور آن را خواهد خورد؟ مىدیدیم که بر پیشانى این مرد باشهامت عرق سردى نشسته و او از نو با درد و رنج بسیار با تمام وقایع سه روز اخیر دست و پنجه نرم مىکند. مىدیدیم دستانش ضمن تکهتکهکردن بال کمى مىلرزند. مىدیدیم بیهوده مىکوشد پریشانى شدیدش را زیر لبخندى حاکى از بىاعتنایى پنهان کند. به هر شکلى بود تکهاى پرگوشت از بال جدا کرد و آن را به دهان فرستاد. ولى بهمحض آنکه دندانهایش را روى آن فشار داد، فریادى کشید و آن را به بیرون تف کرد. فشنگى جرنگجرنگکنان داخل بشقاب افتاد. پاول تیخونویچ سرش را چسبید، صندلىاش را انداخت و به اتاق خودش دوید.
خروس پیر به این شکل از او انتقام گرفت.
دویدیم دنبال قطرهى آرامبخش و حولهى خیس. راستش را بخواهید، این بار پاول تیخونویچ تاب نیاورد و گرفتار حملهى عصبى تمامعیارى شد. روى تخت به خود مىپیچید و رفتار شرمآورى از خود نشان مىداد که شبیه زنان دهاتى بود و نه شبیه تروریستها. شاید در زمانى دیگر مىتوانست بر خودش مسلط شود، ولى حالا آن شکنجهى سهروزه واقعا طاقتش را طاق کرده بود، ضمن آنکه شبها هم درست و حسابى نخوابیده بود. اگر خروس را یک روز دیرتر کباب کرده و به پاول تیخونویچ فرصت استراحت داده بودیم، شاید ماجرا شکل دیگرى به خود مىگرفت، بدون این گرفتارىها و بدون آنکه لطمهاى به شأن مردانهى تروریستمان وارد شود.
فهرست مطالب کتاب
سخن مترجم
معرفى نویسندگان
تکفیر: آلکساندر کوپرین: 1913
ملتِ ایندر و آندر زن: آرکادى آورچنکو: 1914
نکاتى تازه دربارهى چخوف: آرکادى آورچنکو: 1914
غار: یِوگِنى زامیاتین: 1920
ماماى: یِوگِنى زامیاتین: 1920
نقاش مجنون: ایوان بونین: 1921
انگشتهاى فرارى: سیگیزموند کرژیژانوفسکى: 1922
کوادراتورین: سیگیزموند کرژیژانوفسکى: 1926
مسابقهى آوازهخوانها: سیگیزموند کرژیژانوفسکى: ?1927
شب هولناک: میخاییل زوشِنکو: 1925
من آدم کشتهام: میخاییل بولگاکوف: 1926
ستوانیار انذیل: یورى تینیانوف: 1928
تروریست: میخاییل آسارگین: 1929
پسر سوم: آندرى پلاتونوف: 1936
فرجام کتابخانهى تورگنیف: نینا بِربِروا: 1960
دستها: یولى دانیل: 1963
خیط کرد: واسیلى شوکشین: 1970
سایهروشنهایى بر یک چهره: واسیلى شوکشین: 1973
خوشبختها: لودمیلا اولیتسکایا: 1991
لکهى قهوه: لودمیلا اولیتسکایا: 2010
زن کمونیست: ناتالیا تالستایا: 1993
جشن قرونوسطایى: ناتالیا تالستایا: 2004
پیشنویس قانون اساسى کشور: ویکتور شندرویچ: 2000
لکهى نابوکوف: میخاییل شیشکین: 2015
موزهى مردمشناسى و چهرههایش: یِوگِنى وادالازکین: 2018
خانه و جزیره: یِوگِنى وادالازکین: 2018
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب من آدم کشتهام |
نویسنده | گروه نویسندگان |
مترجم | آبتین گلکار |
ناشر چاپی | نشر ماهی |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 336 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-209-351-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان سیاسی خارجی |