معرفی و دانلود کتاب عصیان
برای دانلود قانونی کتاب عصیان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب عصیان
کتاب عصیان نوشتهی یوزف روت، قصه پرفرازونشیب یک سرباز اتریشی است که پای خود را در جنگ جهانی اول از دست میدهد و اکنون باید با این وضعیت جدید، زندگیاش را پیش بگیرد و کاری برای خودش پیدا کند. او برخلاف دیگر سربازان حاضر در جنگ، علاقهی زیادی به کشورش دارد و خدمت کردن به حکومت را نهایتِ درجهی بندگی خدا میداند.
دربارهی کتاب عصیان:
آندریاس پوم، کاراکتر اصلی کتاب عصیان (Rebellion)، سربازی بازمانده از جنگ جهانی اول است که با از دست دادن یکی از پاهایش در جنگ، تنها چیزی که برایش میماند یک مدال نظامی است. او به عنوان نوازندهی خیابانی شروع به فعالیت میکند و برخلاف دوستان دیگرش، به خدا و حکومت بسیار باور دارد و دشمن و مخالف کافران، دزدان و غارتگرهاست. او به طرزی عجیب بعد از یک جنگ و دعوای خیابانی به عنوان یک شورشی دستگیر و محبوس میشود و همهی چیزهایی که به آنها اعتقاد دارد نیز در لبهی پرتگاه قرار میگیرند.
در حقیقت کتاب عصیان داستان مردی است که به علت ظلم، بیکاری، فقر، خیانت و بیعدالتی به اجتماع کافران «عصیانگران» میپیوندد؛ جایی که نه تنها دولت و عدالت ظاهری حاکم بر آن را به سخره میگیرد بلکه عدل الهی را نیز زیر سوال میبرد. نقطهی اوج داستان هم درست در همین نقطه است. جایی که آندریاس در مقابل حکم، قضاوت و عدل الهی برمیآشوبد.
این رمان نخست در سال 1924 به صورت سریالی در روزنامهی آلمانی «فوروِرتس» منتشر و در همان سال کتاب آن به چاپ رسید. همچنین کتاب عصیان در کشورهای زیادی مورد استقبال قرار گرفت و به زبانهای مختلفی ترجمه شده است. منتقدان زیادی این رمان کوتاه را همردیف آثار دیگر این نویسنده مارش رادتسکی و ایوب میدانند.
فیلم اقتباس شده از کتاب عصیان:
میشائیل هانکه از کارگردانان برجستهی آلمانی در سال 1993 یک فیلم تلویزیونی براساس این رمان ساخت.
نکوداشتهای کتاب عصیان:
- داستان روت از منطق کاملاً اروپایی و سرراست قصهی پریان پیروی میکند، منطقی که باعث میشود همه چیز اجتنابناپذیر و در عینحال کابوسوار به نظر برسد. اگر روت را یکی از زوایای چهارگوشی حساب کنید که رئوس دیگرش کافکا، روبرت موزیل و اشتفان تسوایگ هستند خیلی به خطا نرفتهاید. (نیکلاس لِزارد، گاردین)
- رمان عصیان در سادگی مالیخولیاییاش یادآور آثار چخوف و در معنایی کلیتر در تکاندهنگیاش و گُنگبودن چیزها یادآور آثار کافکاست. (نیویورکتایمز)
- عصیان پرترهای از خردهریزهای به جامانده از جامعهای متلاشی شده را در کمال سادگی به تصویر میکشد، اما با وجود این سادگی تا مدتها بعد از خواندنش به فکر خواننده خطور میکند. (گاردین)
با یوزف روت بیشتر آشنا شویم:
او به سال 1894، در کشور اتریش به دنیا آمد. حیطهی تحصیلیاش فلسفه و ادبیات آلمانی بود. پس از به قدرت رسیدن هیتلر در آلمان، آثار داستانی روت با ممنوعیت مواجه و خود او مجبور به تن دادن به تبعیدی ناخواسته شد. یوزف روت (Joseph Roth) در اروپا بیشتر به خاطر کتاب ایوب و البته مقالهای موسوم به «یهودیان سرگردان» مشهور است. با این حال او آثار درخور توجه دیگری نیز نگاشته است که از جملهی آنها میتوان بدین موارد اشاره کرد: «عصیان، افسانه میگسار قدیس، اعترافات یک قاتل.»
یوزف روت در سال 1939 و در آستانهی 45 سالگی از دنیا رفت. شاید این از خوشبختی این نویسندهی اومانیست و ضدجنگ بود که آنقدر زنده نماند که فجایع رخداده در طول جنگ جهانی دوم را مشاهده کند.
در بخشی از کتاب عصیان میخوانیم:
جعبهى موسیقى ساخت کارخانهى اُرگ دستى درِکولى و شرکاست، جعبهاى مکعبىشکل سوار بر یک پایهى چوبى تاشو و قابل حمل. آندریاس، با دو تسمه، جعبه را مثل یک کولهپشتى به دوش مىاندازد. بر کنارهى سمت چپ ساز، دستکم هشت پیچ کار گذاشتهاند که به کمک آنها مىتوان دستگاه را روى آهنگ دلخواه تنظیم کرد. جعبهى اُرگ حاوى هشت آهنگ است، از جمله سرود ملى و «لورِلاى».
آندریاس پوم پروانهى کارش را در یک کیف بغلى مىگذارد. این کیف زمانى جلد چرمى یک دفترچهى یادداشت بوده و از سر اتفاق لابهلاى تودهى خاکروبهاى پیدا شده است که آندریاس هر روز از کنارش مىگذرد. آدم مىتواند با یک پروانهى کار در جیب آسودهخاطر در خیابانهاى این جهان، که پاسبانها در هر گوشهاش کمین کردهاند، قدم بردارد. بدین ترتیب، از هیچ خطرى نمىهراسى و اساسا خطرى هم در کار نیست. اصلاً نباید به شکایت همسایگان بدطینت و حسود اعتنایى کرد. براى یکى از مقامات کارتپستالى مىفرستیم و موضوع را گزارش مىکنیم. لُبّ مطلب را مىنویسیم، مختصر و مفید. در واقع، به لطف آن پروانهى کار، ما هم بهاصطلاح همردیف مقامات دولتى هستیم. دولت به ما اجازه داده است هروقت و هرکجا که دلمان خواست آهنگ بزنیم. اجازه داریم جعبهى موسیقىمان را در گوشهگوشهى خیابانهاى شلوغ بگذاریم. بىشک هنوز پنج دقیقه نشده، سر و کلهى پلیس پیدا مىشود. مىگذاریم آرام بیاید جلو! آنوقت، در حلقهى تماشاگران مشتاق، پروانهى کارمان را درمىآوریم. پلیس سلام نظامى مىدهد. بعد هر آهنگى را که به ذهنمان برسد اجرا مىکنیم: «گریه نکن، دختر!»، «کنیزک سبزه» و «پسرک لب چشمه نشسته بود». براى تماشاگران فرهیخته یک والس هم داریم، والسى از اُپرت سال گذشته.
آندریاس، بنا بر احوالات روحىاش، گاه دستهى جعبه را چنان بهسرعت مىچرخانَد که والس ضرباهنگى تند و حماسى مىیابد و به مارش شبیه مىشود، چرا که گاهى اوقات خودش هم نیازمند شنیدن نغمهى مارش است، خاصه در روزهاى سرد و ابرى، آنگاه که محل قطع پاى بریدهاش درد مىگیرد و خبر از بارش باران مىدهد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب عصیان |
نویسنده | یوزف روت |
مترجم | علی اسدیان |
ناشر چاپی | نشر ماهی |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 176 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-209-348-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی خارجی |