زندگینامه و دانلود بهترین کتابهای کارلوس فوئنتس
کارلوس فوئنتس نویسندهی مشهور مکزیکی است که مؤلفی صاحبسبک به شمار میآید. او در طول زندگی خود بهعنوان سفیر کشور مکزیک در کشورهای مختلف جهان کار کرد و به تدریس در دانشگاههای معتبر دنیا پرداخت. از بهترین کتابهای او میتوان به «درخت پرتقال» و «آئورا» اشاره کرد.
زندگینامه کارلوس فوئنتس
کارلوس فوئنتس (Carlos Fuentes) در 11 نوامبر 1928 در پاناما به دنیا آمد. او پسر یک دیپلمات مکزیکی بود و به دلیل شغل پدرش، بهطور مداوم همراه با خانواده به کشورهای مختلف قارهی آمریکا سفر میکرد. او در 4سالگی زبان انگلیسی را آموخت و تحصیلات عالی خود را در دانشگاه مکزیکوسیتی در کشور مکزیک گذراند. کارلوس فوئنتس در رشتهی حقوق تحصیل کرد و پس از پایان تحصیلاتش، به ژنو رفت تا در آنجا تخصص خود را دنبال کند.
کارلوس فوئنتس در طول زندگی خود گرایشهای سیاسی مختلفی پیدا کرد. او در جوانی بر افکار و اعتقادات خانوادهاش شورید و در سال 1950 به حزب کمونیست پیوست، اما 12 سال بعد و در سال 1962، از تصمیم قبلی خود پشیمان شد و از عضویت حزب کمونیست بیرون آمد، ولی تا پایان عمر، خود را یک مارکسیست میدانست.
سالهای حضور کارلوس فوئنتس در حزب کمونیست پربار بودند و او توانست در طی این سالها نام خود را در مقام یک نویسنده پرآوازه کند. کارلوس فوئنتس اولین کتاب خود را با نام «روزهای نقابدار» (The Masked Days) در سال 1954 منتشر کرد که مجموعهای از داستانهای واقعگرایانه را در بر میگرفت. کارلوس فوئنتس نخستین رمان خود را نیز در سال 1958 با نام «جایی که هوا صاف است» (Where the Air Is Clear) به دست دوستداران کتاب رساند.
کارلوس فوئنتس در زندگی راه پدر را دنبال کرد و در پی مشاغل سیاسی رفت. او در سال 1965 بهعنوان سفیر مکزیک در لندن انتخاب شد و پس از آن به شهرهای دیگری چون هلند، ایتالیا و پرتغال رفت. کارلوس فوئنتس در سال 1978 از شغل خود استعفا کرد. او به دولت مکزیک اعتراض کرد که چرا شخصی را که سابقهی سیاسی خوبی نداشته بهعنوان سفیر کشور اسپانیا برگزیده است.
کارلوس فوئنتس علاوه بر تجربهی سفارت، در دانشگاههای معتبر جهان به تدریس پرداخت که از این دانشگاهها میتوان به هاروارد، پرینستون و کلمبیا اشاره کرد. او در 83سالگی به دلیل خونریزی داخلی در 15 مهی 2012 درگذشت.
بهترین کتابهای کارلوس فوئنتس
کارلوس فوئنتس یکی از بهترین نویسندگان اسپانیاییزبان است. در این بخش، به بهترین کتابهای کارلوس فوئنتس خواهیم پرداخت:
کتاب آئورا (Aura): کارلوس فوئنتس در این کتاب داستان رازآلودی را تعریف میکند. شخصیت اصلی داستان که فیلیپه مونترو نام دارد، در روزنامه یک آگهی کاری میبیند و همین موضوع باعث میشود که وارد دنیایی عجیب شود. این کتاب برای اولین بار در سال 1962 در مکزیک منتشر شد.
کتاب درخت پرتقال (The Orange Tree): کتاب درخت پرتقال چهار داستان کوتاه از کارلوس فوئنتس را در بر میگیرد. او در این داستانها به تقابل فرهنگهای مختلف میپردازد و به بخشی از تاریخ مکزیک اشاره میکند. «دو کرانه» و «فرزندان فاتح» از جمله داستانهای کوتاه این کتاب است. شما میتوانید نسخهی صوتی کتاب درخت پرتقال را در کتابراه بشنوید.
کتاب مرگ آرتمیو کروز (The Death of Artemio Cruz): کارلوس فوئنتس در این کتاب، از طریق روایت یک داستان، مرگ را میکاود. آرتمیو کروز، شخصیت اصلی کتاب، در بستر مرگ به این موضوع میاندیشد که در زندگی چه کرده است. این کتاب یکی از نمونههای درخشان روایت به شیوهی جریان سیال ذهن در ادبیات آمریکای لاتین است.
کتاب گرینگوی پیر (The Old Gringo): این کتاب در سال 1986 نامزد جایزهی لسآنجلس تایمز شد. شخصیت اصلی این رمان آمبروز بییرس نام دارد که نویسنده و روزنامهنگار است. کارلوس فوئنتس سرنوشت جذاب این روزنامهنگار را روایت میکند.
کتاب مسند عقاب (The Eagle's Throne): کتاب مسند عقاب یکی از مهمترین نوشتههای کارلوس فوئنتس است. او در این کتاب به دخالتهای ایالات متحدهی آمریکا در امور داخلی مکزیک میپردازد. این کتاب برای اولین بار در سال 2003 به دست مخاطبان کتاب رسید.
در این بخش، به بهترین آثار کارلوس فوئنتس پرداختیم. کارلوس فوئنتس کتابهای دیگری نیز دارد که از آنها میتوان به «آب سوخته» (Burnt Water) و «گربهی مادرم» (En Bonne Compagnie: Suivi de La chatte de ma mère) اشاره کرد. شما میتوانید نسخهی الکترونیکی و نسخهی صوتی کتابهای کارلوس فوئنتس را در کتابراه بخوانید و بشنوید.
حقایقی جالب درباره کارلوس فوئنتس
- عقاید سیاسی: کارلوس فوئنتس خود را مارکسیست میدانست و به انقلاب و تحولات کوبا علاقه نشان میداد. او همچنین احترام زیادی برای عقاید فیدل کاسترو، رهبر انقلاب کوبا، قائل بود.
- بیزار از رانندگی: کارلوس فوئنتس هیچگاه از خودروی شخصی استفاده نمیکرد و برای رفتن به محل کارش تاکسی میگرفت. او دوست داشت در طول مسیر با دیگر مسافران دربارهی کتابهایش صحبت کند.
- ناکام در جایزهی نوبل: کارلوس فوئنتس در طول زندگی حرفهای خود بهعنوان نویسنده، چندین بار برای کسب جایزهی نوبل ادبیات نامزد شد. اما هیچگاه نتوانست به این جایزهی ارزشمند دست یابد.
- دوستی با سیاستمداران: کارلوس فوئنتس به دلیل فعالیتهای سیاسیاش دوستان زیادی در عالم سیاست داشت. یکی از مشهورترین دوستان او بیل کلینتون، رئیسجمهور اسبق آمریکا، بود.
- دوست صمیمی مارکز: کارلوس فوئنتس دوست صمیمی گابریل گارسیا مارکز، نویسندهی مشهور آمریکای لاتین، بود. آنها با هم در پروژههای مشترکی نیز کار کرده بودند که از آنها میتوان به نوشتن فیلمنامه اشاره کرد.
جملات برگزیده کارلوس فوئنتس
در این بخش، به جملات برگزیدهی کارلوس فوئنتس خواهیم پرداخت:
- فرهنگ از ارتباطات تشکیل شده است و نه از افتراقات. خاصتر شدن به معنای منزوی شدن است. (کتاب خودم با دیگران)
- آیا میدانستید که ما میدانیم همهی ما هدف تخیلهای یکدیگر هستیم؟ (کتاب گرینگوی پیر)
- اصالت بیماری مدرنیته است که دوست دارد همواره خود را چیزی جدید ببیند، بهجای آنکه شاهد تغییرات مداوم در خود باشد. (کتاب آئورا)
- تجسم رؤیا واقعیت را تغییر میدهد یا واقعیت را به رؤیا آلوده میکند. (کتاب آئورا)