معرفی و دانلود کتاب صوتی هر دو در نهایت می‌میرند

عکس جلد کتاب صوتی هر دو در نهایت می‌میرند
قیمت:
۵۹۰۰۰ ۲۹,۵۰۰ تومان ۵۰%
خرید کتاب صوتی
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی هر دو در نهایت می‌میرند و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی هر دو در نهایت می‌میرند و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی هر دو در نهایت می‌میرند

چه کار می‌کنید اگر قاصد مرگ به سراغتان بیاید و اعلام کند که امروز آخرین روز زندگی شماست؟ آدام سیلورا در کتاب صوتی هر دو در نهایت می‌میرند، کاراکترهای مختلف داستانش را در این موقعیت قرار می‌دهد تا ببینیم هرکدام چه تصمیماتی می‌گیرند و آخرین لحظات زندگی خود را با چه انگیزه و معنایی می‌گذرانند.

درباره‌ی کتاب صوتی هر دو در نهایت می‌میرند

چیزی که به زندگی معنا می‌بخشد مرگ است. آدام سیلورا (Adam Silvera) داستان کتاب صوتی هر دو در نهایت می‌میرند (They Both Die at the End) را حول این باور پرورانده است.

در جهانی که آدام سیلورا برای داستان خود خلق کرده است، قاصدان مرگی وجود دارند که چند ساعت قبل از مرگ افراد، آن‌ها را از پایان یافتن زندگی‌شان باخبر می‌کنند. این‌بار قرعه به نام دو پسر جوان افتاده که غریبه هستند و هیچ شناختی از یکدیگر ندارند؛ اما همین سرنوشت مشترک بهانه‌ای برای شروع رابطه‌ای میان آن دو می‌شود.

متیو پسری آرام و خجالتی است و روفئوس، برخلاف او، بسیار اجتماعی و پرسروصدا. هر دو نفر، چند دقیقه پس از نیمه‌شب خبر مرگ خود را در روز پیش‌رو دریافت می‌کنند. آن‌ها از طریق برنامه‌ی آخرین دوست با یکدیگر آشنا می‌شوند و می‌فهمند که هر دو، فرصتی کوتاه برای زندگی خود در اختیار دارند. همین فرصت کوتاه، دوستی عمیقی را میان این دو نفر ایجاد می‌کند. کتاب صوتی هر دو در نهایت می‌میرند، مرگ را از زاویه‌ای دیگر به ما نشان می‌دهد. آدام سیلورا مرگ و از دست دادن را عاملی قوت‌بخش به معنای عشق و زندگی می‌داند.

کتاب صوتی هر دو در نهایت می‌میرند را نشر صوتی نون با صدای مریم محبوب و حامد فعال و براساس ترجمه‌ی میلاد بابانژاد و الهه مرادی منتشر کرده است. نسخه‌ی متنی این کتاب را نیز انتشارات نون به چاپ رسانده است. هر دو نسخه‌ی صوتی و متنی این کتاب را می‌توانید از طریق سایت و اپلیکیشن کتابراه تهیه و به کتابخانه‌ی خود اضافه کنید.

درباره مجموعه قاصد مرگ

آدام سیلورا در مجموعه قاصد مرگ (Death-Cast)، داستان افرادی را روایت می‌کند که بناست برای آخرین لحظات زندگی خود تصمیم بگیرند و انتخاب کنند که این مدت را چگونه بگذرانند. افرادی که یکدیگر را نمی‌شناسند، اما سرنوشت مشترکی دارند. جلد اول این مجموعه با نام «هر دو در نهایت می‌میرند» در سال 2017 منتشر و با استقبال زیادی از جانب مخاطبان و منتقدان روبه‌رو شد. سپس آدام سیلورا تصمیم گرفت، این داستان را ادامه دهد و در سال 2022، جلد دوم مجموعه قاصد مرگ را ، با نام «اولین کسی که در نهایت می‌میرد (The First to Die at the End)» منتشر کرد.

جوایز و افتخارات کتاب صوتی هر دو در نهایت می‌میرند

  • از پرفروش‌ترین کتاب‌های فهرست نیویورک تایمز
  • کتاب برگزیده‌ی ویراستاران بوک لیست
  • بهترین کتاب سال 2017 به انتخاب School Library Journal
  • بهترین کتاب سال 2017 به انتخاب Kirkus
  • بهترین رمان نوجوانان در سال 2017 به انتخاب مجله‌ی Bustle
  • بهترین کتاب نوجوانان در سال 2017 به انتخاب مجله‌ی Paste
  • بهترین کتاب سال 2017 برای نوجوانان به انتخاب BookPage
  • برنده‌ی جایزه‌ی لینکلن
  • از منتخبان بهترین رمان نوجوان سال 2017 به انتخاب سایت گودریدز

نکوداشت‌های کتاب صوتی هر دو در نهایت می‌میرند

  • داستانی دوست‌داشتنی، مجذوب‌کننده و درخشان از فقدان، امید و قدرت نجات‌بخش دوستی. (لورن اولیور، نویسنده‌ی کتاب پرفروش پیش‌ازآنکه بمیرم)

  • بی‌نظیر و فراموش‌نشدنی. (بوک لیست)

  • کتاب درخشان دیگری از آدام سیلورا. کتاب هر دو در نهایت می‌میرند، همان‌طور که از عنوانش برمی‌آید بسیار گیرا است، قلب را به تپش می‌اندازد و فکر را درگیر می‌کند. (Kirkus Reviews)

  • در یک روز پرحادثه، این پسران جوان وارد گفت‌وگویی صادقانه و صمیمانه با یکدیگر می‌شوند. آن‌ها در مورد سرنوشت خود، معنای زنده بودن و خشمشان نسبت به بی‌عدالتی‌های نهفته در آن صحبت می‌کنند و دوستی‌شان آرام‌آرام به اتفاق بزرگ‌تری بدل می‌شود. (Publishers Weekly)

کتاب صوتی هر دو در نهایت می‌میرند برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب صوتی هر دو در نهایت می‌میرند برای علاقه‌مندان به رمان‌های فانتزی و داستان‌هایی با مضامین مربوط به دوستی، عشق، مرگ و معنای زندگی مناسب است. این کتاب مناسب مخاطبان در تمام رده‌های سنی و به‌خصوص نوجوانان پانزده سال به بالاست.

با آدام سیلورا بیشتر آشنا شویم

آدام سیلورا، نویسنده‌ی آمریکایی رمان‌های نوجوانان است. کتاب‌های او ازجمله پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز هستند و با استقبال بسیار خوبی از طرف نوجوانان روبه‌رو می‌شوند. آدام سیلورا از ده‌سالگی، تلاش برای نوشتن را آغاز کرد. او ابتدا در آن سن، براساس کتاب‌های موردعلاقه‌اش داستان خلق می‌کرد و بعد از آن کم‌کم قادر شد داستان‌های مستقل خودش را بنویسد. آدام سیلورا که متولد سال 1990 در نیویورک است، زندگی پرفرازونشیبی را تجربه کرده؛ مدتی را به‌عنوان گارسون کار می‌کرده، مدتی به‌عنوان کتاب‌فروش و زمانی هم در مقام یک منتقد. او که دشواری‌های روانی زیادی، ازجمله افسردگی را نیز پشت سر گذاشته است، قادر شده تا در کتاب‌های خود مستقیماً عواطف مخاطبانش را هدف قرار دهد. «شادتر از غصه (More Happy Than Not)»، «چه می‌شد اگر ما می‌شدیم (What If It's Us)» و «اولین کسی که در نهایت می‌میرد» ازجمله کتاب‌های منتشرشده از آدام سیلورا هستند.

در بخشی از کتاب صوتی هر دو در نهایت می‌میرند می‌شنویم

قاصد مرگ در حال زنگ زدن است و می‌خواهد اخطار مرگم را بدهد. امروز قرار است بمیرم. چیزی را که گفتم فراموش کنید. چون اخطار کلمه‌ی خاصی است؛ کلمه‌ای که معمولاً وقتی بتوان از چیزی دوری کرد، از آن استفاده می‌شود. مثل ماشینی که برای کسی، موقع گذشتن از چراغ قرمز بوق می‌زند تا به او اخطار دهد خودش را کنار بکشد. اما این تماس فقط برای اطلاع‌رسانی است. صدای زنگ مخصوصشان شبیه ناقوسی است که تمامی ندارد؛ مثل زنگ کلیسا که از یک چهارراه آن‌طرف‌تر به گوش می‌رسد و بلندگوی گوشی‌ام از آن سمت اتاق مدام پخشش می‌کند.

هنوز هیچی نشده، حسابی ترسیده بودم. صدها فکر در خودشان غرقم می‌کردند. شرط می‌بندم این همان بحرانی است که اولین‌بار، وقتی چترباز می‌خواهد از هواپیما به بیرون بپرد تجربه می‌کند، یا حسی که پیانیست در اولین کنسرتش پیدا می‌کند. هرچند، دیگر هیچ‌وقت فرصتش را ندارم که بفهمم واقعاً این‌گونه است یا نه.

فهرست مطالب کتاب صوتی

نمونه
2 دقیقه
شناسنامه
28 دقیقه
قسمت اول
40 دقیقه
قسمت دوم
37 دقیقه
قسمت سوم
43 دقیقه
قسمت چهارم
50 دقیقه
قسمت پنجم
60 دقیقه
قسمت ششم
33 دقیقه
قسمت هفتم
38 دقیقه
قسمت هشتم
36 دقیقه
قسمت نهم
16 دقیقه
قسمت دهم
22 دقیقه
قسمت یازدهم
22 دقیقه
قسمت دوازدهم
29 دقیقه
قسمت سیزدهم
28 دقیقه
قسمت چهاردهم
16 دقیقه
قسمت پانزدهم
39 دقیقه
قسمت شانزدهم
31 دقیقه
قسمت هفدهم
13 دقیقه
قسمت هجدهم
53 دقیقه
قسمت نوزدهم
13 دقیقه
قسمت بیستم
18 دقیقه
قسمت بیست‌ویکم
15 دقیقه
قسمت بیست‌ودوم
29 دقیقه
قسمت بیست‌وسوم

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی هر دو در نهایت می‌میرند
نویسنده
مترجممیلاد بابانژاد، الهه مرادی
راویحامد فعال، مریم محبوب
ناشر صوتینشر نون
سال انتشار۱۴۰۲
فرمت کتابMP3
مدت۱۱ ساعت و ۵۱ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های ادبیات مدرن
قیمت نسخه صوتی
۵۹۰۰۰ ۲۹,۵۰۰ ت ۵۰%
خرید کتاب صوتی

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی هر دو در نهایت می‌میرند

مریم سلیمانی
۱۴۰۲/۰۷/۲۷
چند هفته ست که از تمام کردن کتاب میگذره اما هنوز توی ذهنم واضح و پررنگه این کتاب رو نه یک بار، بلکه هزاران بار باید خوندهر جایی که زیاد غرق زندگی و مشکلات شدیم.. هر وقتی که از همه چیز خسته شدیم یا زمانی که از هر چیزی به ستوه اومدیم... فقط نیاز داریم این کتاب رو گوش بدیم و فکر کنیم اگر فقط میدونستیم اخرین روز از زندگیمونه و فقط همین امروز رو فرصت داریم تا زندگی کنیم.. هیچ وقت هدرش نمیدادیم.. غصه نمیخوردیم و خودمون رو درگیر چیزایی نمیکردیم که باعث ازارمون بشن.. قدر هر چیزی که اطرافمون هست رو بیشتر میدونستیم چون می‌دونستیم احتمالا اخرین باریه که می‌بینمشون.. یه امروز رو اونجوری زندگی میکردیم که دلمون میخواست و کسانی رو که دوستشون داریم محکمتر و طولانی تر بغل میگرفتیممن بهتون میگم حتی یک ثانیه هم گوش کردن یا خوندن این کتاب رو عقب نندازید، اگر گوشش دادید باز هم گوشش بدید، اگر خوندید باز هم بخونیدتوی زندگی امروز که پر از نا امیدی و غم و سختیه، یه چیزی باید باشه که بهمون یاداوری کنه همه چیز موقتیه و ممکنه امروز آخرین روز از زندگی هرکدوم از ما باشه، پس خیلی خودت رو ازار نده.. بیشتر لذت ببر.. بیشتر بخند.. بیشتر بغل کن.. کمتر غصه بخور.. با شنیدن این کتاب گریه میکردم، از ته دل، چون هر جمله ش توی کل وجودم نفوذ میکرد... خیلی چیزایی رو یادآوری میکرد که کاملا فراموششون کرده بودماز حسرتهای یه فردی میگفت که روز آخر زندگیش بود.. و من اونا رو داشتم.. اما قدرشون رو نمیدونستمیه جمله‌ای توی کتاب بود که خیلی دوستش داشتممیگفت: همه می‌میرند، اما میراثی که از خودشون به جا میذارن باعث زنده ماندن اونها میشه.
Taeko
۱۴۰۲/۱۰/۲۰
ترجمه خوب کتاب در کنار صداگذاری عالی، تجربه منحصر به فردی را ارائه داد. البته که شاید مواردی سانسور در کتاب وجود داشته باشد، اما من در ترجمه متوجه چیز خاصی نشدم و فکر نمیکنم به کیفیت کتاب لطمه‌ای وارد کرده باشد. این کتاب فارغ از فانتزی بودن من را به تفکر درباره آینده و بیشتر از آن حال وا داشت، و تا فکر میکنم مدت‌ها روی تصمیمات‌ام اثر خواهد گذاشت، عاشقانه کتاب خوب است، فضاسازی ساده و قابل تصوری دارد و در دنیایی بسیار شبیه حال اتفاق می‌افتد، تشبیه‌ها و استعاره‌ها حال و هوای خوبی دارند و من دوست داشتم که آن‌ها را یادداشت میکردم. ریتم کتاب گاهی تند و گاهی آرام است اما هیچگاه خسته کننده نیست. زاویه اول شخص چرخشی کتاب بهترین انتخاب برای انتقال احساسات کاراکتر‌ها از منظر خود و دیگران بود و شاید که چه بسا نقطه عطف کتاب محسوب میشود. موسیقی‌هایی کتاب از آن‌ها نام می‌برد، از منظر من، بار احساسی مهم و خوبی دارند اما متاسفانه برخی آن‌ها حاوی فرهنگ آمریکایی هستند و چه بسا برای یک فرد نا آشنا، از تاثیر عمیق آن کاسته میشود. پیچش داستانی کتاب شاید ساختگی به نظر برسد اما هیچ گاه کلیشه‌ای یا قابل حدس نیست.
در نهایت این کتاب در مورد دوستی، خشم، کارما، ارزش زندگی، ارزش دوستی، شکست، موفقیت، غم، شادی، باطن، قدرت فوق العاده انسان‌ها در تغییر و اثبات خود و در نهایت امر:
زندگی میگذرد و ما منتظریم تا زندگی کنیم
- فردریش نیچه
مصطفی محمدزاده
۱۴۰۲/۰۶/۰۶
هر دو درنهایت می‌میرند» داستانی است الهام‌بخش، احساسات برانگیز، دلربا و خیره‌کننده که به ما یادآوری می‌کند بدون مرگ، زندگی و بدون غم، عشق و دوستی معنایی ندارد و می‌شود حتی در یک روز هم که شده زندگی و دنیایمان را عوض کنیم. پنجم سپتامبر، قاصد مرگ به لیدیا زنگ نزد، چون او قرار نیست امروز بمیرد. اما به اگر قرار بود بمیرد، مطمئناً عزیزانش می‌گفت، برعکس بهترین دوستش که حقیقت را پنهان کرده و نگفته بود که قرار است بمیرد. لیدیا خودش مسئله را فهمیده بود. تک‌تک نشانه‌ها را دیده و همه را کنار هم چیده بود: متیو صبح خیلی زود آمده بود، حرف‌های مهربانانه و ناگهانی‌اش درباره اینکه لیدیا چقدر مادر خوبی است، پاکت نامه‌ی روی کابینت آشپزخانه که چهارصد دلار پول داخلش بود و مسدود شدن شماره‌اش که درواقع، خودش یاد متیو داده بود. آدام سیلورا، نویسنده‌ی جوان اما باتجربه که این روزها در آمریکا ستاره‌ای در حال اوج شناخته می‌شود، در نیویورک متولد شد. قبل از اینکه به نویسندگی روی بیاورد، کتاب‌فروش بود و بعد به شرکت درحال‌توسعه‌ای پیوست که برای جوان‌ها و نوجوان‌ها به شیوه‌ای نوین و خلاقانه کتاب نقد می‌کرد. پس‌ازآن، شروع به نوشتن کرد و کتاب‌هایش، یکی پس از دیگری، جزئی جدانشدنی از فهرست پرفروش‌های نیویورک‌تایمز شدند و ده‌ها جایزه‌ی ریزودرشت را از آنِ این نویسنده‌ی جوان کردند
Mehdi tanha
۱۴۰۳/۰۴/۰۱
سلام و درود
من منتقد حرفه‌ای نیستم، اما به نظرم در ابتدا تشکری باید از نشر نون و سرکار خانم محبوب و جناب فعال، که چنین بی‌نقص و کم نظیر به ارتقای کیفیت این کتاب یاری رسانده‌اند، از شما و تلاشتان متشکریم...
و اما کتاب هردو در نهایت می‌میرند، اثر آدام سیلورا، داستانی غم‌انگیز یا میزوری از مرگ و از
بیش آن، آگاهی اندک و محدود از زمان اتفاق افتادن مرگ،، و مهم آنکه دانستن زمان مرگمان چه تاثیرات سازنده یا مخربی بر ما انسانها میگذارد، به نظرم حتی واکنش آدمیان هم به نوع زندگی‌شان در زمان زندگی مربوط می‌شود و آدام سیلورا این را به خوبی در کتاب تاثیرگذار خود نمایان ساخته است‌.
اما چیزی که کمتر به آن پرداخته شد این بود که، دانستن یا ندانستن زمان مرگ و فرصتی که برای آماده شدن صرف میشود، برای نزدیکان روز‌آخریها و حتی غریبه‌هایی که با آن مواجه می‌شوند چگونه خواهد بود؟ آن‌ها دقیقا باید چه واکنشی داشته باشند؟ در آخر هم، با اینکه خود نویسنده هم به آن اشاراتی داشت، به نظرم تاثیرات مخرب و سواستفاده‌ها و قانون‌شکنی‌ها در این جریان انکار نشدنیست ولی در این اثر، از روی عمد یا هرچه که بوده، نگاه خوش‌بینانه‌تری به این رویداد مهم دیده میشود، آدم‌ها با مواجهه به موضوع آگاهی از زمان مرگ، چون به خودی خود امری دردناک و غم‌انگیز محسوب میشود، چندان علاقه‌ای به نیکی و زیبایی‌های آن نشان نمیدهند، اما در این کتاب، تابش نور بیشتر بر زیبایی‌های زمان مرگ تمرکز داشت...
باتشکر، این یک کتاب شنیدنی است...
م.عارفیان
۱۴۰۳/۰۵/۲۳
یکی از بهترین کتاب هابی که میشه گوش داد فکر نکنم تا چند وقت آینده مغزم از این کتاب آزاد بشه همیشه درگیر آثار خوب میمونم
داستان شمارو در دنیایی می‌بره که سازمانی بنام قاصدان مرگ شکل گرفته و روز آخر زندگی شمارو بهتون خبر میدم و حالا که افراد می‌دونم روز اخرشون هست میتونم از یک سری امکانات مثل رایگان
پارک‌های تخفیف‌های ویژه و... استفاده کنید
داستان از جایی شروع میشه که قاصد مرگ به دو پسر زیر ١٨ سال خبر میده که در آخرین روز خودشون هستن و اونها تصمیم میگیرن تا فرد جدیدی باشم و از زندگیشون لذت ببرن
در تمام طول داستان امیدوار بودم که از مرگ فرار کنند و فردا اون روز بیدار بشن اما نشد...
در طول داستان دو پسر با هرکس که ملاقات دارن اعلام میشه شرایطشون با قاصدان چطور آیا باید منتظر مرگ باشن یا نه و نحوه گذران لحظه هرکس رو میگه که آیا روزشون رو تلف کردن آیا درگیر خشم و حسادت هستن آیا....
خواندن این کتاب رو از دست ندید فوق العادس و زمانی کتاب رو شروع کنید که زمان کافی داشته باشید چون پر از اتفاقات غیر قابل پیش بینی هست
نویسنده زیبا و پنهان داره یاد آور میشه که هروزی که شب میشه یک نفر از ورژن شما درش میمیره و فردا دوباره متولد میشه یا اینکه خیلی وقت‌ها چیزی مارو می‌کشه که شما امنیتتون رو توش میدید یا.... سطر سطر کتاب ارزش فکر کردن داره
قلم نویسنده قوی راوی مسلط بر متن و صدا گذاری عالی ممنون از کتاب راه بابت محصول عرزشمند
سمینا
۱۴۰۳/۰۵/۰۸
این کتاب، از اون کتاب‌هایی هست که شما رو در خودش غرق می‌کنه و تا مدت‌ها بعد از تموم شدن کتاب، بهش فکر می‌کنید. قلم زیبای نویسنده و در کنارش صداگذاری عالی که روی این کتاب شده، باعث شده به راحتی بتونید فضای داستان رو تصور کنید. نویسنده خیلی زیبا همه جزئیات رو رعایت کرده و تمام عناصر داستان رو هم به کار گرفته؛ در این کتاب شما قرار نیست اطلاعات اضافه تری دریافت کنید و همه چیز، خیلی قشنگ سرجای خودشون نشستن. داستان کتاب راجع به دو پسر 17 و 18 ساله هست که توسط یک سیستمی به اسم قاصد مرگ، مطلع می‌شن که تا آخر روز قراره بمیرند و طی اتفاقاتی، مسیرشون به هم می‌رسه. شاید فضای کلی کتاب غمگین به نظر برسه ولی به این شکل نیست و لحظاتی زیادی هست که لبخند به روی لب‌های شما بنشینه. به نظر من نویسنده موفق شد در نهایت پیام اصلی داستان رو عمیق برسونه. البته شما هم اگه از اول کتاب در برابر انتخاب‌های نویسنده جبهه گیری کنید و باهاشون همزاد پنداری نکنید. ممکنه در نهایت به اون پیام نرسید. کاری به گروه سنی این کتاب ندارم؛ این کتاب برای همه‌ی دوست دار ژانرهای فانتزی و افرادی که به کتاب‌های احساسی و کتاب‌هایی با مضامین معنای زندگی و مرگ علاقه مند هستن، مناسبه. اگه جزء این دسته افراد هستید، خوندن کتاب رو از دست ندید.
SH
۱۴۰۳/۰۱/۱۱
سال نو مبارک بنظرم این رمان در نهایت اشاره به این داشت که لحظه به لحظه زندگى را باید زیست و لذت برد. در لحظه و اکنون زندگى کردن، بزرگترین سرمایه آدمى است. روبرو شدن با ترسها و عبور از واهى بودنشان … عشق ورزیدن به افرادى که بدون آن‌ها زندگى مفهومى ندارد … و در نهایت خودِ واقعى را زیستن بدون ترس از و قضاوت شدن …. نکته آخر اینکه به نشانه‌ها دقت کنیم بی تفاوت رد نشویم،،، خرابى گاز (متییو) و بی توجه رد شدن از خیابان (روف) و از روى خشم قضاوت کردن (دالاى لاما) و…… مادامى که این افراد کنار هم بودن نقاط ضعف هم رو پُر میکردن و ناخودآگاه مراقب هم بودن!! اما مرگ هر کدام در تنهایى بسراغشان آمد … بنظرم اطرافیان ما چه خوب و چه بد، یه جورایى مراقبین ما هستند (در مقام ناظر) رمان جذابى بود بخصوص نحوه گویش، گویندگان عزیز طورى بود که میشد در ذهن، داستان را مجسم کنم… جالبتر اینکه، اجراى خوانش بنحوى بود که، ترغیب شوم براى شنیدن بقیه داستان، یعنى بهیچ عنوان خسته کننده نبود و به بهترین نحو این رمان را لذتبخش کردن، با تشکر از همگى؛ گروه خوانش و کتابراه
Niusha
۱۴۰۳/۰۹/۰۶
**هردو در نهایت می‌میرند** نوشته‌ی آدام سیلوراست، یه داستان احساسی و متفاوت درباره زندگی، مرگ، و اهمیت لحظه‌ها. کتاب درباره دو پسر به اسم‌های ماتئو و روفوسه که توی دنیایی زندگی می‌کنن که یه سازمان به اسم «Death-Cast» به آدم‌ها روز مرگشون رو خبر می‌ده. ماتئو و روفوس هر دو تو یه روز می‌فهمن که آخرین روز عمرشونه و تصمیم می‌گیرن از طریق یه اپلیکیشن به اسم "دوست آخرین روز" با هم آشنا بشن و این روز رو کنار هم بگذرونن.
داستان به‌شدت احساسی و تأثیرگذاره. از همون اول می‌دونی قراره هردو بمیرن، ولی نویسنده جوری داستان رو پیش می‌بره که تمام لحظه‌هاش برات ارزشمند می‌شه. کتاب خیلی خوب بهت یاد می‌ده که زندگی کوتاه‌تر از اونیه که بخوای وقتتو با ترس یا پشیمونی بگذرونی.
شخصیت‌ها کاملاً قابل لمس و واقعی هستن، با ترس‌ها، امیدها و آرزوهایی که باعث می‌شه باهاشون همزادپنداری کنی. مهم‌ترین پیام کتاب اینه که مرگ حتمیه، ولی این ما هستیم که انتخاب می‌کنیم چطور زندگی کنیم. اگر دنبال یه داستان عاطفی و عمیق هستی که تا مدت‌ها ذهنتو درگیر کنه، این کتاب عالیه!
Arezio Dana
۱۴۰۳/۰۹/۲۶
این کتاب از اوناست که به عمیق ترین لایه های درونی پنهان انسان نفوذ میکنه و غم عجیبی برگرفته از پذیرش حقیقت به انسان میشونه و برای من چقدر آشنا بود روزهایی آخری که برادرم میدونست قراره مارو ترک کنه و چه شانس بزرگیه اگه انسان از روز پایانی عمرش روی زمین آگاه بشه و این کتابو نه یک بار بلکه هر چند وقت یک بار باید هر آدمی بخونه و چه بهتره هر روزی گه بیدار میشیم انگار که روز آخری هستیم بی شک با کیفیت بهتری و درست تری به زندگی ادامه میدیمو زندگی در عینی اینکه در لذت هاش و بهترین هدیه هاش غرق میشیم در ثانیه ای به آخرش میرسه و تمام من از این کتاب بی نهایت لذت بردم از اونا بود که تمیتونستم ازش دل بکنم و تشکر ویژه از گوینده و مترجم که زیبایی رپ تکمیل کردن به شدت به هرکسی که داره نظرمو میخونه پیشنهاد میکنم همین الان شروع کن به گوش دادانش رفیق ❤️
Rz
۱۴۰۳/۰۲/۰۱
اگر اهل شنیدن داستان درباره این موضوع هستین، احساسی و یا نوجوون هستین، کتاب خوبیه. اما اگر دنبال جمله‌های مفیدی هستین که بتونه پایه و اساس ذهنیتتون رو تغییر بده، بهتون کتاب "هنر رندانه به.... گرفتن" از مارک منسون رو پیشنهاد می‌کنم. راستش خودم در حال حاضر به قسمت پنجمش رسیدم و داستان بیشتر شکل طنز و رمان گرفته تا اینکه بخواد مثل قسمت اولش یه سری جملات عمیق بهم انتقال بده. من تقریبا ۲۵ سالمه و ترجیح میدم وقت زیادی صرف این کتاب نکنم چون بیشتر اهل کتابای رشد فردی و بهبود عملکرد (Productivity) و فلسفی و روانشناسی و بازرگانی هستم. مگر این که ذهنم کار نکنه و بخوام همینطوری کتاب و پلی کنم که باز هم با وجود دیالوگ‌های فشرده ش، اکثر اوقات مجبور میشم یه قسمتش و چند بار گوش بدم تا بفهمم چی گفته. ☠️انرژی مثبت خاصی هم که توی داستان نیست. پس شاید بهتر باشه توی این سن گوش ندم..!
ساره اسلامی
۱۴۰۳/۰۶/۰۲
قشنگ بود یه جاهایی خودتو میذاری جای شخصیت های داستان ولی بزرگترین تلنگری که برای من داشت این بود که اگر من هم 24 ساعت وقت داشته باشم چه کار میکنم و بارها و بارها و بارها بعش فکر کردم. اونجا که متیو گفت اگر میدونسم میتونسم اینقد چیزای جذاب تجربه کنم کمتر میخوابیدم یا روفوس گف اگر لازم بشه برای زندگی التماس کنم اینکارو میکنم من بیشتر قدر لحظه هامو دونستم در کل نمیدونم چرا هیچ کتابی به اندازه مغازه خودکشی و وقتی نیچه گرییست تو سبک داستان منو جذب خودش نکرده و نمیتونم مقایسه کنم کتابی رو با اون دوتا اما این کتاب هم واقعا ارزش شنیدن داشت. شایدشخصیتها و محوریت داستان براساس دو تا نوجوون پیش بره ولی جوهره داستان برای بزرگساله. ممنون از صدای خوب اهنگ بسیار جذاب و خوب و همه چی عالی بود🌸
مرتضی
۱۴۰۳/۰۹/۱۳
متن روان و عالی به همراه گویندگان بی نقص به خوبی تو داستان غرق میشی و در این مدت همیشه خودتو با شخصیت های اصلی و حسرت های نهفته ی زندگی مقایسه می کنیای کاش قدر لحظات زندگی مان را بیشتر بدانیم و از نعمت ندانستن زمان مرگ خویش شکرگزار باشیم🌹خوشبختی واقعی فقط تو یه بند در این کتاب بهت تحمیل میشه که: و تا چه حد خواسته های کوچک بزرگ شیرین خودتو براورده کردی و آیا برای ترک این دنیا بدون ندامت آماده ای؟... اگر در تلاطم بی رحم موج های زندگی آشفته وار گیر افتاده اید این کتاب را توصیه میکنم تا حتی شده برای یک بار دیگر اولویت های زندگیمان را از نو بسازیم و در زندگی روزمره غرق جزییات و احساسات بی ارزش نشویم تا ذات و ماهیت دوست داشتنی خودمان را در پشت میله های ماسک های دروغین به زنجیر نکشیم. ❤️
Hani🌻
۱۴۰۲/۱۲/۱۷
قبل از اینکه نظرم در مورد کتاب رو بنویسم خواستم از گویندگان یه تشکر ویژه بکنم به شدت خوانش فوق العاده‌ای داشتن موزیک‌هایی که زیر قسمت‌هایی از کتاب گذاشته بودن به شدت جنبه احساسی کتاب رو بالا برده بود واقعا ممنون
داستان کتاب خیلی جالب و احساسی بود رابطه‌ای که روفوس و متیو داشتن انگار مختص به یه و
زمان کوتاه نبود بلکه انگار سالیان سال باهم بودن یه رفاقت قدیمی بینشون بود تنها انتقادی که میتونم داشته باشم پایان کتاب بود که توقع داشتم باز نباشه و مرگ روف هم توش نشون داده بشه هرچند که احساسی‌ترین قسمت کتاب همون پایانش بود که با شنیدن صدای متیو به پایان رسید اما بازم توقع داشتم پایان انقدر باز نمیموند ولی به هرحال چیزی از عالی بودن کتاب کم نکرد:) 🤍
حسین سلیمی
۱۴۰۳/۰۵/۲۳
متیو، رفوس دو شخصیت اصلی داستان دو نفر تو کمتر از ۲۴ ساعت راضی شدن برای هم جون بدن و عشق و وفاداری رو ب زبان ساده به خواننده ثابت کنند
درست زیستن، درست فکر کردن، انفاق و بخشش، رفتار اجتماعی، دروغ نگفتن هنگاهم خریدن بلیط، و خوب بودن رو تو سطر سطر این کتاب میشه حس کرد
از همه مهمتر اینکه همه این و
هارو نباید گذاشت برای روزهای آخر هر روز رو باید خوب درست زندگی کرد
دنیا کوتاهه هر روزمون ممکنه روز آخرمون باشه یکی از زیبایی‌های خلقت اینکه ندونی چه موقع و کی و کجا و تو چه سنی از دنیا میری پس هم زندگی کن و هم زندگی رو ب دیگران هدیه بده من تو این کتاب دنبال معجزه نبودم نه تنها هردو بلکه همه ما در نهایت میمیریم
بنظرم کتاب خوبی اومد و از خوندنش لذت بردم
هدی رنجبر
۱۴۰۳/۰۶/۰۹
من این کتاب خیلی دوست داشتم تا آخرین لحظه دوست نداشتم تموم بشه اونم با مرگ دوتا نوجوون اما این کتاب بهمون یادآوری میکنه شاید زمان زیادی برای زندگی نداشته باشیم پس باید در لحظه زندگی کنیم و حواسمون به آدمهایی که دوستشون داریم باشه چون ممکن فرصت اینکه احساساتمون بهشون بگیم از دست بره. این کتاب هم بود آموزنده هم‌ی جورایی ترسناک این که آدم بدون قرار بمیره خب ترسناک و گاهی ممکن نتونه اون‌ی روز رو هم زندگی کنه و شاید با دونستم اینکه‌ی موسسه‌ای هست که تلفنی بهت میگه روز آخر زندگیت، شاید هر شب منتظری بهت زنگ بزنن و این باعث میشه که نتونی زندگی کنی و خب این‌ی جورایی داستان زندگی رو ترسناک می‌کنه. قصد این کتاب فقط این که بهمون بگه زندگی کنید شاید فردایی نباشه
مشاهده همه نظرات 415

راهنمای مطالعه کتاب صوتی هر دو در نهایت می‌میرند

برای دریافت کتاب صوتی هر دو در نهایت می‌میرند و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.