معرفی و دانلود کتاب صوتی شب کریسمس: از کتاب بازار مکاره

معرفی کتاب صوتی شب کریسمس: از کتاب بازار مکاره

کریسمس یعنی رقص نور و شادی، اما در کتاب صوتی شب کریسمس نوشته‌ی نیکلای گوگول، شیطان ماه را می‌دزدد و همین باعث می‌شود که شهر در تاریکی مطلق فرو برود. حالا شهر تیره‌وتار است و شیطان هم آزادِ آزاد. او در شهر می‌چرخد و به دنبال این است که از کسی که در تمام سال گذشته آزارش داده است انتقام بگیرد. چه کسی بهتر از آهنگری که در کلیسا نقاشی مذهبی می‌کشد؟ اگر او معشوقه‌ی زیبایی هم داشته باشد که سخت به دنبال ازدواج با او باشد هم که چه بهتر! شیطان همین یک شب را برای انتقام گرفتن از اهالی شهر دارد و بس.

درباره‌ی کتاب صوتی شب کریسمس

بعضی شهرها هستند که در بهار زیبا و باشکوه‌اند و برخی از شهرها هم زمستان‌های پر از برف و دل‌انگیزی دارند. دیکانکا از همان دسته شهرهای زیبای زمستانی است، آن شهرهایی که اهالی‌اش تمام سال منتظرند تا برف‌های سفیدش را با چراغانی‌های درخشان کریسمس تزیین کنند، کنار یکدیگر بنشینند و از صرف یک فنجان قهوه‌ی گرم لذت ببرند. کتاب صوتی شب کریسمس (The Night Before Christmas) نوشته‌ی نیکلای گوگول (Nikolai Gogol) داستان یکی از عجیب‌ترین شب‌های کریسمس شهر دل‌انگیز دیکانکا است، داستان شبی که شیطان در آسمان شب از این سو به آن سو پرواز می‌کند و تصمیم می‌گیرد تا ماه را در جیب خود پنهان کند و شهر را به تاریکی مطلق وارد کند.

شب قبل از کریسمس، شب آزادی و مهربانی است. فرصتی است تا همه‌ی اهالی شهر در کنار یکدیگر بنشینند و از بودن در کنار یکدیگر لذت ببرند. از قضا شیطان هم در این شب آزاد و رهاست و میان اهالی شهر کتاب صوتی شب کریسمس در تردد و رفت‌وآمد. آزادی اهالی شهر برای شاد بودن در کنار یکدیگر است و آزادی شیطان در این شب برای این است که به هر کسی که دلش می‌خواهد آسیب برساند. او با خودش فکر می‌کند و درحالی‌که شهر در سیاهی مطلق پنهان شده است، از کنار خانه‌های بسیاری می‌گذرد تا تصمیم بگیرد که انتقام خود را از چه کسی بگیرد. شیطان واکولا را به‌عنوان قربانی خود برمی‌گزیند. واکولا، آهنگری پاکدل است که در اوقات فراغتش روی دیوار کلیسا نقاشی‌های مذهبی می‌کشد. چنین آدمی حتماً آزارگر روح خبیث شیطان بوده است!

عشق برای واکولا در داستان صوتی شب کریسمس، انگیزه‌ی زندگی است. همان نیرویی است که به دست‌های او قدرت ضربه زدن به آهن داغ را می‌دهد. وقتی که واکولا، اوکسانا را در شهر می‌بیند، قلب او درست مثل آهن گداخته نرم و منعطف می‌شود و زندگی برایش همان قدر گرم و دلنشین. اما اوکسانا دختری نیست که بتوان به همین راحتی‌ها به چنگش آورد. او زیباترین دختر این شهر است و رسیدن به وصال او نیاز به پاس کردن شرط و شروطی دارد. اوکسانا شرط خود را خیلی مختصر و مفید برای واکولا بیان می‌کند: «کفش‌های ملکه را برایم بیاور تا با تو ازدواج کنم!»

حالا واکولا باید برای به دست آوردن دختر موردعلاقه‌اش از سد شیطان عبور کند، اما یک مشکل کوچک وجود دارد. کفش‌های ملکه چیزی نیست که بتوان به همین راحتی‌ها به آن دسترسی داشت و واکولا برای رسیدن به آن به کمک یک نیروی فرازمینی نیاز دارد. آیا او می‌تواند از شیطان برای به دست آوردن کفش بهره بگیرد یا این‌که شیطان او را از پا خواهد انداخت؟ کتاب صوتی شب کریسمس نوشته‌ی نیکلای گوگول است. این قصه اولین داستان از کتاب (Evenings on a Farm Near Dikanka) است. کتاب صوتی شب کریسمس توسط نشر صوتی رادیو گوشه منتشر شده است و می‌توانید آن را با صدای اشکال عقیلی پور بشنوید. وظیفه‌ی انتشار نسخه متنی این کتاب برعهده‌ی نشر چشمه بوده است و ترجمه‌ی این کتاب را نیز عباس علی عزتی به انجام رسانده است.

اقتباس‌های سینمایی و فرهنگی از کتاب شب کریسمس

• اپرای چایکوفسکی به نام (Vakula the Smith) در سال 1847؛
• اپرای چایکوفسکی به نام (Cherevichki) در سال 1887؛
• فیلم صامت شب کریسمس به کارگردانی لادیسلاس استارویچ ساخته شده در سال 1913؛
• انیمیشن شب کریسمس ساخته شده توسط (grandmothers of the Russian animation) در سال 1951؛
• فیلم شب کریسمس به کارگردانی الکساندر رو ساخته شده در سال 1961.

نکوداشت‌های کتاب شب کریسمس

• این داستان به زیبایی تمام ساخته و پرداخته شده است. (واشنگتن پست)
• این کتاب گزینه‌ای مناسب برای خوره‌های ادبیات و تمام کسانی است که در انتخاب داستان بسیار مشکل‌پسند هستند. (اینترتیمنت ویکلی)
• این کتاب به شما یادآوری خواهد کرد که کریسمس قبل از قرن نوزدهم چه‌طور جشن گرفته می‌شد. (یواس‌ای تودی)

کتاب صوتی شب کریسمس برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان داستان‌های کلاسیک و هم‌چنین ادبیات فانتزی و جادویی می‌توانند از شنیدن داستان صوتی شب کریسمس لذت بسیاری ببرند. با شنیدن این کتاب صوتی، وارد دنیای شب‌های زیبا و برفی کریسمسی می‌شوید و در محیطی شوخ و طنز، داستان عاشقانه‌ی جذابی را می‌شنوید.

در بخشی از کتاب صوتی شب کریسمس: از کتاب بازار مکاره می‌شنویم

آهنگر گفت: «چرا این فکر اوکسانای بی‌ارزش از سرم بیرون نمی‌ره؟ هرچی می‌خوام بهش فکر نکنم نمیشه. بازم فکرم پیش اونه. انگار حکمتی توی کاره که از فکرم بیرون نمی‌ره. چرا باید یه فکری برخلاف میل آدم توی سرش بیفته؟... اه این گونی‌های لعنتی به‌نظر می‌رسه از قبل سنگین‌تر شدن. مگه توی اینا غیز از زغال چیز دیگه‌ای هست؟ من احمق رو ببین! زود یادم رفت که حالا همه چیز برام سخت‌تر از قبل به‌نظر می‌رسه. قبلا می‌تونستم سکه‌ی مسی یا نعل اسب رو با یه دست خم کنم، ولی حالا گونی ذغال رو هم نمی‌تونم بلند کنم»

فهرست مطالب کتاب صوتی