معرفی و دانلود کتاب صوتی روبور فاتح

معرفی کتاب صوتی روبور فاتح

کتاب صوتی روبور فاتح، اثری علمی-تخیلی از نویسنده‌ی مشهور فرانسوی، ژول ورن است. در این داستان، گروهی سنتی و متعصب از مخترعین به دنبال این هستند که با اجرام و ماشین‌های سبک‌تر از هوا، آسمان‌های جهان را تصاحب کنند. ولی مخترع و مهندسی به نام روبور تلاش می‌کند به آن‌ها نشان دهد اشتباه می‌کنند...

درباره‌ی کتاب صوتی روبور فاتح

داستان روبور فاتح (Robur the Conqueror) با صداها و نورهای عجیبی شروع می‌شود که مردم جهان از آسمان‌ها می‌شنوند. پس از مدتی، پرچم‌های سیاهی که خورشید طلایی‌رنگی را بر خود دارند، بر روی مجسمه‌ی آزادی آمریکا، اهرام ثلاثه‌ی مصر و برج ایفل دیده می‌شود. در‌حالی‌که همه از خود می‌پرسند چه کسی توانسته است این پرچم‌ها را در جایی که هیچ‌کس نمی‌تواند به آن برسد نصب کند، در فیلادلفیا، اعضای مؤسسه‌ی ولدون که مخترعین و دانشمندانی علاقه‌مند به پرواز هستند جلسه‌ای تشکیل می‌دهند تا وضعیت اختراع بعدی و هواپیمای خود را بررسی کنند.

اعضای مؤسسه‌ی ولدون باور دارند تنها به‌کمک بالون‌ها و کشتی‌ها و ماشین‌های سبک‌تر از هوا می‌توان پرواز کرد. آن‌ها به دنبال این هستند که جایگاه ملخ هواپیمایی که در حال طراحی‌اش هستند را انتخاب کنند و در میانه‌ی بحث‌و‌جدل‌های‌شان، مردی به نام روبور وارد می‌شود که اعتقاد و باور آن‌ها به برتری ماشین‌های سبک‌تر از هوا را مسخره می‌کند. روبور بیان می‌کند آینده از آن هواپیماها و ماشین‌های سنگین‌تر از هواست و زمانی که یکی از اعضای مؤسسه می‌پرسد آیا خود روبور توانسته است آسمان را به این شکل «فتح» کند، روبور پاسخ می‌دهد «بله» و از اینجاست که عنوان روبور فاتح را کسب می‌کند. اعضای مؤسسه‌ی ولدون، روبور را بیرون می‌اندازند و روبور در میانه‌ی جمعیت غیبش می‌زند.

همان شب، روبور، رییس مؤسسه‌ی ولدون، عمو پرودان، منشی‌اش فیل اوانز و خدمت‌کارش فرایکولین را می‌دزدد و آن‌ها را به کشتی هوایی‌اش، آلباتروس می‌برد. آلباتروس، دو ملخ بزرگ در جلو و عقب و تعداد زیادی ملخ کوچک روی عرشه دارد و پرچمش، همان پرچم سیاه رنگ با خورشید طلایی رویش است. در اینجا مشخص می‌شود صدایی که مردم در حال شنیدن آن از آسمان بوده‌اند متعلق به یکی از ملوانان آلباتروس بوده که ترومپت می‌نواخته است.

روبور با دزدیدن پرودان و اوانز می‌خواست به آن‌ها نشان دهد در مورد اینکه ماشین‌های سنگین‌تر از هوا نمی‌توانند پرواز کنند، اشتباه می‌کرده‌اند. ولی پرودان و اوانز هنوز هم حرف او را نمی‌پذیرند و به همین علت روبور آن سه را به سفری هوایی به دور دنیا می‌برد.

ژول ورن (Jules Verne) داستان روبور فاتح را با بهره‌گیری از دانشش در زمینه‌ی فیزیک و جغرافیا نوشت و در آن نشان می‌دهد تعصب تا چه اندازه می‌تواند جلوی پیشرفت و کشف حقیقت را بگیرد. این داستان که به قیچی ابرها (The Clipper of the Clouds) نیز مشهور است در سال 1886 و پیش از آنکه برادران رایت بتوانند اولین پرواز موفق خود را انجام دهند نوشته شده است. همین مسئله قوه‌ی تخیل قوی و آینده‌نگر ژول ورن را به رخ می‌کشد. بعد‌ها این نویسنده، دنباله‌ای بر رمان روبور فاتح به نام ارباب جهان (Master of the World) نوشت.

کتاب روبور فاتح با ترجمه‌ی زهرا فلاح شاهرودی و توسط انتشارات ققنوس منتشر شده است و نسخه‌ی صوتی آن را نشر صوتی آوانامه به گویندگی فرهاد اتقیایی تهیه کرده است.

اقتباس سینمایی از کتاب صوتی روبور فاتح

تنها اقتباس از داستان روبور فاتح، فیلمی به نام «ارباب جهان (Master of the World)» است که در سال 1961 و به کارگردانی ویلیام ویتنی (William Witney) و بازیگری وینست پرایس (Vincent Price) در نقش روبور و چارلز برانسون (Charles Bronson) در نقش جان استراک اکران شد. در این فیلم، روبور فردی آرمان‌گراست که می‌خواست تمامی ارتش‌های جهان نابود کند و جلوی تمامی جنگ‌ها و ظلم‌ها را بگیرد. وینست پرایس، بازیگر مشهور آمریکایی که در فیلم‌های ترسناک بسیاری بازی کرده بود، روبور را یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌های زندگی‌اش می‌دانست.

کتاب صوتی روبور فاتح برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به داستان‌های علمی-تخیلی علاقه‌مندید، شنیدن کتاب صوتی روبور فاتح برای شما بسیار جذاب خواهد بود.

در بخشی از کتاب صوتی روبور فاتح می‌شنویم

- شهروندان ایالات متحده‌ی آمریکا، نامم روبور است. من شایسته‌ی این نام هستم. چهل سال دارم، با اینکه سی‌ساله هم به نظر نمی‌رسم. چهار ستون بدنم سالمه. کاملاً سرحال و قبراق. با قدرت عضلانی قابل‌توجه و معده‌ی قوی و سالم که از معده‌ی شترمرغ هم بهتره. این از خصوصیات جسمی.

ولی داشتند گوش می‌کردند. حضار پر سروصدا ابتدا از این نطق فی‌البداهه‌ی غیرمنتظره مشوش شدند. این شخص دیوانه بود یا شیاد؟ هرچه بود، داشت خودش را تحمیل می‌کرد. در این مجمعی که به تازگی در آن طوفان به راه افتاده بود، دیگر صدای نفس کشیدن کسی هم نمی‌آمد. آرامش پس از طوفان. به‌علاوه به نظر می‌رسید روبور همان آدمی‌ست که خودش می‌گفت. قد متوسط، بالای تنه‌ی هندسی‌شکل، شبیه ذوزنقه‌ی منتظمی که بزرگ‌ترین ضلعش را عرض شانه تشکیل می‌دهد. روی این خط، یک سر بزرگ کروی به وسیله‌ی گردنی ستبر وصل شده بود. طبق نظریه‌ی قیاس حسی، می‌شد گفت سرش شبیه چه حیوانی بود؟ سر گاو نر. البته گاوی نر با چهره‌ای هوشمند.

فهرست مطالب کتاب صوتی