معرفی و دانلود کتاب صوتی باران: رهایی از رنج کودکی

معرفی کتاب صوتی باران: رهایی از رنج کودکی

کتاب صوتی باران: رهایی از رنج کودکی، کتابی است در حیطه‌ی روان‌شناسی که در آن مشکلات دوران خردسالی بررسی و تحلیل می‌شوند. معصومه وارسته در این کتاب به نخستین تجربه‌های رنج‌آلود انسان می‌پردازد و راهکارهایی برای رهایی از آن‌ها ارائه می‌دهد.

درباره‌ی کتاب باران: رهایی از رنج کودکی

بی‌تردید یکی از اساسی‌ترین و تأثیرگذارترین مراحل زندگی انسان دوران کودکی اوست. در این دوران بذرهایی در زمین بکر ذهن و مغز کودک کاشته می‌شوند که ممکن است سال‌ها بعد نهالشان پدیدار شود. گاهی اتفاقاتی که در کودکی برای فرد رقم می‌خورند، تأثیر غیرقابل‌انکاری روی روان او بر جای می‌گذارند و بعضاً آنقدر عمیق، که فرد تا پایان عمر با آن‌ها دست‌به‌گریبان است. کتاب «باران: رهایی از رنج کودکی» نگاهی تحلیل‌گرایانه بر این برهه‌ی زندگی دارد.

معصومه وارسته در این کتاب درباره‌ی انسان‌هایی حرف می‌زند که به‌سبب ضعف‌ها و نقص‌هایی که در کودکی به آن‌ها دچار بوده‌اند، دست به تصمیمات زیان‌باری زده‌اند؛ تصمیماتی برای معنا بخشیدن به زندگی، خویشتن و والدین. انتخاب‌هایی که بعدها در نوجوانی و بزرگسالی فرد، آسیب خود را آشکار کرده‌اند.

او می‌کوشد تا این تصمیمات را از خلال تجربه‌های افراد واقعی شناسایی کند؛ به‌سراغ ریشه‌یابی این انتخاب‌ها برود؛ آن‌ها را در بستر روانی دوران کودکی فرد تحلیل کند؛ و در نهایت به فرد کمک کند تا از طریق بازتولید موقعیتی مشابه آنچه که در کودکی برایش اتفاق افتاده، تصمیمی جدید در پیش بگیرد تا با این کار، شدت این آسیب روانی و فکری او کاهش یاابد و فرد به رهایی دست یابد.

کتاب صوتی باران: رهایی از رنج کودکی برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب پیشنهاد خوب و مفیدی برای علاقه‌مندان به مباحث روان‌شناسی به شمار می‌رود. اگر در کودکی برایتان اتفاقی رقم خورده که هنوز با آن دست‌به‌گریبانید، با خواندن کتاب باران: رهایی از رنج کودکی می‌توانید از زیر سایه‌ی آن تجربه‌ی تلخ و رنج‌آلود خارج شوید و به آفتاب رهایی پناه ببرید.

معصومه وارسته را بیشتر بشناسیم

معصومه وارسته نویسنده‌ای ایرانی است که در حوزه‌ی نگارش کتاب‌های روان‌شناسی فعالیت می‌کند. از دیگر آثار او می‌توان به «فرینا: رهایی از رنج کودکی»، «آینه‌ای در برابر خود» و «مبدأ سخن، منشأ رفتار» اشاره کرد.

در بخشی از کتاب صوتی باران: رهایی از رنج کودکی می‌شنویم

باران در اتاق درمان به یاد می‌آورد که پانزده‌ساله و در سن بلوغ است. مادر نشانی خانه‌ای را به او و خواهر و برادرش می‌دهد. و با آژانس آن‌ها را روانه‌ی جایی می‌کند. باران کوچک و بیشتر دنباله‌رو است و درک نمی‌کند چه اتفاقی در شرف وقوع است. او می‌گوید: ‌«توی اون خونه پدرمو با یه زن دیدم. پدر وقتی ما رو ناگهان جلوی در منزلش دید جا خورد. صورت پدر حالت آویزون و پژمرده و غمگین ولی عصبانی داشت.

از دستش عصبانی بودم. ولی دلمم براش می‌سوخت. احساس می‌کردم که بالاخره مادرو نجات دادیم. بالاخره چیزی رو همیشه تو موبایل پدر جست‌وجوش می‌کرد پیدا کردیم و حالا این هدیه‌ی بزرگ رو تقدیم مادرم می‌کنیم. غافل از این که ندونسته مورد سوءاستفاده‌ی مادر قرار گرفته بودیم. پدر برام معنای ضدونقیض پیدا کرد. پدر هم قوی بود، هم پژمرده و پشیمان. جوری که دلم می‌خواست نجاتش بدم و دلم براش می‌سوخت. پدر یعنی خیانتکار، ولی مهربون. احساسی که من به علی دارم و تصویری که از مردها ساخته‌م بر پایه‌ی همین تعریفه. مردها اگه مهربون باشن من از اون‌ها خیانتکار می‌سازم. و اگه خیانتکار باشن من با اونا مهربون می‌شم.»

فهرست مطالب کتاب صوتی