معرفی و دانلود کتاب سفر شگفت انگیز مرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود

معرفی کتاب سفر شگفت انگیز مرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود

کتاب سفر شگفت انگیز مرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود همانطور که از اسمش پیدا است، رمانی است سراسر ماجراجویی و لحظه‌های خنده‌دار؛ رومن پوئرتولاس در این کتاب داستان مرتاضی هندی به نام آژاتاشاترو لاواش پاتل را روایت می‌کند که برای تهیه‌ی تختی بخصوص، راهی یکی از شعبه‌های فروشگاه آیکیا در پاریس می‌شود؛ اما ناخواسته سفرش به مسیری عجیب تغییر جهت می‌دهد.

درباره‌ی کتاب سفر شگفت انگیز مرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود

رومن پوئرتولاس (Romain Puértolas) نویسنده‌ی فرانسوی که پس از نوشتن کتاب سفر شگفت انگیز مرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود (The Extraordinary Journey of the Fakir who got Trapped in an Ikea Wardrobe)، به جهان ادبیات معرفی و به رسمیت شناخته شد. در این کتاب به جهانی سرشار از اتفاقات غیرمنتظره و جالب وارد می‌شوید که با روایت جذاب و زبان طنزآمیز پوئرتولاس، یکی از ویژه‌ترین تجربیات کتابخوانی‌تان را رقم خواهد زد.

آژاتاشاترو لاواش پاتل، یک مرتاض هندی تقلبی است که تصمیم می‌گیرد برای خریدن یک تخت میخی از فروشگاه آیکیا، سفری دو روزه به پاریس داشته باشد؛ او که تنها یک اسکناس جعلی 100 یورویی همراه خود دارد، مجبور می‌شود شب را در یکی از جالباسی‌های فروشگاه بگذراند تا فردا باز به جست‌وجوی تخت موردنظرش بپردازد؛ اما ماجراجویی عجیب‌و‌غریبی در انتظارش است که او را از اسپانیا تا لیبی، سرگردان با خود می‌کشاند. پاتل با گذر زمان، بیشتر و بیشتر نشانه‌های مرتاض نبودنش را آشکار می‌کند. قهرمان تقلبی کتاب سفر شگفت انگیز مرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود، در طول مسیر با آدم‌ها و شرایط بغرنج گوناگونی مواجه می‌شود که علی‌رغم روایت طنزآمیز نویسنده، تحولات درونی زیادی را برای او به ارمغان می‌آورند.

در تور دور دنیای ناخواسته‌اش، پاتل سر از بریتانیا، بازداشتگاه مهاجران در اسپانیا، لیبی، ایتالیا درمی‌آورد و در نهایت به فرانسه بازمی‌گردد. در هریک از این مکان‌ها، با شخصیت‌هایی فرعی آشنا می‌شود که هرکدام به شیوه‌ای بر او اثر می‌گذارند. گویی هریک از این مقصدهای غافلگیرکننده، مرکز وقوع بخشی از تحولات درونی آژاتاشاترو هستند که به تحول نهایی او در پایان داستان منجر می‌شوند. تجربیاتی که مرتاض تقلبی ما در کتاب سفر شگفت انگیز مرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود از سر می‌گذراند، نمایانگر مفاهیم و معضلات اجتماعی و فرهنگی زیادی است که در جهان امروز با آن‌ها سروکار داریم. از جمله مشکلات پناهندگان، خشونت‌های نژادی، فرهنگ مصرف‌گرایی و... . پاتل که پس از آن سفر دورودراز و عجیب به خانه‌اش در هند برمی‌گردد، یک شخصیت جدید است که حالا نگاه متفاوتی به چیزها دارد. رومن پوئرتولاس با بیان هجوآمیز و روایتی که سرشار از اتفاقات بامزه و غافلگیرکننده است، ما را با سفری ماجراجویانه همراه می‌کند که به سختی می‌توان آن را در نیمه‌ی راه رها کرد...

این کتاب توسط ابوالفضل اللّه‌دادى ترجمه شده و به همت انتشارات ققنوس در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.

جوایز و افتخارات کتاب سفر شگفت انگیز مرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود

• کتاب پرفروش بین المللی
• برنده‌ی جایزه‌ی ژول ورن
• نامزد جایزه‌ی رنودو

نکوداشت‌های کتاب سفر شگفت انگیز مرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود

• یک ادیسه‌ی فلسفی و درعین‌جدی بودن یک اسلپ استیک (کمدی بزن و بکوب) خوب. (وال استریت ژورنال)
• طنزی هجوآمیز.... (مجله گاردین)
• اگر به ذن و هنر بسته‌بندی مسطح یک مبلمان اعتقاد دارید، این کتاب برای شماست! (ساندی اکسپرس)

کتاب سفر شگفت انگیز مرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی این کتاب برای کسانی که به رمان‌های خارجی طنزآمیز و ماجراجویانه علاقه‌مندند، تجربه‌ای فوق‌العاده خواهد بود.

در بخشی از کتاب سفر شگفت انگیز مرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود می‌خوانیم

او دیگر هیچ شباهتى به کارخانه‌داران هندى نداشت. سر و وضعش بیشتر به مهاجرى غیرقانونى مى‌خورد و حالا مى‌فهمید چرا مأمور پلیسى که از او بازجویى کرد داستان آیکیایش را باور نکرد.

ساعت بزرگ دیجیتالى سالن دقیقا دوازده ظهر را نشان مى‌داد. دقیق‌تر، آزادى را نشان مى‌داد زیرا سرویس مهاجرت اسپانیا، در زمان استرداد، مدارک آن‌ها را، که نیروهاى بریتانیایى همراهى‌شان مى‌کردند، سرسرى بررسى کرده و اصلاً او را بازخواست نکرده بود. آن‌ها او را همراه سه مسافر خوش‌شانس دیگر بااکراه به سمت نزدیک‌ترین خروجى راهنمایى کردند.

ساعت همچنین نشان مى‌داد که در آن لحظه آژاتاشاترو در واقع بایستى چند هزار کیلومتر دورتر از آن‌جا و در فرودگاه روواسى‌شارل‌دوگل و در انتظار پروازى مى‌بود که او را همراه تخت میخى نویى زیر بغل به هند برمى‌گرداند.

اما همه این‌ها مربوط مى‌شد به زندگى سابقش.

مرد هندى همان‌طور که از ترمینال شماره یکِ کاملاً تمیز به سمت محل تحویل چمدان‌ها مى‌رفت مسیرى که مجبورید طى کنید حتى اگر چمدانى نداشته باشید با خودش عهد کرد که دیگر از این به بعد هیچ کار غیرقانونى‌اى انجام ندهد. دوباره به چیزى فکر کرد که مارى به او گفته بود: «ملاقات با آدم‌هاى صادق و اصیلى مثل شما خیلى حس خوبى داره؛ آدم‌هایى که نیکى مى‌کنن و این خیرخواهى رو به اطرافشون هم سرایت مى‌دن.» بعد به اعتراف‌هاى ویراژ، رئیس برادران سیاهپوست، فکر کرد که او و کوگرى، بازل، محمد، نیجام و آمسالو را در محل کنترل مدارک ترک کرده بود. (آن‌ها اوراق شناسایى نداشتند و بایستى مدتى آن‌جا مى‌ماندند.) لحظه جدایى همدیگر را در آغوش گرفته و بوسیده و براى هم سفر خوبى را آرزو کرده بودند. ویراژ گفته بود: «سرنوشت نوشته شده و ما بایستى همدیگه رو مى‌دیدیم.»

فهرست مطالب کتاب

مقدمه مترجم
فرانسه
بریتانیاى کبیر
اسپانیا
ایتالیا
لیبى
فرانسه