معرفی و دانلود کتاب ناپلئون به جنگ داعش می‌رود

معرفی کتاب ناپلئون به جنگ داعش می‌رود

کتاب ناپلئون به جنگ داعش می‌رود رمانی طنزآمیز به قلم رومن پوئرتولاس است. داستان از آنجا شروع می‌شود که جسد یخ‌زده‌ی ناپلئون بناپارت را در دریای شمال پیدا می‌کنند و او پس از یخ‌زدایی، درست در هنگام حملات تروریستی در پاریس به زندگی برمی‌گردد که جهان مدرن را نجات دهد! کتابی که در فضایی فانتزی و هزل‌آمیز می‌گذرد و نویسنده‌ی آن بارها از کمدی موقعیت برای روایت کردن داستان و دغدغه‌های امروزی استفاده کرده است.

درباره‌ی کتاب ناپلئون به جنگ داعش می‌رود

این کتاب ما را به جهانی می‌برد که ناپلئون بناپارت با شلوار جین چسبان و تی‌شرتی که رویش عکس شکیرا دارد، می‌خواهد فرانسه را از دست تروریست‌ها نجات دهد. کتاب ناپلئون به جنگ داعش می‌رود (!Re-vive l'Empereur)‌ شاید آرزویی بوده در ناخودآگاه جمعی فرانسوی‌ها که با زبانی فانتزی و طنزآمیز و نیشدار به رشته‌ی تحریر درآمده است.

کارگران یک پروژه‌ی حفاری در دریای شمال تصادفا به یک تکه یخ عظیم برخورد می‌کنند که یک انسان سالم درون آن است، بعد از باز شدن یخ، هویت او برای همه آشکار می‌شود. ناپلئون بناپارت زنده است و دوباره دنیا قرار است شاهد نبوغ او باشد! او که خودش هم باورش نمی‌شود از مرگ جان سالم به در برده،‌ حال باید خودش را با محیط اطرافش هماهنگ کند. از خیلی چیزها متعجب شود و از خوردن نوشابه کولای زیرو لذت ببرد.

رومن پوئرتولاس (Romain Puértolas) نویسنده‌ی این رمان از زبانی شاد و طنزآمیز برای روایت کردن اتفافات عجیب و غریب کتابش استفاده کرده است. او که به‌عنوان نویسنده برنده‌ی جوایز معتبری مانند جایزه‌ی Vivre-Livre در سال 2013 و جایزه‌ی گراند پری ژول ورن در سال 2014 شده است، این بار قلمش را در دنیایی به رقص درآورده که در آن ناپلئون با لباس‌ها و روحیه‌ای امروزی، در شرایطی که اعتراضات زنان و تهدید داعش در فرانسه بیداد می‌کند،‌ تمام تلاشش را به کار می‌گیرد تا با دشمن مقابله کند. او با حالتی باشکوه و کارناوال‌‌گونه به شکل امپراطوری قهرمان، دوباره به فرانسه برمی‌گردد و همین حال و هوای ملی‌گرایانه باعث شده که این اثر بازخوردهای مثبتی در رسانه‌های فرانسوی داشته باشد.

اما ناپلئون در این وضعیت تنها نیست، او دوستان و به قول خودش ارتش خودش را دارد. راننده تاکسی‌ مهاجری که نسبت به وضعیت موجود گله و شکایت می‌کند، دختر نوجوانی که می‌خواهد دنیا را نجات دهد و یک سری مأمور پلیس سرگردان که نمی‌دانند باید دقیقا چطور با امپراطور زنده‌شان برخورد کنند. ناپلئون، با دلتنگی در کاخ الیزه قدم می‌زند و روزهای پرفراز و نشیبی را به خودش یادآوری می‌کند و می‌بیند که هنوز عطشش برای قدرت و در دست گرفتن زمام امور خاموش نشده است. او حتی برای حل کردن مشکلات با رئیس‌جمهور وقت، فرانسوا اولاند هم‌کلام می‌شود و او را ناخواسته در موقعیتی تمسخرآمیز قرار می‌دهد. مواجه شدن ناپلئون اما با چیزهای مربوط به دنیای جدید مانند تکنولوژی‌های روز نیز رنگ طنزآمیزی به کتاب داده است. او حتی از فیسبوک برای پیدا کردن متحد استفاده می‌کند!

رومن پوئرتولاس نوشتاری بسیار فرانسوی مآب دارد، طنز و ریتم داستانی او بسیار سریع پیش می‌رود و تصویرهایی دیوانه‌وار در دنیای واقعی می‌سازد که باعث می‌شود کماکان برای خواننده باورپذیر بماند. اما در این طنز، نگاهی عمیق به بی‌عدالتی‌های اجتماعی، مهاجرت، تروریسم و تبعیض انداخته است. با وجود قلم سرخوشانه‌اش در این کتاب، او دغدغه‌های جدی‌ای را پیش کشیده است. رهبری در جهان امروز چه تفاوتی با گذشته داشته است؟ قهرمانان تاریخی چه جایگاهی بین مردم دارند؟ چه ارزش‌هایی انسانی‌ای در دنیای امروزه به خطر افتاده است؟

این کتاب با همت انتشارات ققنوس و با ترجمه‌ی ابوالفضل الله دادی به دست مخاطبان فارسی زبان رسیده است.

نکوداشت‌های کتاب ناپلئون به جنگ داعش می‌رود

• «رومن پوئرتولاس نیروی تخیلی بسیار آزاد و سرکش دارد.» لو فیگارو لیتّرار (LE FIGARO LITTÉRAIRE)
• «پوئرتولاس همچنان که شوخ‌طبعی‌اش را حفظ می‌کند، با پیش کشیدن حوادثی دیوانه‌وار و بدلکاری‌های پرز‌رق‌وبرق خواننده را به خنده‌ای مسری وادار می‌کند.» روزنامه لاکروآ (LA CROIX)‌
• «مجموعه‌ای از ماجراهای دلهره‌آور و فوق‌العاده خنده‌دار» مجله اکسپرس (L’EXPRESS)‌

کتاب ناپلئون به جنگ داعش می‌رود برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به حال و هوای ادبیات طنز آمیز فرانسوی و شخص ناپلئون علاقه‌مند هستید، این کتاب مناسب شماست. برای کسانی که به خواندن آثار طنز و در عین حال منتقدانه درباره‌ی اوضاع فرانسه‌ی امروز و مسائلی مانند تبعیض و مهاجرت علاقه‌مند هستند نیز توصیه می‌کنیم این کتاب را در لیست خواندنی‌هایشان قرار دهند!

در بخشی از کتاب ناپلئون به جنگ داعش می‌رود می‌خوانیم

«من رو در جریان موقعیت قرار داده‌ن، من هر کارى مى‌کنم که این وضعیت متوقف بشه. خیلى کار خوبى کردین که با اهداى تابعیت فرانسوى به اون جوون اهل مالى پاداش دادین که تو گروگان‌گیرى فروشگاه بزرگ به مردم کمک کرد تا مخفى بشن. این کار کاملاً طبیعیه. ولى باید به اون طرف ماجرا هم نگاه کنین. شما باید ملیت فرانسوى همه اون‌هایى رو که وارد زمین القاعده یا هر گروه دیگه‌اى مى‌شن پس بگیرین و ورودشون به خاک فرانسه رو ممنوع کنین. مى‌دونین، به هیچ وجه نباید قبول کنیم یه عده به گروه‌هاى تروریستى ملحق بشن بعد بهشون اجازه بدیم دسته‌گل‌به‌دست دوباره برگردن به کشور و برن زندگى حقیرشون رو تو مملکت ما ادامه بدن، امرار معاش کنن و یکشنبه‌ها تو سالن‌ها گوى و منچ بازى کنن تا این‌که یه روز هم بمبى رو توى یه فروشگاه بزرگ منفجر کنن. شما هر روز این آفریقایى‌هاى بدبخت رو که چیزى جز کار شرافتمندانه تو فرانسه نمى‌خوان اخراج مى‌کنین، اون وقت همه آدم‌هایى رو که آماده‌ن سر بچه‌هاتون رو بِبُرن زیر سقفتون نگه مى‌دارین چون فقط یه کارت شناسایى فرانسوى دارن؟ اعتراف مى‌کنم اصلاً از کارتون سر درنمى‌آرم. آدم هیچ‌وقت نمى‌تونه دشمنش رو تو خونه خودش تحمل کنه. باید منسجم بشیم. اون‌ها اردوگاه خودشون رو انتخاب کردن. پس باید مسئولیت این کارشون رو قبول کنن. اخراج! این اولین توصیه منه که به‌رایگان در اختیار شما قرار مى‌دم.»

اولاند با تعجب رو به بقیه حضار فریاد زد: «شگفت‌انگیزه، نه! البته اون بخشى که گفتین تروریست‌ها گوى و منچ بازى مى‌کنن کاملاً من رو متقاعد نکرد ولى خب ادامه بدین! نقشه‌تون چیه؟ چه فکر عالى‌اى تو سرتونه؟»

مرد کُرسى که هنوز هیچ نقشه‌اى نداشت با صدایى قاطع همچون شمشیرى بُرنده گفت: «من هیچ‌وقت نقشه‌هام رو فاش نمى‌کنم. اگه حتى کلاهم نقشه‌مو مى‌دونست مى‌خوردمش!»

یکى از مورخان با لبخندى سرش را به‌آرامى تکان داد. پس این نقل‌قول از ناپلئون واقعیت داشت.

سارکوزى با تمسخر گفت: «به هر حال این اولین باره که یه کُرسى به ما کمک مى‌کنه از خودمون در برابر بمب‌ها محافظت کنیم.»

همان‌طور که پیش از این گفتیم، چون رئیس‌جمهور سابق مغرور و بسیار با اعتمادبه‌نفس بود، خودش را بزرگ‌تر از بزرگ‌ترین حکمرانى احساس مى‌کرد که فرانسه به خود دیده. او از آن دست آدم‌هایى بود که به خودش اجازه مى‌داد با کوچک‌تر از خودش از سر نخوت و با تمسخر حرف بزند، اما تا آن لحظه هرگز فرصتى به دست نیاورده بود؛ مثل سگ پودلى که محکوم شده بود در دنیاى سگ‌هاى دوبرمن سرگردان باشد.

فهرست مطالب کتاب

1: ناپلئون کوکاکولا لایت را کشف مى‌کند
2: صید معجزه‌آسا
3: آنچه در مورد ناپلئون مى‌دانیم
4: دورانى شگفت‌انگیز
5: تولد زنبور کوچکى که به‌زودى دنیا را نجات مى‌داد
6: ناپلئون هم‌وطنش را ملاقات مى‌کند
7: وقتى مى‌فهمیم ناپلئون چطور تا آن‌جا رسیده
8: زن‌ها و شلوار
9: نقاشى‌هاى نفاق
10: ناپلئون سر درنمى‌آورد
11: ناپلئون در فروشگاه دیوتى فرى
12: سندروم پودل
13: خرس موصل
14: ناپلئون گدایى را مى‌بیند که شیوه تفکرش را تغییر مى‌دهد
15: ناپلئون به جستجوى کلاهش مى‌رود
16: موزهاى انفجارى
17: بازگشت ناپلئون به اَنوالید
18: تروریست‌هاى سایبرى
19: ناپلئون در الیزه
20: ملاقات با مقامات بلندپایه
21: ناپلئون خودش را از مخمصه خلاص مى‌کند
22: بازنده بزرگ
23: ناپلئون اسبش را پیدا مى‌کند و چیزى نمانده سیصد یورو به دست بیاورد
24: ناپلئون فکرى دارد
25: آب‌تنى خطرناک
26: ارتشى از جنس مانکن‌هاى فرانسوى
27: ناپلئون در هتل ناپلئون
28: ناپلئون و ملکه‌هاى انگلیس
29: ناپلئون و جبهه ملى
30: ناپلئون در هتل فرمول یک مى‌خوابد
31: ناپلئون کلاهش را در اى‌بى مى‌فروشد
32: داستان شگفت‌انگیز رضوان
33: ناپلئون صاحب اتومبیل مى‌شود
34: ناپلئون صاحب جت شخصى مى‌شود
35: بازگشت به طاق نصرت
36: ارتش بزرگ جدید جمع‌وجور (اِن‌پى‌جى‌اِى)
37: فرزندان ملکه
38: وقتى ناپلئون باید ثابت کند واقعا ناپلئون است
39: ناپلئون دو تا شرط دارد
40: ناپلئون عاشق مى‌شود
41: همسایگى غیرمنتظره
42: دعا کردن مى‌کُشد
43: عمل زیبایى
44: سه فرزند ناپلئون
45: نخستین نوه
46: دومین نوه
47: کارگاه‌هاى شر
48: مردى که فکر مى‌کند ناپلئون است
49: مقدارى ماسه سرخ
50: شباهتى شگفت‌انگیز
51: ناپلئون (سرانجام) نقشه‌اى دارد
52: ناپلئون (باز هم) موفق مى‌شود خودش را از مخمصه خلاص کند
53: ناپلئون و کباب‌پز آمریکایى
54: سومین و آخرین نوه
55: فتح دنیا
56: اصول اسلامى
57: ارتش بزرگ ناپلئون بزرگ‌تر مى‌شود
58: ارتش بزرگ جدید کامل
59: آخرین سرباز
60: فهرست خریدهاى امپراتورى
61: پرفسور بارتولى دیگر چیزى را گم نمى‌کند
62: ناپلئون از ارتشش سان مى‌بیند
63: وقتى (بالاخره!) مى‌فهمیم پرفسور بارتولى در چه زمینه‌اى پرفسور است
64: ناپلئون عازم جنگ مى‌شود
65: خطابه رئیس بزرگ
66: ناپلئون شغلش را تغییر مى‌دهد
67: سلفى و سیفلیس
68: برقع نامرئى
69: در دهان خرس
70: آیفون ناپلئون
71: زنبور و خرس
72: تروریست، رفتگر و فروید
73: سایه خرس موصل
74: ماکارونىِ شکلى با کَره
75: نخستین تجربه تلفنى ناپلئون
76: مرگ زنبور
77: ضدحمله امپراتورى
78: تروریست‌ها به گروهى هیپى تبدیل مى‌شوند
79: احیاى ناپلئون
80: آنچه در انتظار تروریست‌هاست
81: وقتى نقص ناپلئون هنوز مسئله است
82: ناپلئون در جزیره بُته