معرفی و دانلود کتاب سایه‌های شب

عکس جلد کتاب سایه‌های شب
قیمت:
۲۴,۰۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب سایه‌های شب و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب سایه‌های شب و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب سایه‌های شب

امیل زولا در کتاب سایه‌های شب، مبانی وحشت‌انگیز و رازآمیزی را درباره‌ى عشق و مرگ بیان می‌کند که با خواندن آن، تحت تاثیر پیوند فنّاورى مدرن و زنده‌انگارى قرار می‌گیریم.

کتاب سایه‌هاى شب (The Beast Within) (دیو درون) هفدهمین رمان از مجموعه‌ى بیست جلدى "خانواده‌ى روگون‌ - ماکار" است که امیل زولا در 1889 نوشتن آن را آغاز کرد و سپس چندى بعد در 1890 از چاپ درآمد. اما سایه‌هاى شب نیز مانند خوشبختى بانوان، ژرمینال و پول تفاوتى اساسى با دیگر رمان‌هاى این مجموعه‌ى سترگ دارد و آن این است که نگارش آن بیشتر تحت تأثیر دگرگونى‌ها و رویدادهاى صنعتى بزرگ ربع واپسین سده‌ى نوزدهم شکل گرفته است تا بر پایه‌ى طرح نخستین زولا براى نوشتن مجموعه‌اى از داستان‌ها در توصیف دوران موسوم به امپراتورى دوم فرانسه (1852 تا 1870) که غرق در خودکامگى، دزدى، تباهى، روسپیگرى و قوادى بود.

امیل زولا (emile zola) از نخستین رمان‌نویسان سده‌ى نوزدهم است که به صنعت مدرن اقبال نشان مى‌دهد. زولا در مقام هواخواه پر و پا قرص علم نمى‌توانست از نخستین شگفتى‌هاى خط آهن و کمکى که «به برخورد اندیشه‌ها و آرا، دگرگونى ملت‌ها، درآمیختن اقوام و نژادها و یگانگى نهایى سیاره» کرده است خوددارى ورزد. با این همه، زولا بر جنبه‌هاى خودکار یا خودکار کننده‌ى پیشرفت فنّاورانه تأکید مى‌ورزد. تصویر زولا از ژاک لانتیه رنگ و بویى آینده‌نگرانه دارد. ژاک لانتیه لکوموتیورانى است که گویى با لکوموتیو خود، لیزون، وصلت کرده است.

ولى این هم‌آغوشى، هم‌آغوشى نابرابر و تیره و تار نمادینى است. لکوموتیو که قرار است نماد تمام‌ عیار تسلط انسان بر طبیعت باشد سرانجام به مظهر طبیعت افسار گسیخته بدل مى‌شود.

داستان کتاب سایه‌هاى شب از ایستگاه راه‌آهن پاریس مى‌آغازد، در میان محوطه‌ى راه‌آهن چون جویبارى از فلز و خون و هیجان ادامه مى‌یابد و روى خطوط راه‌آهن به پایان مى‌رسد. توصیف‌هاى زولا از محیط راه‌آهن و زندگى روى خط‌ آهن چنان زنده و تپنده است که گویى تعمیرگاه‌ها، لکوموتیوها، چرخش سینىِ دوّار و حرکات مداوم دستگاه‌هاى لکوموتیو نفس مى‌کشند. زولا در سایه‌هاى شب از شلوغى ایستگاه، بخار لکوموتیوها، سرعت سرسام‌آور و مرگبار قطارها، فانوس‌هاى سبز و سرخِ سوزنبان‌ها، سگ‌ها و شکارچى‌ها، پیرزن‌ها و پیرمردها، روغن و آتش و زغال و خاکستر به جا مانده از سوخت لکوموتیوها، قطارهایى شتابنده که بى‌اعتنا به سرنوشت‌هاى انسانى به سوى «آینده» روان‌اند، سخن مى‌گوید.

با این همه، در پس این غوغاى آهن و مفتول و دود و بخار تنهایى بیداد مى‌کند: بى‌کسى و غربت کارگر به ظاهر آرام و مهربانى که جز با خوىِ آدم‌کشى و جنایت نمى‌تواند با هیچ زنى رو به‌رو شود (ژاک)؛ لئامت پیرمرد مفلوک و به ظاهر بى‌آزارى که فکر و ذکرى جز چیزخور کردن همسر افلیج خود ندارد (میزار)؛ دختر جوانى که از روى حسد حاضر است به بهاى نابود کردن محبوب خود از رقیب انتقام بگیرد (فلور)؛ زن کینه‌ورى که از مردى دیگر مى‌خواهد شوهرش را به قتل برساند (سِوِرین)؛ کارگر حیثیت‌ باخته‌اى که از روى خشم دست به قتل مى‌زند و روح خود را مى‌بازد؛ و سرانجام کارگر خوش‌قلب و نیک‌نفسى که از سر حسد خود و رفیقش را به کام مرگ مى‌فرستد.

کتاب سایه‌هاى شب هم از آغاز با مرگ مى‌آغازد، با مرگ ادامه مى‌یابد و با مرگ پایان مى‌گیرد. شاید هم این رمان از نیاز به روایت ترس و کابوسى سرچشمه مى‌گرفت که از آغاز جوانى ذهن زولا را به خود مشغول داشته بود: ترس از زنده به گور شدن؛ همان ترسى که اتین لانتیه‌ى ژرمینال را در ژرفاى معدن منفجر شده به وحشتى سرسامى دچار مى‌سازد.

اما سایه‌هاى شب فقط داستان عشق و مرگ، حسد و خشونت، تباهى و نومیدى، هوس و سرکوفتگى نیست؛ سایه‌هاى شب روایت شگفت‌آور گوشت و فولاد، سیاهى زغال، و رنگ پریدگى پوست زنانه، سرعت سرسام‌آور ماشین و حرکت مهار نشدنى روح بشر نیز هست.

زولا، چنان که رسم او و شیوه‌ى تعلیمى او، رمان تجربى بود براى نوشتن هر داستان به بررسى‌ها و پژوهش‌هاى دقیق و گسترده دست مى‌زد و به قول منتقدِ مجار، جِرج لوکاچ، در هر مورد خاص، مثلاً اسب‌دوانى، بورس، فروشگاه‌هاى بزرگ و مدرن، راه‌آهن، معدن و مانند این‌ها تک‌نگارى کاملى شامل همه‌ى جزئیات به دست مى‌داد.

خود زولا در این‌باره مى‌نویسد: «شیوه‌ى من بى‌استثنا همیشه به این صورت است: نخست اطلاعات را به تجربه‌ى شخصىِ گرد مى‌آورم. سپس با خواندن اسناد و مدارک مربوط به موضوع، کتاب‌ها و یادداشت‌هایى که دوستانم فراهم آورده‌اند به این اطلاعات مى‌افزایم، و سرانجام تخیل، یا بهتر بگویم شهود مداخله مى‌کند. در کار من سهم شهود بسیار مهم است، معتقدم حتى بزرگ‌تر و مهم‌تر از هرچیزى است که در مخیله مى‌گنجد؛ چنان که فلوبر نیز اغلب مى‌گفت: «برداشتن یادداشت کار درستى است که باید انجام داد؛ اما وقتى این یادداشت‌ها را برداشتى دیگر باید بتوانى نادیده‌شان بگیرى». سایه‌هاى شب نمونه‌ى اعلاى این آمیزه‌ى درهم تنیده‌ى پژوهش و تحلیل، شهود و ریزبینى و سفر به ژرفاى روح متلاطم و تودرتوى بشرى است.

در بخشی از کتاب سایه‌هاى شب می‌خوانیم:

سورین به فضا خیره شد و انگار که با خودش زمزمه مى‌کند گفت:

بله مسلما خرش مى‌رود!

سکوتى پیش آمد و زن با چشمان مات‌برده و خیره به دوردست همان‌جا نشست و دیگر دست به غذا نبرد. شاید روزهاى کودکى خود را در کوشک دواَن‌ویل در چهار فرسنگى روآن به یاد مى‌آورد. سورین هرگز مادر خود را ندیده بود. هنگامى که پدرش، اُبرى باغبان مُرد او فقط دوازده سال داشت و از آن پس رئیس که خودش در آن زمان بیوه بود از او و همین‌طور دختر خودش برت با سرپرستى خواهرش خانم بون‌اُن14 نگهدارى کرد؛ خانم بون‌اُن پیش از آن با کارخانه‌دارى ازدواج کرده بود اما او نیز بیوه شده بود و اکنون صاحب این کوشک بود.

برت دو سال بزرگ‌تر از سورین بود و شش سال پس از او ازدواج کرد؛ شوهرش آقاى لاشه‌نه15 از قضات دادگاه روآن و مردى خونسرد، کوتاه‌ قامت و رنگ‌ پریده بود. تا یک سال پیش رئیس هنوز در رأس این دادگاه بود که در حوزه‌ى خود او قرار داشت و سپس در پایان یک دوره‌ى کارى درخشان بازنشسته شد. رئیس که متولد 1804 بود در انقلاب 1830 به معاونت دادستان در دیْنى، سپس در فونتن‌بلو، بعد در پاریس و آن‌گاه به دادستانى در تروا، معاونت دادستان کل در رِن و سرانجام به رئیس کلى در روآن رسیده بود. اکنون با داشتن چند میلیون ثروت از سال 1855 به عضویت شوراى استان درآمده و درست در روز بازنشستگى خود صاحب نشان لژیون دونور شده بود. و آن‌قدر که سورین مى‌توانست به یاد آورد او را همیشه همان‌گونه دیده بود: تنومند و توپُر با موهاى کوتاه که زود به سفیدى گراییده بود سفیدى زرین موهایى که روزگارى طلایى بوده است.

چهره‌ى گردش را ریشى کوتاه دربر مى‌گرفت، سبیل نداشت، و به سبب چشم‌هاى آبى بى‌احساس و بینى بزرگش مردى سخت‌گیر مى‌نمود. رک و راست سخن مى‌گفت و در همه‌جا ترس و لرز مى‌پراکند.

روبو ناگزیر صدایش را بلند کرد و دوباره گفت:

آهاى، تو چه فکرى هستى؟

زن از جا پرید و لرزه‌اى کوتاه تنش را فراگرفت، انگار که یکه خورده و ترسیده است.

ها، چى، هیچى.

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب سایه‌های شب
نویسنده
مترجمعلی اکبر معصوم بیگی
ناشر چاپیانتشارات نگاه
سال انتشار۱۳۹۵
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات484
زبانفارسی
شابک978-964-351-989-6
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان روانشناسی خارجی
قیمت نسخه الکترونیک

راهنمای مطالعه کتاب سایه‌های شب

برای دریافت کتاب سایه‌های شب و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.