معرفی و دانلود کتاب دختری به نام نل
برای دانلود قانونی کتاب دختری به نام نل و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب دختری به نام نل
چارلز دیکنز، از بزرگان جهان ادبیات که نامش برای هیچکس ناآشنا نیست، در کتاب دختری به نام نل، از معصومیت و ایستادگی حکایت میکند. کتاب روایتگر داستانِ نل ترنت جوان و پدربزرگش است که میکوشند از چنگال فردی شرور به نام کیلپ بگریزند. دیکنز در میان روایت سختیها و مصیبتهایی که نل و پدربزرگش میکشند، همچون آثار دیگرش، به مفاهیمی مثل طمع، رنج و رستگاری پرداخته و جامعهی ویکتوریایی را به خوبی تصویر کرده است. این اثر با شخصیتهای به یاد ماندنی و روایتی دردآور، یکی از بهترین رمانهای دیکنز است.
دربارهی کتاب دختری به نام نل
کتاب دختری به نام نل (The Old Curiosity Shop) نوشتهی چارلز دیکنز (Charles Dickens) ماجرای دخترکی است زیبارو به نام نل که همراه با پدربزرگش در مجموعهای از اتاقهای پیوسته به یک عتیقه فروشی زندگی میکنند. در شبی از شبها، نل مسیر خانه را گم کرده و غریبهای به او برای بازگشت به خانه کمک میکند و دقیقاً همین شب، پدربزرگ نل از خانه رفته و تا دیروقت بازنمیگردد.
یک هفته بعد این غریبه به عتیقه فروشی برمیگردد و به صورت اتفاقی میبیند که برادر نل، فردریک، آقای دنیل کیلپ، آقای دیک سوئیوْلِر و پدربزرگ نل جلسه گذاشتهاند. بحث بر سر مال و اموال خانوادگی و شایستگی نل برای ازدواج است. پدربزرگ نل در خلوت به غریبه میگوید که قصد دارد پس از مرگش ثروت هنگفتی برای نل باقی بگذارد تا آیندهای عاری از فقر و تنگدستی داشته باشد.
فردریک و دیک با انگیزهی رسیدن به ثروت نل، نقشه میکشند تا وصلت بین نل و دیک به وقوع بپیوندد. در این حین، کیلپ حقهباز درمییابد که پدربزرگ سرِ قمار به مشکل خورده و کل ارثیهی نل را در این راه به باد داده است. حال، زیر بار بدهی سنگین به کیلپ است و وقتی کیلپ راز پدربزرگ را فاش میسازد، او به اشتباه فکر میکند کیت، خدمتکارشان، حقیقت را برملا کرده است. پدربزرگ که احساس کرده به او خیانت شده، زیر بار فشار عصبی دچار فروپاشی شده و بیمار میشود. در این حین، کیلپ عتیقه فروشی را تصاحب کرده و داروندار مغازه را آب میکند تا به پولش برسد. نل و پدربزرگش نیز، مخفیانه از شهر فرار میکنند.
شخصیتهایی که چارلز دیکنز در کتاب دختری به نام نل خلق کرده است، به گونهای واقعی هستند که هر خوانندهای فارغ از فرهنگ و دورهای که در آن زندگی میکند، قادر به همذاتپنداری با آنهاست. برای مثال نل، شخصیت اصلی داستان، ذاتاً در پی آن است که بقیه را تشویق به انجام کارهایی کند، ولی برای خودش هیچ نمیخواهد. زندگی نل با پدربزرگش، خودْ نشانی از ایثار است. نیازهای پدربزرگش به تمام هموغم نل تبدیل شده. نل در طول داستان، تجربیاتی به دست میآورد که او را تغییر میدهند ولی شخصیت او همچنان بهعنوان نمادی از معصومیت و فضیلت باقی میمانَد.
چارلز دیکنز در کتاب دختری به نام نل، به تضاد بین زندگی شهری و روستایی پرداخته و در تکتک بخشهای اثرش آن را تصویر کرده است. خواننده در ابتدای رمان فقط مرکز کثیف و مملو از آدمهای حریص شهر لندن را میبیند، دقیقاً همان جایی که عتیقه فروشی واقع شده است. نل و پدربزرگش هرچه بیشتر در حومهی شهر جا میافتند، بیشتر از گرفتاریها و تجملات تجاری شهر سابقشان، لندن، رها شده و صلح و آرامش را پیدا میکنند.
گفتنیست عنوان اصلی کتاب مغازهی عتیقه فروشی است، اما حمیدرضا آتشبرآب، مترجم کتاب بر این عقیده است که چون بار سنگین این اثر جاودانه بر دوش نل بوده، بهتر این است که عنوان کتاب دختری به نام نل باشد، همچنین این عنوان برای نسلهای قدیمیتر که انیمیشنی به همین نام را به خاطر دارند، حس نوستالژی دارد. این اثر خاطرهانگیز اکنون به یاری انتشارات علمی و فرهنگی چاپ و منتشر شده و در اختیار شما علاقهمندان به آثار کلاسیک قرار گرفته است.
اقتباسهای فرهنگی و سینمایی از کتاب دختری به نام نل
- دو فیلم صامت از توماس بنتلی در سالهای 1914 و 1921
- اقتباس سریال انیمیشنی در ژاپن بین سالهای 1979 تا 1980
- اقتباس سریالی نهقسمتی در سال 1979 و پخش از شبکهی بیبیسی
- اقتباس یک فیلم سینمایی ساختهی برایان پرسیوال در سال 2007
کتاب دختری به نام نل برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به داستانهای کلاسیک ویکتوریایی علاقه دارید، خصوصاً اگر از دوستداران آثار چارلز دیکنز، این نویسندهی بزرگ انگلیسی، هستید، در خواندن این کتاب تردید نکنید.
در بخشی از کتاب دختری به نام نل میخوانیم
صبح روز بعد، کیت با طلوع آفتاب از خانه بیرون زد تا سر قرار با باربارا و مادرش برگردند. وجودش پر از آن حس پشیمانی مبهمی بود که معمولاً صبح بعد از تعطیلی به دنبال میآورد؛ انگار در آن روشنایی خنک صبحگاهی و در حال بازگشت به کارها و وظایف روزمره دیگر چندان به خوشگذرانیهای شب قبل اعتقاد نداشت. موقع بیرون رفتن مواظب بود اهالی خانه را بیدار نکند (برنامۀ نامعمول شب قبل خستهشان کرده بود و همگی در خواب ناز بودند)، اما پولی را که داشت روی پیشبخاری گذاشت و همانجا با گچ علامتی زد که توجه مادر را جلب کند و به اطلاع او برساند که پسر وظیفهشناسش پول را آن جا گذاشته است. حالا دیگر قلبش از جیبش سنگینتر بود، اما نگرانی چندانی نداشت.
امان از این تعطیلات! چرا باید آخرش قدری تأسف در وجودمان باقی بگذارند؟ چرا نمیتوانیم حداقل بهاندازۀ یکی دو هفته در خاطراتمان عقب برانیمشان، تا جایی قرار بگیرند که بتوان با آرامش و بیتفاوتی و یا حتی با تلاشی خوشایند به یادشان آورد؟ چرا مثل عطر شرابِ دیروز یادآور بیحالی و سردرد و نیتهای خوبمان برای آیندهاند و اطرافمان میمانند؟ این نیتها، زیرِ زمین، سنگفرش جاودانۀ بنای بزرگی را میسازند، اما روی زمین فقط تا حوالی ناهار دوام میآورند!
اصلاً جای تعجب ندارد که باربارا سردرد داشت و مادرش هم مستعد عصبانی شدن بود و حتی توی سر نمایش اَستلی هم زد و گفت به نظرش آن دلقک از چیزی که دیشب فکر کرده بودند، پیرتر است. کیت از شنیدن این حرف تعجب نکرد، اصلاً هم تعجب نکرد. این فکر به جان خودش هم خلیده بود که آن هنرپیشگان دورهگرد در آن صحنۀ خیرهکننده همان حرکاتی را تکرار میکردند که شب قبلش انجام داده بودند و شبها و هفتهها و ماههای دیگر هم باز اجراشان میکردند؛ چه او آن جا باشد چه نباشد. این است فرق دیروز و امروز؛ همۀ ما یا داریم به دیدن نمایش میرویم، یا از نمایش به خانه برمیگردیم.
فهرست مطالب کتاب
یادداشت مترجم
دختری به نام نل
سیروسلوک دیکنز و نِل
فهرست ترجمههای رمان
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب دختری به نام نل |
نویسنده | چارلز دیکنز |
مترجم | حمیدرضا آتش برآب |
ناشر چاپی | انتشارات علمی و فرهنگی |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 1026 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-436-280-1 |
موضوع کتاب | کتابهای ادبیات کلاسیک |