معرفی و دانلود کتاب جاده جنگ - جلد 2
برای دانلود قانونی کتاب جاده جنگ - جلد 2 و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب جاده جنگ - جلد 2
کتاب جاده جنگ - جلد 2 نوشتهی منصور انوری، از روز سوم شهریور 1320 و ماجرای هجوم روسها به کشور از شمال شرقی خراسان به ایران و اشغال کشور توسط متفقین آغاز میشود و با پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به اتمام میرسد.
موضوعات رمان ده جلدی «جاده جنگ» بر اساس واقعیات تاریخی شکل گرفتهاند و گویای نیم قرن از حوادث تاریخ ایراناند. فضای اصلی این رمان هم کل کشور، به خصوص جاده شاهرود است که نقشی کلیدی در وقایع اصلی ابتدا و انتهای رمان دارد و به نوعی سمبلی از جنگ بیپایان است.
منصور انوری نویسندگی را از سال 1364، با داستان کوتاه «بی بی سی» آغاز کرد. پس از آن مجموعه داستان «مصافحه با ارواح» را نوشت. او تا کنون داستانها و رمانهای چند جلدی گوناگونی با موضوع دفاع مقدس، انقلاب و تاریخ ایران نوشته است. رمان ده جلدی «جاده جنگ» انوری برنده جوایز ادبی کتاب فصل، قلم زرین، کتاب سال و جلال آل احمد شده است.
این جاده جنگ است که روسها با ابزار و ادوات جنگیشان هموار کردهاند و آغاز جاده، شرق ایران است. اما پیش از آنکه قوای روس به بهانه دفاع از ایران در مقابل آلمانها به این سرزمین حمله کنند، همه چیز در آرامش بوده است. اصلاً جلد نخست از رمان بلند بالای «جاده جنگ» از آنجا آغاز میشود که یک سوار با زنی زیباروی در هاله نقرهگون سپیدهدم به قریه ساکت بینالود میرسند.
رضا همراه با قوای روسیه به شاهرود رسیده بود. این پایان جلد نخست «جاده جنگ» بود و حالا جلد دوم از آنجا آغاز میشود که روسها از شاهرود به سمت عشق آباد در حرکتاند و ردیف کامیونهایشان از جاده بینالود میگذرد. مردم بینالود هم رضا را به خاطر «شوفری برای دشمن» لعن و نفرین میکنند.
منصور انوری اما رضا را تنها میگذارد و میآید به سراغ تیمور دوست رضا و از آنجا نقبی میزند به گذشته تاجی، همسر تیمور. بعد دوباره پای مرگان به میان میآید که در جلد اول رمان، به عنوان تیرانداز مرموز و ناپیدای ایران شناخته شده بود. بعد هم پلی در سر راه کامیونهای روس منفجر میشود و یکی از کامیونها به هوا میرود. همه گمان میکنند که باید کار مرگان باشد؛ اما رضا که برق دوربین را دیده، میداند که بمبگذاری در کار نبوده و مرگان از راه دور راننده کامیون را زده است، او هم با بار تی ان تی سقوط کرده در رودخانه و ماشینش منفجر شده. رانندگان روس شک و شایعه کردهاند که مرگان همان تیمور است.
دوره کمبود شکر هم هست و فراوانی خشونت. در همین ایام رضا به بینالود برمیگردد؛ با نقشهای در سر. به همین خاطر سراغ دوست قدیمیاش گل مراد میرود تا به او کمک کند. اما در انجام نقشهاش هم شک دارد؛ چرا که رابطهای کمرنگ بین او و ستوان عالیه، افسر روس مسلمان، شکل گرفته است و میترسد این نقشه به عالیه لطمه بزند. از سویی دیگر، ستوان پتروویچ خشن و مکار به رضا شک کرده است. پتروویچ که به سختی کینه مرگان را به دل دارد قلعه حسن را منفجر میکند تا محلیها خیال کنند کار مرگان بوده است. بعد هم پای سید فاروجی به میان میآید که مردی مرموز است با قدرتی مافوق تصور.
از سوی دیگر، دلدادگی رضا و ستوان عالیه بیآنکه به زبان بیاورند، گستردهتر میشود. نهایتا عالیه فرار میکند. رضا هم همین کار را میکند تا پس از طی لحظاتی نفسگیر به همدیگر برسند. آنها در هیات کولیها وارد شهر میشوند و جلد دوم «جاده جنگ» تمام میشود.
منصور انوری دربارۀ این اثر میگوید:
باید گفت در تمام کشورهایی که انقلاب صورت گرفته، هنرمندان و نویسندگانشان سعی میکنند که رمانهایی در خصوص انقلابهایشان به نگارش در بیاورند. متاسفانه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران با توجه به انقلاب عظیمی که صورت پذیرفت رمان قابل توجهی به نگارش درنیامد و من بسیار منتظر پیشکسوتان بودم تا رمانی را منتشر کنند ولی متاسفانه کسانی که از من حرفهایتر بودند این کار را نکردند و من تلاشهای بسیار کردم تا بر اساس یک سری تحقیقات میدانی و شخصی که سینه به سینه برایم نقل شده بود رمان «جاده جنگ» را به نگارش در بیاورم. باید اعتراف کنم که جلدهای منتشر شده از این رمان تنها مقدمهای بوده تا به انقلاب برسم؛ چرا که برای تحلیل و توصیف وقایع انقلاب لازم بود ریشههای آن را از قبلتر در قالب داستان بازگو کنیم تا با دیدی بازتر واقعه انقلاب و سالهای دفاع مقدس و پس از آن تحلیل شوند.
در بخشی از جاده جنگ - جلد دوم میخوانیم:
پرنده آهنی لحظه به لحظه پایینتر میآمد. گروهبان همانطور که به هواپیما نگاه میکرد، گفت: «تیمور مرگان رو نمیشناسه. اما مرگان تیمور رو میشناسه. این امتیازیه که مرگان داره! اون بدون شک تیمور رو زیر نظر داره. ارتباطش رو با ما هم به طور قطع میدونه. بنابراین به قدر کافی هوشیار هست که توسط آدمی مثل تیمور غافلگیر نشه!»
هواپیما تا امتداد راسته جاده پایین آمد. جاده در آن مقطع برای فرود یک هواپیمای کوچک کاملاً مناسب بود. جنگنده سینه بر سطح جاده سایید و نرسیده به آبرو متوقف شد. روستاییان از پس درختها و دیوارها و کپۀ علوفهها و پشتبامها، با وحشت و هیجان، صحنه را تماشا میکردند.
پتروویچ از اتومبیل پیاده شد و به سمت هواپیما رفت. دقایقی بعد، رحمانف به سیاهی هواپیما، بر فراز قلۀ بینالود، چشم دوخته بود. هواپیما به زودی ناپدید شد و صدایش نیز به تدریج فروکش کرد. نیمه شب تیرهای بود؛ از آن شبها که چشم چشم را نمیدید. اما سکوت شبانگاهی با صدای زوزۀ مداوم کامیونهای استودبیکر شکسته میشد و سوسوی چراغهای خطر و پرتو نور کامیونها تا اعماق تاریکی نفوذ میکرد.
ناوگان با بار سنگین، در مسیر همیشگی خود، در جهت عشقآباد پیش میرفت. از سینهکش گلنمور تا قلعهحسن، در نزدیکیهای کوه شاهجهان، دشت متصل به کوهپایهها، در خطی ممتد، از نور چراغ کامیونها روشن شده بود. پرتوهای مقطّع نور، چنان هماهنگ تاریکی را میشکافتند که گویی رشته درازی از لامپهای روشن بر امتداد جاده گستردهاند.
صدای کامیونها در دشت و مسیر هموار و یکنواخت، به وزوز دستههای زنبور میمانست که یک کوچ دسته جمعی و منظم را آغاز کرده باشند. آبادیهای مسیر در تاریکی قیرگون دشت و سایۀ تیره کوهها، آرام و بیاظهار وجود، خفته بودند. تنها گاهی سیاهۀ کلبههایی در مسیر کاروان خودروها حواشی جاده مشاهده میشد و پس از عبور کامیونها دوباره در تاریکی فرو میرفتند.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب جاده جنگ - جلد 2 |
نویسنده | منصور انوری |
ناشر چاپی | انتشارات سوره مهر |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 375 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-506-712-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان انقلابی |