معرفی و دانلود کتاب پاییز آمد: خاطرات فخرالسادات موسوی همسر سردار شهید احمد یوسفی
برای دانلود قانونی کتاب پاییز آمد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پاییز آمد: خاطرات فخرالسادات موسوی همسر سردار شهید احمد یوسفی
کتاب پاییز آمد، خاطرههای فخرالسادات موسوی، همسر شهید احمد یوسفی را در خود گنجانده است. گلستان جعفریان، با لحنی خواندنی و جذاب، خاطرههای همسر این شهید بزرگوار را به رشتهی تحریر در آورده است. کتاب حاضر، روایتگر زندگی زنی است که در پرآشوبترین سالهای تاریخ معاصر ایران، عاشق شد، همسر شد، مادر شد و در نهایت، با پذیرش فاجعهی جنگ، به درک والایی از ایثار و پایداری رسید.
دربارهی کتاب پاییز آمد
کتاب پاییز آمد، اثری در حوزهی خاطرهنویسی است که خواننده را با سرگذشت فخرالسادات موسوی و همسر ایشان، شهید بزرگوار، احمد یوسفی آشنا میکند. گلستان جعفریان، نویسندهی کتاب، با نثری دقیق و صمیمی، تجربهی چهار سال گفتگو با این بانو را به روایتی تأثیرگذار از عشق، رنج، فداکاری و زیستن در سایهی جنگ و شهادت تبدیل کرده است. مولف، با صداقتی کمنظیر، واقعیتهایی از زندگی شهید و همسرش را بازگو میکند که کمتر شنیده شدهاند. این اثر، خواننده را به دنیای دیگری میبرد؛ دنیایی که در آن شهادت پایان ماجرا نیست، بلکه آغاز چالشهای جدید برای خانوادهایست که در سایهی فقدان، زندگی را از نو میسازد. در این اثر، سوگ و دلتنگی، در کنار افتخار و پایداری نشسته است.
داستان کتاب پاییز آمد، از ملاقات نویسنده با فخرالسادات موسوی آغاز میشود؛ دیداری در سرمای زمستان زنجان، شهری که عمدهی زندگی فخری در آن شکل گرفت و خاطرات شیرین و تلخ زیادی در آن رقم خورد. این ملاقات، سرآغاز گفتوگوهایی بود که طی چهار سال و در قالب بیش از سی ساعت مصاحبه شکل گرفت و سرانجام به نگارش کتاب پاییز آمد منتهی شد. گلستان جعفریان، با دقتی مثالزدنی و نثری روان، توانسته تجربهی زیستهی همسر شهید احمد یوسفی را از دل روزمرگیها و خاطرات شخصی، به متنی الهامبخش و پر از آموزههای انسانی بدل کند.
گلستان جعفریان، که تجربهی طولانی در نگارش آثار تاریخ شفاهی دارد، در این کتاب تعادلی میانِ روایت شخصی و گزارش اجتماعی برقرار کرده است. لحن کتاب از سویی صمیمی و روایی است و از سوی دیگر، بهگونهای سامانیافته که تصویر روشنی از وقایع سیاسی و اجتماعی آن سالها به خواننده ارائه میدهد. توصیف دوران نوجوانی فخری در مشهد، ورود او به زنجان، آشناییاش با احمد یوسفی، پیوندی ناگهانی در فضای پرالتهاب پس از انقلاب و سپس تجربهی مادری و همسری در دل جنگ، همگی با جزئیاتی دقیق و احساساتی پررنگ نگاشته شدهاند.
نویسندهی کتاب پاییز آمد، در کنار نگاهی تاریخی، صدای زنان را نیز وارد فضای مردانهی خاطرات جنگ کرده است. فخری نهفقط همسر یک شهید، بلکه زنی فعال، صبور، آگاه و تأثیرگذار است که با فرزندانش، رنجهای فراق، فشارهای اقتصادی و ترسهای گاهوبیگاه زندگی در شهر جنگزده را تاب میآورد. او در روایت خود از سختیهای روزمره و درگیری با احساسات مادری، همسری و اجتماعی میگوید و نشان میدهد که جنگ، فقط در میدانهای نبرد روی نمیدهد، بلکه در خانهها، در دلها و در ذهن انسانها نیز جریان دارد.
در کتاب پاییز آمد، علاوه بر پرداختن به خاطرات همسر شهید احمد یوسفی، مخاطب با منظومهای از ارزشها، باورها و سنتهای خانوادگی در جامعهی ایرانی روبهرو میشود. یکی از نکات برجستهی این کتاب، بازنمایی فضای فرهنگی و اجتماعی پیش از انقلاب در مشهد و زنجان است؛ جایی که شخصیت اصلی، در میان باورهای مذهبی، دغدغههای زنانه و نقشهای سنتی، به تدریج به زنی استوار و آیندهنگر تبدیل میشود. این کتاب، در عین روایت شخصی، تکههایی از تاریخ معاصر را نیز مستند میکند؛ از تحولات اجتماعی پس از انقلاب گرفته تا تأثیرات بلندمدت جنگ بر خانوادهها.
در خلال خاطرات فخرالسادات موسوی، تصاویری چون مادران داغدیده، کودکان مقاوم و همسایگانی که خود را وقف جبهه کردهاند، زنده میشوند؛ زنانی که در سکوت، بار تاریخ را بر دوش کشیدهاند. این اثر، در کنار روایت یک زندگی شخصی، به مستندنگاری احساسات زنانه در مواجهه با مرگ و مسئولیتهای طاقتفرسا نیز میپردازد؛ و همین ترکیب، کتاب را به تجربهای انسانی، فراتر از خاطرهنویسی معمول بدل میسازد.
کتاب پاییز آمد را انتشارات سوره مهر چاپ و روانهی بازار کرده است.
کتاب پاییز آمد برای چه کسانی مناسب است؟
علاقهمندان به تاریخ شفاهی دفاع مقدس، پژوهشگران حوزهی مطالعات زنان و مخاطبانی که به دنبال روایاتی واقعی، عاطفی و تأثیرگذار از زندگی همسران شهدا هستند، بهعنوان مخاطبهای اصلی این کتاب شناخته میشوند. مطالعهی این اثر برای نسل جوانی که شناخت کمی از فضای اجتماعی، خانوادگی و عاطفی دهههای نخست انقلاب دارد نیز خالی از لطف نیست.
در بخشی از کتاب پاییز آمد: خاطرات فخرالسادات موسوی همسر سردار شهید احمد یوسفی میخوانیم
سرش را گذاشت روی شانهام و بغضش ترکید. من اما گریه نمیکردم. خانه شلوغ شده بود. همه گریه میکردند. باور نمیکردم. احمد دو روز پیش رفت و حالا... . بهزحمت بلند شدم راه افتادم سمت خانه. کسی حواسش به من نبود. هیاهو و صدای گریه و شیون دور و دورتر میشد. تا خانه، پیاده آمدم. کلید انداختم و در را باز کردم. وارد هال شدم. کت احمد سر جالباسی آویزان بود. رفتم سمت کت دستم را کردم داخل جیب. قبض هتل مشهد توی جیبش بود. قبض را انداختم روی زمین. دور خانه چرخیدم. رفتم بهطرف حمام. پیراهن و زیرپوش احمد توی سبد لباس چرکها بود. آنها را بغل کردم و چسباندم به صورتم و نفس عمیق کشیدم. بوی احمد تمام وجودم را پر کرد. آن لحظه بغضم ترکید و با صدای بلند گریه کردم. گفتم: «احمد من بدون تو چطور بچهها را بزرگ کنم؟ یعنی دیگر بابا گفتن علی را نمیشنوم؟ محسن کلمه بابا را یاد نگیرد؟»
لباسها را همانجا رها کردم و از خانه زدم بیرون. یادم نمیآید در حیاط را قفل کردم یا نه. رفتم طرف سردخانه بیمارستان ارتش. باید احمد را میدیدم که باورم میشد شهید شده. از دور عمو مشتعلی را که مسئول کفن کردن شهدا بود دیدم. رفتم بهطرفش و گفتم: «من آمدم احمد را ببینم.»
عمو مشتعلی سرش را انداخت پایین و با بغض گفت: «دخترم تو چرا تنها آمدی؟ اگر حالت خراب بشود، من چهکار کنم؟» گفتم: «تو را به خدا عمو... اجازه بده من احمد را ببینم.»
نمیدانم چه چیز در صورتم دید که بدون حرفی رفت توی سردخانه. دنبالش رفتم. رفت سمت یک دریچه آن را باز کرد و جنازه را کشید بیرون. کفن را باز کرد و رفت. کفنش غرق خون بود. دو تا دستش قطع شده بود و فقط از پوست آویزان بود. چشمهایش نیمهباز بودند، درست مثل زمانی که میخوابید. چند بار صدایش کردم. جوابی نداد. با دست تکانش دادم. بهتزده بودم. خردههای ترکش روی صورتش مثل ستاره میدرخشید. حس کردم احمد آرام است. با تمام وجود به حالش غبطه خوردم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پاییز آمد: خاطرات فخرالسادات موسوی همسر سردار شهید احمد یوسفی |
نویسنده | گلستان جعفریان |
ناشر چاپی | انتشارات سوره مهر |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 236 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-03-5004-8 |
موضوع کتاب | کتابهای خاطرات دفاع مقدس |