معرفی و دانلود کتاب جاده جنگ - جلد 9
برای دانلود قانونی کتاب جاده جنگ - جلد 9 و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب جاده جنگ - جلد 9
کتاب جاده جنگ - جلد 9 نوشتهی منصور انوری، از روز سوم شهریور 1320 و ماجرای هجوم روسها به کشور از شمال شرقی خراسان به ایران و اشغال کشور توسط متفقین آغاز میشود و با پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به اتمام میرسد.
موضوعات رمان ده جلدی «جاده جنگ» بر اساس واقعیات تاریخی شکل گرفتهاند و گویای نیم قرن از حوادث تاریخ ایراناند. فضای اصلی این رمان هم کل کشور، به خصوص جاده شاهرود است که نقشی کلیدی در وقایع اصلی ابتدا و انتهای رمان دارد و به نوعی سمبلی از جنگ بیپایان است.
منصور انوری نویسندگی را از سال 1364، با داستان کوتاه «بی بی سی» آغاز کرد. پس از آن مجموعه داستان «مصافحه با ارواح» را نوشت. او تا کنون داستانها و رمانهای چند جلدی گوناگونی با موضوع دفاع مقدس، انقلاب و تاریخ ایران نوشته است. رمان ده جلدی «جاده جنگ» انوری برنده جوایز ادبی کتاب فصل، قلم زرین، کتاب سال و جلال آل احمد شده است.
این جاده جنگ است که روسها با ابزار و ادوات جنگیشان هموار کردهاند و آغاز جاده، شرق ایران است. اما پیش از آنکه قوای روس به بهانه دفاع از ایران در مقابل آلمانها به این سرزمین حمله کنند، همه چیز در آرامش بوده است. اصلاً جلد نخست از رمان بلند بالای «جاده جنگ» از آنجا آغاز میشود که یک سوار با زنی زیباروی در هاله نقرهگون سپیدهدم به قریه ساکت بینالود میرسند.
در بخشی از کتاب جاده جنگ - جلد 9 می خوانیم:
از دقایق پیشتر، که این صحنه جلوی چشم شولاپوش ظاهر شده بود، هر آن انتظار میرفت به این نمایش گیجکننده خاتمه داده شود. اما با گذشت زمان صحنه ادامه یافته و واقعی بودن آن تثبیت شده بود. معمولاً صحنههای معلول وهم و خیال و خطای دید چندان نمیپاییدند. اما این یکی، بهرغم دور از واقع بودن، کشدار شده بود و هر لحظه واقعیتر مینمود. سرگرد، در حالی که به این موضوع میاندیشید و نگاهش به صف گلهی شیران دوخته شده بود، زمزمه کرد: «اینجا چه خبره؟ ... پس چرا این گروه ... متوقف شدهان؟» در این هنگام شیر نر، با ابهتی درخور نامش، سر برگرداند و با دو چشم گرد مخوف، که مردمک کوچک میان آنها برق میزد، به شولاپوش خیره شد. سرگرد یکّه خورد. تیرهی پشتش لرزید و چشمانش گرد شد. با خود گفت: «خدای من... انگار میداند که حواس من به اوست... و ... به چه میاندیشم!»
صدای یورتمهی تندی در کوهستان پیچید. اسب نامرئی دوباره پیدایش شده بود. آوای تند و کوبندهی سمهایش مانند آن بود که جهت حرکت و مقصدش را نشان میدهد. شولاپوش زمزمه کرد: «مرگان ... دوباره پیداش شد!» طنین گامهای شتابان اسب نامرئی لحظهای فروکش کرد و همزمان گلهی شیرها، مانند یک گروه نظامی، انگار بهراستراست کرد و با سر و یالهای بالاگرفته و برافراشته به سمت راست خود چرخید. در ذهن سرگرد مراسم سان و رژه تداعی شد. گویی گروه شیران به دستور فرمانده میدان عمل میکرد که با صدای رسا فرمان میداد: «به فرمان من ... خبر دار ... نظر به راست...» آنگاه بر طبلها کوبیده شد و شیپورها به صدا درآمد و واحدهای نظامی از مقابل جایگاه رژه رفتند و در حین عبور از برابر فرمانده کل، در حالی که قدمها را راست و محکم و باقدرت میکوبیدند، سرها را به سمت فرمانده گرداندند.
شولاپوش، به یاد گذشتهها، عِرق نظامیگیری در وجودش جوشیدن گرفت. از هیجان، پردهی نازکی از عرق بر تنش نشست و روی اسب، ناخودآگاه، با ریتم آوای طبلها و شیپورها بدنش به ارتعاش درآمد. صدای کوبش طبلها را میشنید: «بوم... بوم بوم... بوم بوم... بوم... بوم بوم بوم بوم ... بوم ... بوم... بوم.. » و آوای زیروبم شیپورها با کشش و فروکش و فرازونشیب اصواتْ کوبش بم طبل را همراهی کرد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب جاده جنگ - جلد 9 |
نویسنده | منصور انوری |
ناشر چاپی | انتشارات سوره مهر |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 628 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-03-0535-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان انقلابی |
جلدآن راخواندهام به خوبی توانسته حوادث جنگ جهانی دوم وحوادث بعدآن رادرایران نشان ده ولی درتوصیف وتشبیههای ادبی نویسنده کمی زیاده روی کرده وخواننده خسته میشود