معرفی و دانلود کتاب هیچ هیچ شدن
برای دانلود قانونی کتاب هیچ هیچ شدن و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب هیچ هیچ شدن
کتاب هیچ هیچ شدن، به تالیف خدیجه قاسمی، رمانیست خواندنی و شگرف با موضوع اجتماعی و عاشقانه. رمانی که از خواندش سیر نمیشوید.
خدیجه قاسمی در رمان اولش "روی جاده نمناک" و در دومین اثرش یعنی "مسافران مه" که رمانی اجتماعی و سیاسی در حوزهی دفاع مقدس بود، به خوبی نشان داد که داستاننویسی فطری و تواناست. قدرت او در فضاسازی شخصیتپردازی و پیشبرد داستان شگرف و تحسینبرانگیز است استقبال خوانندگان از روی جاده نمناک و چاپهای مکرران در اندک زمان شاهدی براین مدعاست. شم داستاننویسی ذاتی و تسلط نویسنده بر شیوههای قصهگویی و شناخت منطقی از حوادث روزگار رمانهای او را جذاب و خواندنیکرده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
نفهمیدم در نگاه دکتر چه بود که نیاز به هیچ توضیحی نداشتم. از جا برخاستم. کیفم را انداختم روی دوشم و به طرف در رفتم. دکتر چشم از مدارک پزشکیام برداشت و با اضطراب نگاهم کرد.
خانم...
از در زدم بیرون. صدای دکتر همچنان به گوش میرسید. منشی دکتر که آهسته با تلفن پچپچ میکرد، متعجب به من خیره شد. دکتر از اتاق بیرون آمد.
- صبر کنید خانم همتی... .
خودم را به آسانسور رساندم. خانم منشی با مدارک پزشکیام از اتاق بیرون دوید. قبل از این که به من برسد، من توی خیابان بودم. حال غریبی داشتم. حس کسی را که انگار برای اولین بار است وارد خیابان شده و همه چیز برایش عجیب و غریب است. یک وحشت نامحسوس انگار در من نفوذ کرده بود. هوا ابری و دلگیر بود و سوز سرد و گزندهای توی تنم پیچیده بود. به مردم نگاه میکردم. بعضی در خود فرو رفته و بعضی شاد و بی خیال به نظر میرسیدند. چند دختر و پسر خردسال با دسته گلهای زیبایی در میان ماشینها میدویدند. صورتهایشان از سوز سرما گل انداخته بود.
آه عمیقی کشیدم و آرزو کردم کاش یک بار دیگر به آن دوران طلایی کودکی برمیگشتم. به دوران بیخیالی. به دوران خوابهای رویایی و به دوران آرزوهای کوچک دست یافتنی. ابرها فشردهتر و هوا تاریکتر شد. چقدر در پاییز فاصله روشنایی و تاریکی کوتاه میشد. صدای رعد و برق، حرکت و جنب جوش مردم را بیشتر میکرد. باران نمنم شروع به باریدن کرد. هر چه شدت باران بیشتر میشد، خیابانها خلوتتر میشد. فقط عشاق دست در دست هم بیخیال در زیر باران آهسته قدم میزدند. من هم، خودم را سپردم به باران، بیهیچ ترس و تردیدی. اشکهایم گرم بود و بارش باران گرمایی را که از وجودم بیرون میزد خنک میکرد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب هیچ هیچ شدن |
نویسنده | خدیجه قاسمی |
ناشر چاپی | نشر روزگار |
سال انتشار | ۱۳۸۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 356 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-229-374-964-978 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان انقلابی |
در این بین ماجراهایی پر فراز و نشیبی اتفاق میفته، که نویسنده با استفاده از اطلاعاتِ دست و پاشکسته از وقایع تاریخی و همینطور شخصیت سازی ضعیف و مبهم به همراه اغراقهای عجیب در صحنه سازی و موقعیت سازی، به روایت میپردازه..
حالا اگه در مورد استفادهی بیش از حد و خسته کننده از واژههای بارون، گریه، از حال رفتن، تحصیلکرده (!)، لرز و... هیچی نگم، و از کنار گافهای متعدد (مثل قیام ۱۷ شهریور که در داستان، فردای عید فطر که در تاریخ ۱۳شهریور برگزار شده،، و همینطور دادن گل به ماموران نظامی و انتظامی _قبل از انقلاب نیروی انتظامی وجود نداشت.. _ و.... ) بدون هیچ واکنشی بگذرم (!)، به داستانی میرسم به نام "هیچی به هیچی" که از یه فیلم درجه۳ بالیوودی الهام گرفته شده.. *
فکر میکنم یکی از بهترین جملههای کتاب مربوط میشه به این قسمت؛ [صدف رو به سیما: با خوندن کتابهای به درد نخور، سلیقه ت رو پایین نیار.. ]
نویسندهی عزیز، امیدوارم بتونم از کتابهای بعدیتون بیشتر لذت ببرم*
سپاس 🌼