معرفی و دانلود کتاب تاراس بولبا
برای دانلود قانونی کتاب تاراس بولبا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب تاراس بولبا
نیکلای گوگول در کتاب تاراس بولبا داستان مردی را روایت میکند که در وفاداری به میهنش تزلزلناپذیر است و هر کسی را در راه آزادی وطنش، چه دوست چه دشمن، فدا میکند. او در این حماسهی ادبی، گروهی دلیر و ازجانگذشته به نام کازاکها را معرفی میکند که در اوکراین کنونی میزیستند و تشنهی خون و جنگیدن بودند.
دربارهی کتاب تاراس بولبا
معمولاً وقتی واژهی «حماسه» را میشنویم، به یک کتاب قطور فکر میکنیم که فردی سالها از عمر خود را صرف نوشتن آن کرده است. کتاب تاراس بولبا (Taras Bulba) آنقدر کمحجم است که به حماسی بودن آن شک میکنیم؛ اما وقتی کلمات درخشان نیکلای گوگول (Nikolai Gogol) را میخوانیم، به مفهوم «حماسه» بهتر پی میبریم. گوگول عاشق وطن خویش بود و بهنوعی یک ناسیونالیست به حساب میآمد. او میخواست به توسیدیدِ (مورخ مشهور یونانی که تاریخچهی جنگ میان آتن و اسپارت را روایت کرده است.) روسیه تبدیل شود؛ اما نهایتاً نُه سال از زندگی خود را صرف خلق داستانی پرشور، هیجانانگیز و تکاندهنده کرد که همینگوی آن را یکی از ده کتاب برتر دنیا میداند.
بسیاری از مورخان بهدنبال منبع الهام گوگول برای خلق شخصیت تاراس بولبا گشتهاند. برخی عقیده دارند آتامان کازاک اوخریم ماکوخا که سرگذشتی شبیه به شخصیت اصلی کتاب تاراس بولبا دارد، منبع اصلی نیکلای گوگول بوده باشد. یکی از نوادگان این فرد همراه با گوگول در یک جا تحصیل میکرد و احتمال دارد که داستان اجدادش را برای این نویسنده روایت کرده باشد. بعضی فکر میکنند که داستان تاراس بولبا براساس ترانهی فولکلور «ساوا چالی» که میخایلو ماکسیمویچ آن را در کتابش آورده، پدید آمده است.
کتاب تاراس بولبا داستان یک کازاک کهنهکار به همراه دو پسرش، آندره و اوستاپ در قرن هفدهم میلادی است. داستان از جایی شروع میشود که پسران تاراس بولبا پس از تحصیل در آکادمی کیِف نزد والدینشان برمیگردند. تاراس بولبا میخواهد فرزندانش را همچون خودش بیباک، دلیر و جنگجو بار بیاورد؛ در نتیجه به آنها یک شب فرصت استراحت در خانه را میدهد و سپس آنها را به زاپاروژیه میبرد؛ جایی که کازاکها در آن آموزش نظامی میبینند. پسر ارشد به نام اوستاپ، از مدرسه و آکادمی فراری است و بیشتر به پدرش شباهت دارد. آندره برعکس پدر و برادرش، درونگرا، عاشقپیشه و روشنفکرتر است و بهغیر از نبرد و خونریزی، به عشق اهمیت زیادی میدهد. او در زمان تحصیل در کیف، عاشق دختری لهستانی میشود و ماجراهایی را با او از سر میگذراند؛ اما با بازگشت به خانه، او را به فراموشی میسپارد.
تاراس بولبا و پسرانش زمانی به زاپاروژیه میرسند که دیگر کازاکها تصمیمی برای جنگیدن ندارند. ناگهان شایعهای پخش میشود مبنی بر اینکه لهستانیها با همکاری یهودیان، در حال از بین بردن مسیحیان ارتدوکس هستند. کازاکها که پیروان مذهب ارتدکس به شمار میآیند، بلافاصله پس از شنیدن خبر راهی کارزار با لهستانیها و یهودیها میشوند. در این میان داستان عاشقانهی آندره و دختر لهستانی، اسباب دردسر را فراهم میکند و نقطهعطفی در کتاب تاراس بولبا پدید میآورد.
نیکلای گوگول برای اولین بار این کتاب را در سال 1835 در مجموعه داستانهای کوتاهش منتشر کرد؛ اما با توجه به استقبال گسترده از آن، نسخهی بازبینیشدهی کتاب تاراس بولبا در سال 1842 روانهی بازار شد. او در این نسخه پایان کتاب را تغییر داد، سه فصل به آن اضافه کرد و مضامینی با ستایش از قدرت روسیهی تزاری به آن افزود. بعضی حدس میزنند که گوگول به دلایلی ستایش روسیه را در کتابش گنجاند. کازاکهای کتاب تاراس بولبا در سرزمین روسیه زندگی میکنند؛ درست مانند نیکلای گوگول که در ناحیهای در روسیه به دنیا آمد؛ سرزمینی که بعدها اوکراین نام گرفت. مردمان کازاک ارتدوکس هستند، به زبان روسی صحبت میکنند و فقط گاهی به زبان محلیشان با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. در سالهای 1830 تا 1840، بخش مهمی از سرزمین اوکراین به روسیه ملحق شده بود. درنتیجه میتوان گفت که گوگول به روسیه تعلق خاطر داشت.
برای درک هر چه بهتر کتاب تاراس بولبا اثر نیکلای گوگول، بهتر است با کازاکهای زاپوروژی یا اوکراینی بیشتر آشنا شویم. این قوم در استپ پونتیک - کاسپین در پایین رود دنیپر زندگی میکردند و در میان قرن پانزدهم تا هفدهم میلادی، بر جمعیت آنان افزوده شد. دولت لهستان - لیتوانی در قرن هفدهم و هجدهم تلاش میکرد تا مذهب کاتولیک را به این گروه تحمیل کند و جمعیت محلی اوکراین را لهستانی کند؛ اما مردان این قوم در مقابل چنین اقدامی مقاومت جانانهای از خود نشان دادند. از قرن پانزدهم تا نوزدهم، این قوم با روسیهی تزاری، ترکیه و دولت لهستان - لیتوانی درگیریهایی داشتند.
لازم به ذکر است که نویسندگان و مترجمان ایرانی از گذشته تاکنون دو واژهی قزاق و کازاک را بهاشتباه به جای یکدیگر به کار میبردند. کازاکها قومی از تبار اسلاوها بودند که در اوکراین کنونی سکونت داشتند و در زمان تزارها، بخش مهمی از ارتش روسیه را تشکیل میدادند. این قوم جنگاورانی شجاع به حساب میآمدند که نوعی دولت خودمختار در حکومت روسیهی تزاری داشتند. واژهی قزاق، به قومی با تبار ترک اطلاق میشود که در آسیای میانه میزیستهاند و در قرن نوزدهم، روسیه سرزمینهایشان را به تصرف درآورده است. در نتیجه قوم قزاقی که در ترجمهی قازار سیمونیان از کتاب تاراس بولبا آمده است (که بعدها انتشارات علمی و فرهنگی آن را تجدید چاپ کرد.)، درواقع همان کازاکها هستند.
نکوداشتهای کتاب تاراس بولبا
- یکی از ده کتاب برتر دنیا. (ارنست همینگوی)
- نیکلای گوگول با داستان تاراس بولبا حماسهای آفرید همطراز همهی آثار حماسی ملتهای دنیا. (بلینسکی، منتقد همعصر گوگول)
اقتباس فرهنگی و سینمایی از کتاب تاراس بولبا
مشهورترین اقتباس از کتاب تاراس بولبا، فیلمی آمریکایی محصول سال 1962 به کارگردانی جی. لی تامپسون و بازی یول برینر و تونی کرتیس است. دیگر اقتباسهای این کتاب نیکلای گوگول عبارتند از:
- فیلم صامت محصول 1909به کارگردانی الکساندر درانکوف
- فیلم محصول 1924 به کارگردانی جوزف ن. ارمولیف
- فیلم پسر یاغی محصول سال 1938 با بازی هری باور
- فیلم «تاراس بولبا، کازاک» محصول ایتالیا در سال 1962
- فیلم اوکراینی «فاتح کیست» محصول سال 1977
- فیلم روسی تاراس بولبا محصول سال 2009 به کارگردانی ولادیمیر بورتکا و بازی ایگور پترنکو و بوهدان اشتوپکا
همچنین آهنگسازان متعددی بهسراغ این حماسهی اوکراینی - روسی رفتهاند. میکولا لیسنکو، آهنگساز اوکراینی، در سالهای 1880 تا 1891 اپرایی براساس داستان تاراس بولبا پدید آورد که اولین بار پس از مرگ او اجرا شد. معروف است که چایکوفسکی قصد داشت این اثر را در مسکو روی صحنه ببرد؛ اما به دلیل اینکه لیسنکو وصیت کرده بود اثرش فقط به زبان اوکراینی اجرا شود، موفق به انجام این کار نشد. لئوش پاناچک، آهنگساز اهل چک و راینهولد گلیر نیز با اقتباس از این داستان قطعات موسیقی باشکوهی پدید آوردند.
کتاب تاراس بولبا برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به داستانهای تاریخی و حماسی علاقه دارید، کتاب تاراس بولبا را بخوانید.
در بخشی از کتاب تاراس بولبا میخوانیم
مادر بیچاره نخوابیده بود. او آهسته به مکانی که فرزندانش خوابیده بودند نزدیک شد و با شانهای زلفهای درهم و برهم و انبوه آنها را مرتب کرد و اشکش بر روی زلف آنان چکید. وی سراپای فرزندانش را نظاره میکرد. نگاهش چنان سرشار از احساسات مادرانه بود که گویی خود او و همهی وجودش به آن نگاه تبدیل شده بود. گویی هرگز از این نگاه سیر نخواهد شد. پیرزن به گذشتهها میاندیشید. او با پستانهای خود این جوانان را شیر داده بود، آنان را نواخته و بزرگ کرده بود و اکنون چنین مقدر بود که فقط برای لحظهای بتواند آنها را در برابر و کنار خود ببیند. اشکها از دیدگانش میچکید و در لابهلای چروکهای صورتی که زمانی زیبا به شمار میرفت، جمع میشد.
آخ، پسران من، بچههای عزیز من! شما چه روزگاری خواهید داشت؟ چه سرنوشتی در انتظار شماست؟
پیرزن قابل ترحم بود. او فقط لحظهای مزهی عشق را چشیده بود و این فقط در هنگام نخستین هیجان سوزان میل، در عنفوان جوانی بود. اکنون همسر سختخوی و خشن برای شمشیر، به خاطر دوستان و برای خوشگذرانی پرهیاهو و پرماجرا او را ترک میکرد. او اگر شوهرش را سه چهار روز میدید، ناگزیر چندین سال بدون اینکه از وی خبری داشته باشد، به تنهایی روزگار میگذرانید. وانگهی حتی هنگامی که به خانه میآمد و با هم بودند، مگر چگونه زندگانیای داشتند؟
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب تاراس بولبا |
نویسنده | نیکلای گوگول |
مترجم | قازار سیمونیان |
ناشر چاپی | انتشارات علمی و فرهنگی |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 231 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-121-699-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان حماسی خارجی |