معرفی و دانلود کتاب به کجا می‌نگری، شادی درون توست

معرفی کتاب به کجا می‌نگری، شادی درون توست

کتاب به کجا می‌نگری، شادی درون توست نوشته‌ی روپرت اسپیرا، با جمله‌ای کوتاه، بنیان همه‌ی مکاتب عرفانی سراسر تاریخ را، از بودیسم تا مکتب مولانا بیان می‌کند: تو خود، همان شادی هستی که به دنبال آنی. اسپیرا با بیانی شیوا و مثال‌هایی متعدد، نشان می‌دهد به قول حافظ، تو خود حجاب خودی و اگر از میان برخیزی، آگاهی که همان شادی است را با همه‌ی وجود حس خواهی کرد.

درباره‌ی کتاب به کجا می‌نگری، شادی درون توست

همه‌ی انسان‌ها، در سراسر طول تاریخ، به دنبال پاسخ یک سوال اصلی بوده‌اند: چگونه شادی را به دست آوریم؟ قرن‌ها، مردم پاسخ‌های گوناگونی به این پرسش داده‌اند. بعضی مردم معتقد بوده‌اند که شادکامی برای آن‌ها ساخته نشده است. برخی شادی را در به دست آوردن می‌دانسته‌اند، برخی در رها کردن، برخی در زنده ماندن، برخی در عشق و رابطه و برخی در دین و مذهب. اما در تاریخ، انسان‌های بزرگی نیز بوده‌اند که شادی پایدار و واقعی را تجربه کرده‌اند و در تلاش بوده‌اند این شادی را به دیگران نیز انتقال دهند. مذاهب و عرفان‌های مختلف در سراسر جهان، گویی حرفی واحد دارند: وحدت وجود؛ شما همه‌ی آن چیزی هستید که می‌خواهید. شاید بارها این جمله یا جملات مشابه را شنیده باشیم اما درک عمیق آن، آن هم در جامعه‌ی امروز، نشدنی به نظر می‌رسد. خبر خوب این است که، روپرت اسپیرا (Rupert Spira) در کتاب به کجا می‌نگری، شادی درون توست (You Are the Happiness You Seek: Uncovering the Awareness of Being) با مثال‌هایی واقعی از جهان معاصر، به ما کمک می‌کند به آگاهی از خود، که شادی اصیل را نصیبمان می‌کند، دست یابیم.

روپرت اسپیرا که بیش از چهل سال در حال فراگیری و تحقیق در زمینه‌ی راه و رسم عارفان و معلمان معنوی بزرگ از رومی تا کریشنامورتی، ماهاراشی، رابرت آدامز و... بوده، کتاب به کجا می‌نگری، شادی درون توست را برای مردمان عادی نوشته است. آن‌هایی که می‌خواهند به یک زندگی عادی اما شاد و آسوده برسند و قصد ندارند خود را تبدیل به یک راهب دنیا به دور کنند. اسپیرا، سال‌ها به برگزاری جلسات معنوی، و فعالیت در فضای مجازی پرداخته است و از این راه، به انسان‌های زیادی کمک کرده. او زبانی بسیار شیوا دارد که می‌تواند ذهن شما را نسبت به سخت‌ترین مسائل معنوی روشن سازد و با ساده‌ترین کلمات و زیباترین جملات شما را به دنیای پررمز و راز وحدت وجود ‌برد. جایی که باید از میان راه آگاهی، به عنوان یک شخص، کنار بروی تا خود تبدیل به آگاهی، نور، روشنایی و شادی شوی.

کتاب به کجا می‌نگری، شادی درون توست که در میان مردم جهان، اقبالی فوق‌العاده داشته است، به انتخاب بسیاری از دنبال‌کنندگان کتب معنوی و علاقه‌مندان به این حوزه، یکی از بهترین‌ها، بلکه بهترین کتاب حال حاضر محسوب می‌شود. این کتاب را مریم هندوزاده کرمانی ترجمه و انتشارات راه طلایی به چاپ رسانده است.

نکوداشت‌های کتاب به کجا می‌نگری، شادی درون توست

• سبک صمیمانه‌ی تدریس و بیان شیوای روپرت اسپیرا واقعا متحول‌کننده است. من همه‌ی کتاب‌های او را خوانده‌ام و برایشان ارزش قائلم. (راندا برن، نویسنده‌ی کتاب‌های راز و بزرگترین راز)
• اجازه دهید روپرت اسپیرا، یکی از بهترین معلمان این روزها، شما را به آرامی به سوی آرامش و شادی درونی خود، راهنمایی کند. (پیتر راسل، نویسنده)
• من با گوش سپردن به سخنان روپرت اسپیرا درکی عمیق از معنویت مدرن به دست آورده‌ام که با سخنان هیچ‌‌یک از پیامبران معنوی جدید قابل مقایسه نیست. واقعیت، پیامی را به ما می‌فرستد که به شدت به شنیدن آن نیازمندیم و در این لحظه، هیچ پیام‌رسانی از اسپیرا و کلمات متحول‌کننده‌‌ی مقالاتش بهتر پیام را نمی‌رساند. (دیپاک چوپرا، نویسنده)

کتاب به کجا می‌نگری، شادی درون توست برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب به کجا می‌نگری، شادی درون توست برای همه‌ی کسانی که به دنبال شادمانی و زندگی بهتر هستند توصیه می‌شود و برای علاقه‌مندان به معنویت مدرن، بسیار جذاب است.

در بخشی از کتاب به کجا می‌نگری، شادی درون توست می‌خوانیم

وجود یا ماهیت اصیل هر چیزی جنبه‌ای از آن است که نمی‌توان آن را حذف کرد. هر چیزی که بتوان از چیزی آن را حذف کرد، یعنی جزء ذات خودش نیست. هیچ فیلمی برای صفحه نمایش ضروری و جزء ذات آن نیست؛ زیرا اگر فیلم هم نباشد، صفحه نمایش وجود دارد. هیچ ابری برای آسمان ضروری نیست؛ زیرا آسمان بدون ابر هم وجود دارد.

تمام افکار، تصاویر، احساسات، عواطف، ادراک‌ها، فعالیت‌ها و روابط به‌طور مداوم در تجربه ما ظاهر و ناپدید می‌شوند. آن‌ها به ما افزوده و متعاقباً حذف می‌گردند؛ بنابراین جزء ضروریات و ذات ما نیستند.

بااین‌همه، عنصری از تجربه ما از خودمان هست که به‌طور پیوسته در تمام تجربیات در حال تغییر وجود دارد، یعنی؛ واقعیت دانستن، آگاه بودن یا خودِ آگاهی. همان چیزی است که وقتی می‌گوییم صرفاً «من» یا «من هستم» به آن اشاره می‌کنیم، پیش از آنکه آنچه هستم تحت‌تأثیر تجربه قرار گیرد یا با آن رنگ پذیرد و شناخته شود؛ عاملی ثابت در تمام تجربه‌های متغیر است.

درواقع، حضور آگاهی به مرور زمان ثابت نمی‌ماند؛ اکنون و همواره وجود دارد، فقط در رابطه با ناپایداری چیزها ثابت است. بااین‌همه، ذهن به دلیل محدودیت خود، شناختی از ازلیت ندارد و بنابراین آن را به‌گونه‌ای تفسیر می‌کند که با محدودیت‌های خود سازگار باشد، همواره حاضر بودن را ابدی می‌پندارد.

بااین‌همه، اگر مستقیماً به تجربه آگاه بودن اشاره کنیم، یعنی اگر آگاهی به‌طور مستقیم به تجربه خود از خود اشاره کند، هیچ فکر حضور ندارد و بنابراین، هیچ شناختی از زمان وجود ندارد. در تجربه خویشتن از خویش، آگاهی فقط همیشه حاضر است؛ جاودانه است.

فهرست مطالب کتاب

قدردانی
مقدمه
فصل اول: در جست‌وجوی شادی
فصل دوم: خودت را بشناس
فصل سوم: تو خودِ منی؟
فصل چهارم: هنر خویشتن‌پژوهی
فصل پنجم: ماهیت مراقبه
فصل ششم: دعای پایانی
فصل هفتم: حضور خاموش آگاهی
فصل هشتم: فضای پذیرا و تهی آگاهی
فصل نهم: آرامش و شادی ماهیت ماست.
فصل دهم: اعتقاد به جدایی
فصل یازدهم: تنها یک خود وجود دارد
فصل دوازدهم: چه کسی رنج می‌کشد؟
فصل سیزدهم: شادی ذاتی ما
فصل چهاردهم: رنج، عملکرد خود ماست
فصل پانزدهم: مسیر تسلیم
فصل شانزدهم: به اکنون پناه بیاورید
فصل هفدهم: به احساسات دردناک توجه کنیم.
فصل هجدهم: وحدت وجود
فصل نوزدهم: روح فراگیر
نتیجه‌گیری