معرفی و دانلود کتاب اتاق روشنی که روزش میخوانند
برای دانلود قانونی کتاب اتاق روشنی که روزش میخوانند و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب اتاق روشنی که روزش میخوانند
تونی کوشنر نویسندهی برندهی جایزه پولیتزر و نامزد جایزه اسکار، در کتاب اتاق روشنی که روزش میخوانند نمایشنامهای سیاسی و قابل تامل را به رشته تحریر درآورده که داستان آن مربوط به واپسین سالهای جمهوری وایمار در آلمان است. این اثر ماجرای یک مهمانی شب سال نو را به تصویر میکشد که ظهور هیولای فاشیسم، اندک اندک امیدها را نابود کرده و نوید آیندهای تاریک را میدهد.
دربارهی کتاب اتاق روشنی که روزش میخوانند:
در نمایشنامهی برجستهی اتاق روشنی که روزش میخوانند (A Bright Room Called Day) گروهی از هنرمندان و دوستان با گرایشهای مختلف کمونیستی و ... در برلین در مهمانی شب سال نو گرد هم آمدهاند. هستهی اصلی داستان تغییرات زندگی آنها با سقوط دموکراسی و به قدرت رسیدن هیتلر است. لوکیشن داستان نمایشنامه، آپارتمانی کوچک با پنجرههایی بزرگ و پر از اثاثیه در محلهای ارزان قیمت در برلین است. آپارتمانی واقعگرا و پر از ریزهکاری، از بار نمایش میکاهد و به تماشاچی نشانی اشتباه میدهد (اینکه این نمایش بازنمایی واقعگرایانهای از برههای تاریخی است).
تونی کوشنر (Tony Kushner) در این نمایشنامه برای بیان منظور و تأثیرگذاری به برانگیختن عواطف متکی است. در عین حال، به هیچوجه نمیتوان آن را درام خانوادگی آرامی به حساب آورد؛ زبانش انتقاد کوبنده، دقت و صراحت دارد و باید با اعتماد بهنفس و بیباکی اجرا شود و اینکه سیاست در این آدمها شوری حقیقی برمیانگیزد، نه اینکه بهانهای باشد برای پنهان کردن احساسات شخصیشان.
در سال 1918، حکومتی پارلمانی در آلمان، در پی فاجعۀ انسانی و نظامی جنگ جهانی اول تأسیس شد. جمهوری وایمار دموکراسی قانونمداری بود. اولین تجربۀ آلمانیها از این شیوۀ حکومتی که قدرت در آن میانِ رئیسجمهوریای برآمده از انتخابات، پارلمانی ملی برآمده از انتخابات (رایشتاگ)، پارلمانهای منطقهای و صدراعظم (معادل نهچندان دقیقِ نخستوزیر) تقسیم میشد. صدراعظم به انتخاب رئیسجمهوری مسئول تشکیل و نظارت بر ائتلافهای کارآمد پارلمانی بود. این جمهوری از تلاشهای فرمانروای عالی ارتش آلمان برای مصادرۀ قدرت، انقلاب کمونیستی شکستخوردۀ 1919 و چندین کودتای نافرجام فاشیستی، در دهۀ بیست میلادی، جان سالم به در برد.
دولت وایمار در بیشتر حیات سیاسیاش به ناتوانی در برقراری ائتلافهای باثبات پارلمانی معروف است. رایشتاگ بارها و بارها به بنبست رسید و رئیسجمهوری مکرراً منحلش کرد. درحالیکه احزاب دستراستی برای همکاری و اتحاد سیاسی به یکدیگر نزدیکتر میشدند، قدرتهای اصلی چپ آلمان، حزب عظیم سوسیالدموکرات (اسپیدی) و حزب کمونیست آلمان (کاپیدی)، کاملاً از تشکیل جبههای متحد برای متوقف کردنِ رشد فاشیسم ناتوان بودند. در عوض، اسپیدی وقت و نیروی سرنوشتسازش را پای یافتن زمینهای مشترک با دستراستیها هدر میداد و در همین حین، مداخلۀ کمینترن، بُرد بینالمللی مسکو، توان کاپیدی را بیش از پیش میگرفت.
حزب ملی سوسیالیست کارگران آلمان (نازی) از گمنامیِ سیاسی به حزبی شناختهشده و مهم در دهۀ سی میلادی بدل شد. آنها در 1932 بزرگترین ائتلاف انتخاباتی در رایشتاگ را تشکیل دادند و در انتخابات پارلمانی ماه ژوئیه 37/5٪ آرای عمومی را از آنِ خود کردند. گرچه محبوبیت آنها بلافاصله پس از این رویداد رو به کاهش نهاد و همزمان محبوبیت کاپیدی افزایش یافت، نازیها توانستند، به واسطۀ حمایت احزابِ محافظهکار و کاتولیک، کانونهای نظامی و صنایع مهم حکم صدراعظمی رایش آلمان را برای رهبرشان، آدولف هیتلر، از رئیسجمهوری سالخوردۀ وقت، هیندنبورگ بگیرند.
دربارهی مجموعه نمایشنامههای بیدگل:
مجموعه نمایشنامههای بیدگل، مجموعهای خاص و ویژه از نمایشنامههایی است که یا تاکنون به فارسی ترجمه نشدهاند و یا ترجمۀ دوبارهای از نمایشنامههایی خواهد بود که از هر لحاظ ترجمۀ دوبارۀ آنها ضروری بود. این مجموعه تا جای ممکن تلاش میکند تا تأکیدش را بیشتر بر خصوصیت اجرایی یک متن نمایشی قرار دهد تا ادبیات آن و از این طریق به نیازهای اجرایی متنهای نمایشی پاسخ دهد.
یکی از هدفهای اساسی این مجموعه معرفی جهانهای متفاوت نمایشی خواهد بود، جهانهایی که تا به حال به روی مخاطبان ایرانی باز نشدهاند یا سیاستهای فرهنگی خاص، جلوی باز شدن آنها را گرفته است. این مجموعه به این دلیل که حداکثر آثار نمایشی را پوشش دهد، به بخشهای کوچکتری مثل کلاسیکها، کلاسیکهای مدرن، آمریکای لاتین، بعد از هزاره، چشمانداز شرق، نمایشنامههایی ایرانی، نمایشنامههای آمریکایی و نمایشنامههای اروپایی تقسیم شده است. جهت درک بهتر و بیشتر مخاطب از دنیای نویسنده و متن او، هر نمایشنامه همراه با یک مقاله یا نقد خواهد بود.
تونی کوشنر را بیشتر بشناسیم:
این نویسندهی متولد 1956 در آمریکا، نوشتن نمایشنامه را در دههی هشتاد میلادی آغاز کرد و از همان ابتدا تحت تاثیر رئالیسم آمریکایی و تئاتر اپیکبرشت قرار داشت. کوشنر تاکنون جوایز معتبری را در عرصه ادبیات، سینما و تلویزیون کسب کرده که از جملهی آنها میتوان به دریافت جایزه پولیتزر برای مجموعه کوتاه تلویزیونی فرشتگان در آمریکا، نامزدی جایزه اسکار برای بهترین فیلمنامه فیلم مونیخ و دو جایزهی تونی اشاره کرد. کوشنر عضو آکادمی هنر و ادبیات آمریکاست و در سال 2012 مدال ملی هنر توسط باراک اوباما به وی عطا شد.
در بخشی از کتاب اتاق روشنی که روزش میخوانند میخوانیم:
وقتی تازه بازیگری رو شروع کرده بودم، دو فصل توی تئاتر شهر کارلسروهه بازی کردم. تا حالا کارلسروهه بودهید؟ (لبخند میزند؛ لبخندی معنادار) بخش اولِ فاوست رو اجرا میکردیم، نمایشنامهای که همیشه ازش متنفر بودم، من نقش گرِچن رو بازی میکردم، نقشی که همیشه ازش متنفر بودم، خوشحال نبودم، اصلاً خوشحال نبودم. شبهایی بود که فکر میکردم تا ابد تو شهرستانا گیر افتادهم، هیچوقت برلین رو نمیبینم، هیچوقت توی یه استودیوی فیلمسازی رو نمیبینم، میمیرم، میرم به جهنم، اونجا باید دقیقاً مثل کارلسروهه باشه. تو شبای تاریک، میشه تصور کرد که تموم زندگی به باد رفته...
اون صحنه رو تو نمایشنامه خوندهین که اون [سگِ] پودل سیاه تبدیل به شیطان میشه و دنیا رو به فاوست پیشنهاد میده؟ همۀ اون تردیدِ تمومنشدنی به نظرم ادا میاومد. فقط... اما خُب یه شب که داشتم، بعد از اجرا، پیاده میرفتم خونه، اتفاق خیلی عجیبی افتاد. به خودم اومدم دیدم دارم از یه خیابون باریک، یه کوچه در واقع، میرم پایین، جایی که هیچوقت ازش پایین نرفته بودم، و یهو... اون سگِ پودل سیاه کوچولو دمِ در یه خونه نشسته بود. منتظر من. خیره به من، با اون چشمای مرطوبِ تیرۀ سگی. و با خودم فکر کردم: «خودشه! اومده باهام حرف بزنه!» قراره رو پاهای کوچیک عقبش وایسه و بگه: «پائولینکا! شهرت، فیلم، و مهارت بیبدیل در بازیگری، عوض روح جاودانهت!»
فهرست مطالب کتاب
مجموعه نمایشنامههای بیدگل
توضیحات تولیدی به قلم نویسنده
اشارات مختصر تاریخی
اتاق روشنی که روزش میخوانند
بخش اول
پیشدرآمد: عصرانه در توفان
صحنۀ یک: صحنهای عاشقانه با لیمو
صحنۀ دو: تمام روز در باران
وقفۀ اول: صدای خفیف: (نامه به رئیسجمهوری)
صحنۀ سوم: کشاکشهای دیروقتِ شب تا سپیدۀ صبح
صحنۀ سوم آ: دی الته (پیره)
صحنۀ چهارم: سرد و بیرحمانه اما دقیق و حقیقی
صحنۀ پنجم: Fingerspitzengefühl (حس نوکانگشتی)
صحنۀ پنجم آ: سه تا دعوتنامه خرج برمیداره
صحنۀ ششم: شیطانشناسی
صحنۀ هفتم: صحنههایی از زندگی: بخش اول
صحنۀ هفتم: صحنههایی از زندگی: بخش دوم
صحنۀ هشتم: Ich Habe Eine Neue Giftsuppe Gekocht (یه سوپ تازۀ سمّی درست کردم)
صحنۀ نهم: صحنهای عاشقانه بدون لیمو
وقف دوم: سیاست پارانویا
صحنۀ دهم: اجاره
صحنۀ یازدهم: پرتقالها
صحنۀ دوازدهم: Furcht und Elend (ترس و رنج)
وقفۀ سوم: درسهای آلمانی
صحنۀ سیزدهم: خوش آمدی
بخش دوم
وقفۀ چهارم: خاطراتِ تو
صحنۀ چهاردهم: Der Mensch Ist Nicht Gut Sondern Ein Vieh! (اون مرد خوب نیست چندشآوره!)
وقفۀ چهارم: خفاشهای شبانه
صحنۀ پانزدهم: اکتشافات شیطانشناسانۀ بیشتر
صحنۀ شانزدهم: نگهت میدارم نگهت میدارم من رفتهم اُه تو خاطرم نگهت دارم
صحنۀ هفدهم: Hic Domus Dei Est Et Portae Coelis (اینجا خانۀ خداست و اینها دروازههای بهشتاند)
وقفۀ ششم: از کتاب مقدس
صحنۀ هجدهم: Berliner Schnause (لبۀ برلین)
وقفۀ هفتم: سنگ قبر نوشت
صحنۀ نوزدهم: Der Wildgewordene Kleinbürger (خردهبورژواها افسار پاره میکنند)
صحنۀ بیستم: نور صبحگاهیِ اسیدی
صحنۀ بیست و یکم: صحنهای عاشقانه بدون...
صحنۀ بیست و دوم: دستها
صحنۀ بیست و سوم: فاشگوییها و بدرودها
صحنۀ بیست و چهارم: هرچی فربه و شاد بود بهخاطر تو از دست میره
وقفۀ هشتم: لالایی
صحنۀ بیستوپنجم: جبهۀ سبز
مؤخره
ضمیمه: وقفههای زیلا، نسخۀ جشنوارۀ شکسپیر نیویورک
پیشدرآمد: عصرانه در توفان
وقفۀ اول: برلین 1990: هیستری
وقفۀ دوم: برلین 1990: تاریخ
وقفۀ سوم: برلین 1990: سیاست پارانویا
وقفۀ چهارم: برلین 1990: خفاشهای شبانه
وقفۀ پنجم: برلین 1990: Vergiss Es, Vergiebi (من رو ببخش، فراموش کن!)
وقفۀ ششم: برلین 1990: Treffpunkt (نقطۀ عطف)
وقفۀ هفتم: برلین 1990: لالایی
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب اتاق روشنی که روزش میخوانند |
نویسنده | تونی کوشنر |
مترجم | خاطره کردکریمی |
ناشر چاپی | نشر بیدگل |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 190 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-7806-98-2 |
موضوع کتاب | کتابهای نمایشنامه تراژدی خارجی |